«آرمان ملی» بازیگران اصلی انتخابات ریاست جمهوری را بررسی میکند؛
تکرار تاریخ یا رویارویی دیپلماتیک
آرمان ملی- حمید شجاعی: جریانات و جناحهای سیاسی مختلف برای انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم برنامهریزیهای بسیاری داشتند تا در خرداد 1404 بتوانند بر مبنای برنامهها و راهبردهای خود رئیس جمهور نهم را به پاستور بفرستند، اما سانحه رخ داده برای رئیسجمهور و همراهانش باعث شد تا این مساله یکسال جلوتر بیفتد و مطابق قانون اساسی شاهد انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری باشیم.
هر چند که به جهت محدودیت زمانی نیز اصلاحطلبان،اصولگرایان،معتدلین و... فرصت زیادی برای برنامهریزی نداشتند و فرصت اینکه بخواهند روی کاندیدایی کار کنند، اجماع کنند و وی را به جامعه معرفی کنند وجود نداشت. لذا در این مدت محدود همه جریانات سیاسی به سراغ چهرههای امتحان پس داده خود که حداقل در برخی ادوار انتخاباتی حاضر بودهاند رفتند تا باز هم با آنها شانس خود را برای رسیدن به ریاست جمهوری و در اختیار گرفتن 4 ساله دولت امتحان کنند. لذا طبیعی بود که در فرصت کوتاهی که وارد فرایند ثبتنامهای انتخابی شدیم منتظر حضور افراد و چهرههایی نام آشنا باشیم. البته همانطور هم که پیشبینی میشد همه آمدند. شاید صرفا انتظار میرفت که از سمت اصولگرایان: چهرههایی مثل سعید محمد یا پرویز فتاح، از جریان دولت: محمد مخبر و از جریان اصلاحات نیز: محمدرضا عارف یا سیدمحمد صدر کاندیدا شوند، اما قدر مسلم نود درصد گمانهزنیها در مورد نامزدهای حاضر در انتخابات تحقق پیدا کرد. چنانکه تا پیش از بررسی صلاحیت نامزدها از سوی شورای نگهبان نامزدهایی با مارک جریانهای سیاسی مختلف در انتخابات حاضر هستند. چنانکه اسحاق جهانگیری، مسعود پزشکیان، علی صوفی، مصطفی کواکبیان، محمود صادقی، محمد شریعتمداری و عباس آخوندی با گرایش اصلاحطلبی؛ علی لاریجانی و عبدالناصر همتی با گرایش اعتدالی و محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، مهرداد بذرپاش، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضیزاده هاشمی و علی نیکزاد با گرایش اصولگرایی در انتخابات ثبتنام کردند. هر چند که به نظر نمیرسد شورای نگهبان تمامی این افراد را برای حضور در رقابتهای انتخاباتی تایید کند و باید منتظر ماند و دید از میان این افراد کدامیک پای به مناظرات انتخاباتی خواهند گذاشت و به رقابت خواهند پرداخت. البته شاید از هم اکنون بتوان گمانههایی مطرح نمود؛ اما از آنجا که شورای نگهبان در ادوار مختلف همواره از خود شگفتانههایی بیرون داده نمیتوان به طور قطع اظهارنظری در خصوص نفرات حاضر در رقابتهای انتخاباتی کرد.
* رقابت دیپلماتیک
درست از زمانیکه بحث انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری مطرح شد 2 نام بیش از بقیه نامها برای انتخابات ریاست جمهوری به میان آمد. تندروها نام سعید جلیلی را مطرح کردند و وی را شهید زنده و ادامهدهنده راه رئیسی خواندند و میانهروها نیز علی لاریجانی را بهعنوان چهرهای که میتواند کشور را از شرایط کنونی نجات دهد معرفی کردند. دو دیپلمات با 2 رویکرد متفاوت در مقاطع مختلف که از قضا در هر دو مقطع نیز پرونده هستهای را در اختیار داشتند. به نظر میرسد آنطور که از شواهد و قرائن پیداست سعید جلیلی از سوی شورای نگهبان تایید خواهد شد. از طرفی تصور میشود علی لاریجانی نیز چراغ سبز و پالسهای مثبت حاکمیتی را دریافت نموده و وارد عرصه انتخابات شده است. لذا از هماکنون میتوان منتظر تقابل این دو نفر در مناظرات انتخاباتی بود. اما تفاوت فاحشی در نگاه و رویکرد این دونفر وجود دارد و لاریجانی را در اذهان و افکار عمومی به جلیلی رجحان و برتری میدهد نوع نگرشها به مسائل است. چنانکه جلیلی همه چیز دو دسته خودی و غیرخودی یا ما و دشمن تقسیم میکند؛ اما لاریجانی با نگاه باز و توسعهمحور به مسائل مختلف نگاه میکند. از طرفی جلیلی به جهت صرف حضور در مقطعی خاص در شورای عالی امنیت ملی آن هم در پرونده هستهای شاید صرفا بتواند در مساله سیاست خارجی مطالبی برای گفتن داشته باشد و طرف مقابل را آن هم شاید به چالش بکشد. اما در طرف مقابل علی لاریجانی شخصیتی چند بعدی دارد و همچنان که میتواند در حوزه سیاست خارجی صحبت کند به جهت حضور در مناصب مختلف از جمله حضور 12 ساله بر کرسی ریاست مجلس با مسائل مختلف داخلی از مشکلات معیشتی و اقتصادی گرفته تا سیاست داخلی، مسائل اجتماعی و فضای مجازی اشراف دارد و بهخوبی میتواند در این عرصهها ظاهر شود و ضمن ارائه برنامه در مقابل رقیب نیز بهخوبی بایستد. لذا اینکه شاهدیم تندروها و افراطیون از زمان ثبتنام لاریجانی تاکنون به تخریب وی میپردازند به جهت علم و اطلاع از قدرت و اشراف او بر مسائل مختلف کشوری است.
*تکرار رقابت 96؟
شاید این دوره از انتخابات جزو معدود دورههایی باشد که جبهه اصلاحات و احزابی و گروهها همه بر یک نام آن هم اسحاق جهانگیری تمرکز کردهاند و به نظر میرسد که اگر شورای نگهبان او را تایید صلاحیت کند اجماعا به حمایت از جهانگیری خواهند پرداخت. معاون اول حسن روحانی در دولتهای یازدهم و دوازدهم که درصدد است این بار در قامت رئیسجمهوری دولتی بهتر و کارآمدتر از رئیس سابقش تشکیل دهد. از سوی دیگر یکی از چهرههایی که کمتر تصور میشد پای به رقابتهای انتخاباتی بگذارد محمدباقر قالیباف بود. چهرهای که تلاش بسیاری کرد تا با لابیهای گسترده از جمله با مستقلین مجلس بتواند ریاست مجلس دوازدهم را نیز از آن خود کند. اما در عین ناباوری قول و قرارهایی که با نمایندگان داشت و سوگند نمایندگی خود را کنار گذاشت و کاندیدای ریاست جمهوری شد. آنچه مسلم است شورای نگهبان قالیباف را تایید صلاحیت خواهد کرد، اما در مورد اسحاق جهانگیری هنوز هیچچیز مشخص نیست و همه چیز در هالهای از ابهام قرار دارد. اینکه شورای نگهبان او را تایید خواهد کرد یا کنار خواهد گذاشت. اما به قرائتی اگر سخنان اخیر مقام معظم رهبری را مبنی بر مشارکت بالای مردم در انتخابات مبنا قرار دهیم مسلما تایید جهانگیری میتواند شور انتخاباتی و مشارکت را بالا ببرد و جریان حامی وی نیز میتواند جامعه را به مشارکت ترغیب کند لذا به نظر میرسد که به احتمال فراوان شورای نگهبان او را نیز مورد تایید قرار دهد. اگر این اتفاق نیز رخ دهد شاهد تکرار تقابل جهانگیری- قالیباف خواهیم بود. امری که یکبار در اردیبهشتماه سال 96 در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم اتفاق افتاد. اما این بار با یک تفاوت؛ اینکه این بار نه جهانگیری کاندیداهای کمکی و پوششی حسن روحانی است و نه قالیباف قرار است نقش نامزد کمکی سیدابراهیم رئیسی را بازی کند بلکه هر دوطرف با قدرت تمام برای پیروزی خود تلاش میکنند و رقابت این دو بهویژه در حوزه اقتصادی در مناظرات و خود انتخابات بسیار میتواند جذاب باشد.
در نهایت...
البته احتمالا شاهد کاندیداهای دیگری نیز در کنار مهرههای اصلی انتخابات خواهیم بود. چهرههای احتمالی مثل مسعود پزشکیان، محمد شریعتمداری، علیرضا زاکانی، امیر حسین قاضیزاده هاشمی یا مهرداد بذرپاش که احتمالا بهعنوان کاندیدای پوششی برای کاندیداهای اصلی عمل خواهند کرد.
ارسال نظر