انتخابات ایران و نگاه غرب به تهران
تعیین رئیس قوه مجریه در ایران باتوجه به تجربه زیسته شدهای که ایالات متحده آمریکا در ارتباط با دولتهای گوناگونی که تاکنون بعد از انقلاب اسلامی برسرکار آمدهاند، دامنه معینی از اثر پذیری را در برمیگیرد.
اینکه بگوییم انتخابات ایران بر نوع نگاه آمریکا به کشورمان اثر ندارد، نارواست. همان گونه که اگر بگوییم تغییر رئیس قوه مجریه تحت عنوان رئیسجمهور در ایران تاثیربسزایی بر انتخابات آمریکا میگذارد. از دهه 70 یعنی دولت اصلاحات و دولت احمدینژاد و روحانی و حتی پیش از آن در دولتهای موسوی و هاشمی تجربه زیسته شده نشان داده است که روسای قوه مجریه چه نخستوزیر میرحسین موسوی باشد چه روسای جمهور که نام آنها آورده شد، آنان تصمیم گیرنده اصلی در عرصه سیاست خارجه نیستند. از این رو بعد ازگذشت نزدیک به 5 دهه تجربه زیسته شده در ارکان سیاسی و اصلاحاتی در پایتختهای کشورهای گوناگون اگر این نسخه را در نظر نگیریم که آنها سهم جدی در تغییر و تحولات ندارند، پر از واقعیت است. به معنای دیگر بعید به نظر میرسد مراکز تصمیمگیری در ایالات متحده آمریکا نسبت به ایران دیدگاه لغزانی داشته باشند و از تجربه زیسته شده درس عبرت نگرفته باشند. پس انتخاب رئیس مجریه و اثرات او را اندازه گیری و دامنه و شدت آن را محاسبه میکنند اما نکتهای اینجا وجود دارد با تغییر روسای جمهور در ایران بهانههای خوبی هم در تهران فراهم میشود که با تغییر یک رئیسجمهور به ویژه آمدن یک رئیسجمهوری که منطبق با دایره سخت قدرت نیست؛ او راه را باز کند و هزینهها را خود بپردازد. همان طورکه این قضایا برای حسن روحانی رخ داد. نرمش قهرمانانه یک حرکت در ساختار سخت قدرت در ایران بود. حسن روحانی آن را اجرایی کرد و تبعات آن را وی و جواد ظریف پذیرفتند. در حالی که امضای برجام و انجام مذاکرات اراده حکومت را همراه داشت. ازطرف دیگر در واشنگتن نیز این مساله میتواند آگاهانه مورد توجه قرار گیرد که تغییر رئیسجمهور بهانه خوبی است که بتواند امتیازی را از ایران کسب کند. چرا که با تغییر یک رئیسجمهور آن هم رئیسجمهوری که نزدیک به دایره سخت قدرت نیست وقت مناسب برای گرفتن امتیاز از آن رئیسجمهور به گونهای است که دایره سخت قدرت خود را در مظان فشارهای داخلی و هواداران خود نبیند. لذا از این جهت میتواند یک استفاده آگاهانه از تغییر رئیسجمهور در تهران صورت پذیرد اما یک نکته در این زمینه وجود دارد که افکار عمومی نیز به این امر آگاه شده است یعنی اگر رئیسجمهوری از جبهه اصلاحطلبان یا میانهروها بر سرکار بیاید انجام هر امری در مسائل سیاست خارجی و حتی در سیاست داخلی بدون فشارهای موج گون نیروهای اجتماعی میسور نیست.
*مهدی مطهرنیا
رئیس اندیشکده سیمرغ باریخ
ارسال نظر