دکتر مصطفی اقلیما در گفتوگو با«آرمان ملی»:
در هیچ کشوری 80 نفر در تراز ریاست جمهوری نیست
آرمان ملی- احسان انصاری: ثبت نام80 نفر در انتخابات ریاست جمهوری که در کمتر کشوری در جهان رخ میدهد از نظر اجتماعی چه معنایی دارد؟آیا کارنامه این افراد نشان دهنده رویکرد مدیریتی آنها در آینده نخواهد بود؟«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر مصطفی اقلیما گفتوگو کرده است. وی معتقد است: «در شرایط کنونی چیزی به عنوان اصولگرایی وجود ندارد و این جریان سیاسی از معنا تهی شده است. کسانی که امروزخود را اصولگرا مینامند در گذشته سمتهای کلیدی کشور را در اختیار داشتهاند و به همین دلیل در به وجود آمدن مشکلات کنونی سهیم هستند. نکته مهم این است که چرا برخی با علم به ناکارآمدی مدیریتی که دارند اما دوباره در انتخابات کاندیدا میشوند؟رئیسجمهور بعدی کشور را باید مردم انتخاب کنند ونه گروه های سیاسی. این افراد اگر به ریاست جمهوری هم برسند در راستای دغدغههای مردم حرکت نمیکنند بلکه بیشتر به دنبال منافع گروهی خود هستند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*ثبت نام80 نفر در انتخابات ریاست جمهوری از نظر اجتماعی به چه معناست؟آیا در کشور80 نفر در تراز ریاست جمهوری وجود دارند؟
در هیچ کجای دنیا چنین اتفاقی رخ نمیدهد که این همه افراد خود در حد ریاست جمهوری یک کشور بدانند. از سوی دیگر در کشورهای توسعه یافته هنگامی که یک فرد یک بار به ریاست جمهوری رسیده همه قدرت، بینش و آگاهی خود را به کار برده و دیگر نیازی نمیبیند در انتخابات حضور پیدا کند. اگر قرار است یک نفر تغییر و تحول ایجاد کند در چهار سال و نهایت هشت سال این اتفاق باید رخ میداده و اگر نداده نشان دهنده این است که چنین فردی از توانایی و کارآیی کافی برخوردار نیست. امروز کسانی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردهاند که خود یکی از عوامل مشکلات کنونی جامعه هستند. اغلب این افراد در گذشته در سمتهای کلیدی مانند ریاست جمهوری و ریاست مجلس حضور داشتهاند.به عنوان مثال آقای احمدی نژاد هشت سال رئیسجمهور و آقایان قالیباف و لاریجانی چندین سال رئیس مجلس بودهاند.در نتیجه اگر امروز کشور با چنین مشکلاتی مواجه است به دلیل سیاستهایی بوده که این افراد در مدیریت کشور اجرا کردهاند.به همین دلیل من نمیدانم این افراد چگونه به خود حق میدهند که دوباره کاندیدای ریاست جمهوری شوند. در شرایط کنونی نیز که کاندیدا شدهاند این سوال مطرح است که اگر این افراد به ریاست جمهوری برسند قرار است چه کاری برای مردم انجام بدهند که در گذشته که مسئولیت داشتهاند انجام نداده اند؟من به شورای نگهبان حق میدهم که همه این افراد را رد صلاحیت کند. البته شورای نگهبان چارهای ندارد که برخی از این افراد را تأیید صلاحیت کند که در چنین شرایطی نیز مشخص نیست این افراد چه برنامهای برای کشور خواهند داشت؟
*اعضای کابینه سیزدهم مدام ازدستاوردهای مهمی این دولت می گویند. با این وجود برخی از اعضای کابینه با شعار تغییر وضعیت موجود در انتخابات ثبت نام کردهاند.دلیل این رفتار بین اعضای دولت سیزدهم چیست؟
هنگامی که آقای رئیسی به عنوان رئیسجمهور انتخاب شدند وضعیت کشور خوب نبود و هر کسی نیز به جای آقای رئیسی بود نمیتوانست کاربهتری از اینکه انجام شد انجام بدهد و بلکه ممکن بود شرایط بدتر نیز شود. با این وجود برخی مدیرانی که آقای رئیسی در بخشهای مختلف انتخاب کردند از توانایی کافی برخوردار نبودند و نتوانستند مشکلات کشور را حل کنند. به همین دلیل همه کسانی که در طول این سه سال نتوانستند مشکلات کشور را حل کنند نسبت به وضیعت موجود مسئولیت دارند. تنها رییس جمهور مسئولیت ندارد و بلکه همه اعضای کابینه مسئولیت دارند. مهمترین فاکتورهای یکی مدیر شایسته سالاری و پاسخگو بودن است که برخی که در انتخابات ثبت نام کردهاند به شکلهای مختلف فاقد این ویژگیها هستند.
*اصولگرایان با سردرگمی درون گروهی مواجه هستند و به همین دلیل شاهد یک جنگ بین طیفهای مختلف این جریان برای رسیدن به قدرت هستیم. ارزیابی شما از رفتارشناسی اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
واقعیت این است که در شرایط کنونی چیزی به عنوان اصولگرایی وجود ندارد و این جریان سیاسی از معنا تهی شده است. کسانی که امروزخود را اصولگرا مینامند در گذشته سمتهای کلیدی کشور را در اختیار داشتهاند و به همین دلیل در به وجود آمدن مشکلات کنونی سهیم هستند. نکته مهم این است که چرا این برخی از این افراد با علم به ناکارآمدی که دارند اما دوباره در انتخابات کاندیدا میشوند؟رئیسجمهور بعدی کشور را باید مردم انتخاب کنند ونه باندهای سیاسی. این افراد اگر به ریاست جمهوری هم برسند در راستای دغدغههای مردم حرکت نمیکنند و بلکه بیشتر به دنبال منافع گروهی و جناحی خود هستند.
در کشورهای توسعه یافته هنگامی که یک فرد یک بار به ریاست جمهوری رسیده همه قدرت، بینش و آگاهی خود را به کار برده و دیگر نیازی نمیبیند در انتخابات حضور پیدا کند. اگر قرار است یک نفر تغییر و تحول ایجاد کند در چهار سال و نهایت هشت سال این اتفاق باید رخ میداده و اگر نداده نشان دهنده این است که چنین فردی از توانایی و کارآیی کافی برخوردار نیست. امروز کسانی در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردهاند که خود یکی از عوامل مشکلات کنونی جامعه هستند
*به نظر میرسد در صورتی که آقای لاریجانی تأیید صلاحیت شود رقابت اصلی انتخاباتی بین وی و قالیباف و جلیلی خواهد بود. در چنین شرایطی کدام گزینه را در شرایط کنونی متناسب با وضعیت مدیریتی کشور میدانید؟
در شرایط کنونی گزینه معتدل و پیشرو در انتخابات وجود ندارد و گروههایی که وجود دارند کارنامه آنها برای مردم مشخص است. به عنوان مثال آقای جلیلی تاکنون مدیریت اجرایی نکرده و کارنامه وی نشان نمیدهد که بتواند مشکلات کشور را حل کند. آقای لاریجانی نیز با اقداماتی که در گذشته انجام داده شرایطی را به وجود آورده که گروههای اجتماعی از ایشان راضی نیستند. وی زمانی که ریاست مجلس را برعهده داشتند در زمینه حل مشکلات کشور تلاش موفقیت آمیزی نداشتند. آقای قالیباف از نظر مدیریتی وضیعت بهتری دارند و میتواند وی را یک مدیر لقب داد. با این وجود ایشان نیز در گذشته و به گروه و جناح متصل بوده و به همین دلیل از شرایط یک رئیسجمهور ملی و بیطرف فاصله گرفته است. البته من فکر میکنم از بین این سه گزینه آقای قالیباف فرد قدرتمندتری است و اگر اجازه بدهند وی میتواند اقدامات موثری برای حل مشکلات کشور انجام بدهد. البته اقداماتی که آقای قالیباف در نیروی انتظامی انجام داد به مراتب از اقدام وی در مجلس شورای اسلامی موثرتر بود و در مجلس اقدام خاصی از ایشان مشاهده نکردیم. زمانی که ایشان در شهرداری تهران بود نیز بیش آنکه به تواناییهای مدیریتی خود اتکا کند به گروهها و دستههای سیاسی متصل بود و به همین دلیل نتوانست کارآمدی خوبی از خود نشان بدهد. قالیباف باید مشخص کند اگر رئیسجمهور شود قرار است برای مردم کار کند یا برای گروههای سیاسی؟از بین این سه گزینه آقای قالیباف شرایط بهتری برای ریاست جمهوری دارد. من مدیریت ایشان را در نیروی انتطامی دیدهام که در جایی که کسی مانعی برای وی ایجاد نمیکرد چه تحولات مهمی به وجود آورد. البته این وضعیت در شهرداری تهران و ریاست مجلس برای ایشان وجود نداشت.
*رئیسجمهور بعدی هر کسی که باشد باید چه اولویتهایی را در نظر بگیرد؟
مشکلاتی که امروز در جامعه به وجود آمده ریشه در سیاستگذاریهایی نزدیک به50 سال گذشته دارد و به همین دلیل نمیتواند انتظار داشت یک شبه و یا با یک یا دو سال حل شود. اگر قرار است مشکلات کشور حل شود چند دهه زمان نیاز است که مشکلات به صورت ریشهای حل شود. نکته مهمی که رئیسجمهور بعدی باید در نظر داشته باشد این است که اگر بخواهد کار کند میتواند و به همین دلیل نباید خود را باند و دستههای سیاسی متصل کند. رئیسجمهور بعدی باید جلوی گرانی را بگیرد و از فردایی که به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد نباید اجازه افزایش قیمتها را بدهد. در چنین شرایطی نیاز نیست حقوق افراد نیز افزایش پیدا کند. دولتها در گذشته قیمت همه چیز را افزایش میدادند و در مقابل دستمزد کارگرها و حقوق کارمندان را نیز کمی افزایش دادند. در چنین شرایطی هیچ اتفاق خاصی در زندگی مردم رخ نمیداد و وضعیت اقتصادی مردم روز به روز بدتر میشد. در چنین شرایطی است که این فرصت فراهم میشود که زیرساختهای کشور ساخته شود و مشکلات به صورت ریشهای حل شود. واقعیت این است که کسانی که امروز در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردهاند کسانی هستند که باید پاسخگویی این باشند که چرا کشور درگیر چنین مشکلاتی شده است؟باید مشخص شود که چرا در کشور شایسته سالاری و پاسخگو بودن برای برخی مدیران اهمیت چندانی ندارد و اغلب کسانی که به منصبهای مدیریت میرسند پس از مدتی از پاسخ دادن به مطالبات مردم طفره میروند.
ارسال نظر