چین هم به ساز روسیه نمیرقصد
ولادیمیر پوتین، روسیه را در شرایطی قرار داده است که به جای اینکه این کشور در شمار توسعه یافتهترین کشورهای صنعتی جهان قرار گیرد، دچار رکود و هزینههای جنگی بسیار بالایی شده و این شرایط به روسیه فشار زیادی آورده است. روسیه با وجود تمام وسعت، عظمت و منابع با مدیریت پوتین عملا به کشوری درجه دوم تبدیل شده است.
این کشور بزرگترین مرزهای مشترک را با چین دارد. پکن مانند یک غول عظیم اقتصادی پشت روسیه در نقشه قرار دارد. بعد از چین هم کشورهای محصور در خشکی قرار دارند که ارتباطات الزامی به روسیه دارند مانند قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان . بنابراین به عنوان تجارت خارجی جز چین عملا کشور دیگری در ارتباط مستقیم با روسیه وجود ندارد. متحدان روسیه، بلاروس، ایران و چین هستند. بلاروس که خود بخشی از روسیه بزرگ محسوب می شود و دولت و کشور قدرتمندی نیست که بتوان دردی از پوتین دوا کند. روابط ایران و روسیه هم جنبه شعاری و سیاسی دارد و هنوز روسیه در موقعیت شناخته شده برای ایران نیست که بتوان رابطه بازرگانی گستردهای با روسیه داشته باشد البته دو کشور با عنوان دو همسایه مقتدر با وجود شاهراهی مانند دریای خزر باید روابط بازرگانی بسیار بالاتری داشته باشند که اینگونه نیست. پس برای روسیه در موقعیت کنونی تنها یک کشور بزرگ و قدرتمند برای بهرهمندی از قدرت او برای روسیه باقی میماند و آن چین است. چین تشنه واردات مواد اولیه است و روسیه هم البته نیازمند کالاهای ساخته شده در چین است و روس ها همواره نیازمند واردات لوازم برقی مختلف بوده و هستند. بسیاری از این کالاها در روسیه هنوز هم ضروری تلقی میشوند. بنابراین پوتین فراتر از این نمیتواند از چین توقع داشته باشد اینکه پوتین در اندیشه آن باشد که در جنگ اوکراین از چین حمایت بگیرد بعید به نظر میرسد. البته چین مهمترین کشوری است که روسیه با آن ارتباط دارد و با آن مبادلات اقتصادی و بازرگانی دارد لذا سفر پوتین به روسیه را باید در سطح توسعه روابط دوجانبه تحلیل کرد. لذا آنقدر نمیتوان به دنبال دستاوردی از این سفر برای پوتین جز دستاوردهای سیاسی مقطعی بود. هرچند وی تلاشهایی در این زمینه خواهد کرد. البته آن سوی ماجرا را هم باید در نظر گرفت چرا که چین اکنون در شرایطی نیست که بخواهد به ساز روسیه برقصد بلکه اکنون روسیه نیازمند چین است و شرایط مالی و بازرگانی در چین برای واردات مواد اولیه مساعد است و از این طریق روسیه نیز میتواند نیازهای خود را از چین برطرف کند ممکن است بخشی از این نیازها روسیه به چین هم جنبه نظامی داشته باشد به هر حال وقتی کشوری تنها بماند مسافرتها و تلاشها برای بررسی و تنظیم روابط انحصاری این کشور با کشورهای دیگر امری عادی تلقی میشود و این مسیر را البته شخص پوتین برای روسیه ایجاد کرده است چرا که شرکای اقتصادی روسیه قبل از ماجراهای اخیر منحصر به چین نبود و در یاد داریم که همین اروپاییها روزگاری در اندیشه توسعه روابط خود با روسیه بودند.
* فریدون مجلسی
کارشناس روابط بینالملل
ارسال نظر