ایرادی به تعطیلی شنبهها وارد نیست
همانگونه که در اقتصاد بحث تجارت، موتور رشد است و با تجارت همه کشورها منتفع میشوند همین امر در خصوص آن چه که تجارت را تسهیل می کند نیز صادق است. مثلا نهادهای بینالمللی، تقویم یا کدهای بینالمللی هر چه مشترک باشد در تسهیل تجارت نقس موثر و بسزایی دارد. یکی از این موارد همین بحث زمان و تعطیلات است و هر چه زمان مشترکی با جهان داشته باشیم بانکها، تجار و حتی مسافرتها طبق همان زمانها تنظیم میشود و به نفع کشور خواهد بود.
لذا از نظر اقتصادی نمیتوان هیچ ایرادی به تعطیلی شنبهها گرفت و بهتر است روز کاری پنج شنبه را جایگزین آن کرد. هر چند که در مباحث مذهبی نیز تعطیلی جمعه را در تعطیلات داریم و هیچ رد خوری ندارد. ولی تعطیل شدن پنج شنبه هیچ توجیهی ندارد و عملا تعطیل است و آن نصفه روزی هم که هست بیشتر برای کارهای بانکی یا برخی شرکتهای خصوصی است. اما عملا روز پنجشنبه از همان اول صبح تعطیل است. لذا آنهایی که ایراد میگیرند یا شرط میگذارند که مثلا بانکها باز باشند باید گفت اگر بانکها باز باشند بانک زمانی باز است که شرکتها یا ادارات به کارهای خود مشغول باشند که بانکها هم به فراخور این کارکردها و مراجعات باز هستند. بنابر این هیچ گونه ایرادی به بحث اقتصادی و منفعت تعطیلی شنبهها نمیتوان گرفت. از طرفی باید دید کشوری هست که مثل ایران پنج شنبه و جمعه در آن تعطیل باشد یا کشورهای پیشرفتهتر حتی در همسایه باید دید در کدام کشورها جمعه و شنبه تعطیل است. لذا اینکه میگویند همین وضعیت تعطیل شدن پنجشنبهها بهتر از شنبههاست و هیچ خدشهای هم به لحاظ اقتصادی وارد نمیکند . گویی اینکه فرض کنید اگر هم بخواهیم کاری انجام دهیم شنبه را تعطیل و پنج شنبه روز کاری باشد. ولی اگر قرار باشد که باز همان فرهنگ کاری سابق حاکم باشد مساله تعطیل شدن شنبهها صرفا پیرامون بحث های بانکی است و معطل ماندن پاسخ بانکهای خارجی که ممکن است شنبه باید پاسخ بدهند و نمیدهند چون تعطیل است و پاسخی که ما باید بدهیم و نمیدهیم چون پنجشنبه تعطیل هستم. لذا این جای تاسف دارد که چنین برداشتی صورت میگیرد که هیچ تفاوتی بین تعطیلی شنبهها و پنجشنبهها نیست. از سوی دیگر در خصوص بحث کاهش ساعات کارکنان که مورد موافقت مجلس نیز قرار گرفته است به نحوی مثل مالیات است. میگویند وقتی نرخ مالیات را بالا ببرید درآمد مالیاتی بیشتر میشود، اما پس از مدتی با افزایش نرخ مالیاتی درآمد کم میشود چون انگیزها از بین میرود. در مورد کاهش ساعات کاری نیز دقیقا همین روند جاری است هر چقدر ساعات کاری بیشتر باشند افراد بیشتر کار میکنند تا درآمد بیشتری داشته باشند، اما این مورد نیز باید در نظر گرفت که فرد برای این کار باید از استراحت خود بزند و چون استراحت را کم میکند به مرور زمان فرسوده میشود و ضربه میبینند. از این رو باید یک تناسبی وجود داشته باشد که پایداری نیروها حفظ شود. لذا شاید به این نتیجه رسیده باشند که با کاهش 4 ساعت باز هم همان کار از کارمند خواسته شده است. برای کسی که پشت میز نشسته و کار بیشتری ندارد 4 ساعت بیشتر نیز تفاوتی ندارد، اما کسی که کارمند بانک است دائم ارباب رجوع دارد، اما کاهش ساعت کار این کارمند ارباب رجوع را ملزم میکند که زودتر مراجعه کند و کار فشردهتر میشود. گرچه در برخی جاها این کاهش ساعت کار فرصت میدهد که شخص به خانواده و زندگی خود برسد که امری مطلوب است.
*آلبرت بغازیان
اقتصاددان
ارسال نظر