«آرمان ملی» تحرکات انتخاباتی در جریان تندرو اصولگرایان را بررسی میکند
چالش پدر خواندگی در پایداری
آرمان ملی- حمید شجاعی: شهادت آیتا... رئیسی، رئیسجمهور فقید و برگزاری انتخابات زودهنگام جریانات سیاسی مختلف را به تکاپو انداخته تا برای انتخابات پیشرو برنامهریزیهای خاص خود را انجام دهند و نامزدهای مورد نظر خود را برای حضور در انتخابات به عرصه آورده و به مردم معرفی کنند.
اما در این انتخابات شاید بیش از هر جریانی این جبهه پایداری و تندروها باشند که بخواهند از این شرایط به هر نحوی استفاده و سود را ببرند. چرایی این نکته نیز بسیار ساده است. از آنجا که سایر جریانات سیاسی بر مبنای قانون اساسی به انتخابات زودهنگام مینگردند و به رقابت برای تشکیل دولتی در جهت حل مشکلات کشور در حوزههای مختلف و مطالبات مردم میپردازند؛ اما طیف پایداری و اصولگرایان تندرو اساسا اینگونه نمیاندیشد و معتقد است که هر کسی بیاید باید ادامهدهنده دولت رئیسی باشد و همان روال و رویه را طی کند. در همین مسیر هم فقط تعدادی انگشتشمار از چهرهها را مدنظر دارند و نه به هر کسی برای انتخابات رو میزنند و نه از ورود هر کسی استقبال میکنند. جریانی که تا دیروز محمود احمدینژاد را حمایت میکرد دیگر چند سالی است که تغییر نگرش و روش داده و از او نیز فاصله گرفته است. اصولا تندروها از آنجا که خطمشی خاصی را دنبال میکنند کمتر کاندیدایی است که بتواند با آنها ائتلاف کند و کمتر چهرههای جامعهپذیر معرفی میکنند. به طور مشخص آنها در انتخابات سال 92 از سعید جلیلی، انتخابات سال 96 از سیدابراهیم رئیسی و در سال 1400 نیز از رئیسجمهور فقید حمایت کردند. هر چند که از ابتدا سعید جلیلی گزینه اصلی و مورد نظر آنها بود. در انتخابات مجلس اخیر نیز مشاهده کردیم که لیست تندروها متشکل از چه نفراتی بود و چه کسانی به خانه ملت راه یافتند. هر چند سهشنبه در انتخابات هیأت رئیسه به همت مستقلین، اعتدالیون و اصلاحطلبان مجلس دست تندروها از کرسیهای هیأت رئیسه دور ماند. اما آنها برنامههای خاص خود را برای حضور در انتخابات پیشرو دارند و به نظر هم روی چند گزینه مانور خواهند داد تا در نهایت یک یا دو گزینه نهایی را برای حضور در رقابتهای انتخاباتی وارد صحنه کنند.
*جلیلی یا فتاح
نگاهی به چهرههایی که در اردوگاه اصولگرایان تندرو، جبهه پایداری، شریان و امنا وجود دارند نشان میدهد که آنها درصددند با برخی چهرههای خاص شناخته شده و امتحان پس داده وارد عرصه شوند یا چهرههای کمتر مطرح شده در منظر و مرآی جامعه را بهعنوان یک «white card» یا شگفتیساز وارد صحنه رقابتها کنند. به طور مشخص در شرایط حاضر و تاکنون در این جریان نامهایی از جمله سعید جلیلی، مهرداد بذرپاش، صادق محصولی، کامران باقری لنکرانی، پرویز فتاح و علیرضا زاکانی و حتی امیر حسین قاضیزاده هاشمی مطرح میشود که بهنظر میرسد از بین تمامی این نامها نهایتا 2 تا 3 نفر به طور جدی موردنظر و توجه تندروها باشند. اما نکته مهمتر این است که هر کسی از این جمع به میان بیاید داعیهدار ادامه راه رئیسجمهور فقید خواهد بود و تلاش میکند چه در وعدهها، چه در صحبتها و چه در عملکرد خود حداقل ظاهرا این مسیر را ادامه دهد. اتفاقا در این مسیر بهتر است که نگاهی هم به مواضع دولتیون بیندازیم تا ببینیم دولتیونی که داعیهدار ادامه راه شهید رئیسی هستند چه شخص یا اشخاصی را برای ریاست جمهوری حمایت میکنند. در این راستا گرچه عدهای معتقدند که دولتیها دل در گرو سعید جلیلی دارند و بقایای دولت رئیسی را در او جستوجو میکنند، اما به نظر نمیرسد که دولتیها حداقل به لحاظ عملیاتی بخواهند حمایتی از وی داشته باشند. چه اینکه روز گذشته غلامحسین اسماعیلی، رئیس دفتر رئیسجمهور فقید در حاشیه هیأت دولت گفت: «دولت قصدی برای معرفی نامزد در انتخابات ندارد و من هم قطعا نامزد انتخابات نمیشوم و دولت مجری انتخابات خواهد بود.» از سوی دیگر بخشی از جریان تندرو بهدنبال جلیلی است. چنانکه امیرحسین ثابتی، منتخب تندروی تهران در مجلس دوازدهم با اشاره به کاندیداتوری سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «برگ برنده ما شهید زنده ما سعید جلیلی آمد... به یک شهید زنده برای ادامه راه شهید جمهور نیازمندیم.» لذا جلیلی یک طرف ماجراست. اما طرف دیگر ماجرا که از اتفاق تاکنون در انتخابات قبلی حضور نیافته پرویز فتاح است. رئیس فعلی ستاد اجرایی فرمان امام(ره) که تاکنون بیش از آنکه در صحنه سیاست عملی حاضر باشد بیشتر در مناصب مختلفی به طور مسکوت و چراغ خاموش به فعالیت میپرداخته است. حال اینجا پرسشی که مطرح میشود از این قرار است که «جلیلی یا فتاح» کدام قرار است نقش ناجی تندروها را ایفا کنند؟ مساله دیگر نقش تعیینکننده جبهه پایداری است. هر چند پدرخوانده این جریان یعنی صادق محصولی نظرات مشخصی دارد اما بهنظر این جلیلی است که پدرخوانده جوان پایداریهاست و آنها را هدایت میکند. بر همین مبنا نیز میتوان بدین بررسی رسید. از آنجا که فتاح بیشتر شخصیت اجرایی دارد تا جلیلی و مهمتر از جمله روحیه تشکیلاتیتر از جلیلی دارد جبهه پایداری یا نسل اول آنها تمایل به فتاح دارند، اما جوانان پایداری و دیگر تندروها جلیلی و مواضعش را میپسدند.
* در نهایت...
البته آنچه مسلم است تمامی این تحلیلها و گمانهزنیها در شرایطی است که کاندیدای اسم و رسمداری از میان اصلاحطلبان و اعتدالیون به میدان نیاید و شورای نگهبان روند سابق خود را مثل مجلس دوازدهم ادامه دهد. آن زمان چهرههایی مثل جلیلی یا فتاح در مبان اصولگرایان به طور جدی مطرح خواهند بود اما اگر چهرههایی مطرحی چون علی لاریجانی یا اسحاق جهانگیری از جریان مقابل وارد صحنه شوند شاید رویکردها و صحنهآرایی پایداریها تغییر کند. باید منتظر ماند و دید ابتدا در فرصت 5 روزه ثبتنام چه کسانی به وزارت کشور خواهند رفت و سپس در مرحله دوم شورای نگهبان چه کسانی را برای حضور در رقابتهای انتخاباتی تایید صلاحیت خواهد کرد.
ارسال نظر