غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی: نباید از ظرفیت خاتمی و روحانی عبور کرد
آرمان ملی- احسان انصاری: «مردم حماسه آفریدند»؛ این جملهای بود که احمد وحیدی، وزیر کشور پس از برگزاری دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی به زبان آورد. انتخاباتی که در تهران تنها 8 درصد در آن شرکت کردند و تعداد آرای برخی از نمایندگان شهرستانها نیز کمتر از20 هزار رأی بود. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی ابعاد مختلف دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی با دکتر غلامعلی جعفرزاده نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی گفتوگو کرده است.
وی معتقد است: « میزان مشارکت در انتخابات به اندازهای پایین بوده که زنگ خطر همراهی و مشارکت اجتماعی را به صدا در آورده است. تعجب من نیز از رفتار مسئولان برگزاری انتخابات است. به عنوان مثال وزیر کشور در حالی که میزان مشارکت در تهران در حدود8 درصد بوده و برخی نمایندگان با رأیی پایینتر از20 هزار رأی وارد مجلس شدهاند عنوان میکند مردم حماسه آفریدند. واقعیت این است که من خیلی زیاد درباره صحبتهای آقای وحیدی در این زمینه فکر کردم. برای من مشخص نیست که آقای وحیدی تحلیل درستی از وضعیت کنونی کشور و انتخابات ندارد و یا میداند اما تلاش میکند وضعیت را به شکل دیگری ترسیم کند. شاید چون آقای وحیدی وزیر کشور است باید به این شکل صحبت کند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
ارزیابی شما از دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی چیست؟ چرا میزان مشارکت در این انتخابات از نظر کاهش مشارکت بیسابقه بود؟
وضعیت انتخابات اخیر شفاف و روشن است و میشد از قبل این پیش بینی را کرد که میزان مشارکت تا به این اندازه پایین باشد. واقعیت این است که نظام سیاسی در ایران وارد فازی شده که نیازمند تدبیر جدیدی است. من قصد ندارم از واژه بن بست استفاده کنم اما معتقدم ادامه این مسیر با شرایطی که وجود دارد دیگر امکان پذیر نیست. فضای امروز جامعه ایران همراه با ناامیدی از شرایط اقتصادی و معیشتی است و مردم به این نتیجه رسیدهاند که مسئولان برگزاری انتخابات مجبور هستند هر نوع انتخاباتی را به هر شیوهای برگزار کنند. انتخابات اخیر برای تکمیل مجلس شورای اسلامی بود. مجلس شورای اسلامی نیز نماینده مردم است که قرار است برای کشور تصمیمگیری کند. این در حالی است که مجلسی که در آینده شکل خواهد گرفت برآمده از آرای اکثریت مردم نیست و به همین دلیل مشخص نیست قرار است برای چه کسانی و به چه شیوهای تصمیم گیری کند. شرایط انتخابات اخیر به شکلی بود که بالاترین میزان آرای یک نماینده در حدود200 هزار رأی و حداقل آن زیر20 هزار رأی بوده است. بدون تردید کسی که با چنین پشتوانه اجتماعی وارد مجلس شده نمیتواند نماینده اکثریت مردم کشور باشد. من فکر میکنم باید قانونی تصویب شود که اگر میزان مشارکت از یک عدد مشخص کمتر باشد دیگر آن انتخابات از حیز انتفاع خارج شود و انتخاباتی دیگری برگزار شود. کسانی که وارد مجلس شدهاند نیز به خوبی به این نکته آگاهی دارند که آنها نمایندگان تعداد قلیل و اندکی از مردم جامعه هستند و از پشتوانه اجتماعی بالایی برخوردار نیستند. واقعیت این است من این شرایط را یک مقطع بحرانی میبینم.
چرا مقطع کنونی را بحرانی میدانید؟
به هر حال میزان مشارکت در انتخابات به اندازهای پایین بوده که زنگ خطر از جهت همراهی و مشارکت اجتماعی به صدا در آورده است. تعجب من نیز از رفتار مسئولان برگزاری انتخابات است. به عنوان مثال وزیر کشور در حالی که میزان مشارکت در تهران در حدود8 درصد بوده و برخی نمایندگان با رأیی پایینتر از20 هزار رأی وارد مجلس شدهاند عنوان میکند مردم حماسه آفریدند. واقعیت این است که من خیلی زیاد درباره صحبتهای آقای وحیدی در این زمینه فکر کردم. برای من مشخص نیست که آقای وحیدی تحلیل درستی از وضعیت کنونی کشور و انتخابات ندارد و یا میداند اما تلاش میکند وضعیت را به شکل دیگری ترسیم کند. شاید چون آقای وحیدی وزیر کشور است باید به این شکل صحبت کند. این در حالی است که وزارت کشور هیچ اقدامی نیز برای افزایش مشارکت مردم انجام نمیدهد. نباید کسی که مسئول برگزاری انتخابات و زمینهسازی برای مشارکت مردم است به این راحتی از کنار چنین مسأله مهمی عبور کند و عنوان کند رأی ندادند که ندادند. این اتفاق تنها رأی ندادن مردم نیست و مردم حرفهای دیگری در سینه دارند که امروز بیان نمیکنند اما ممکن است در شرایط دیگری آن را به شکل دیگری بیان کنند. شرایط به شکلی است که بسیاری از افراد بزرگ و دارای دانش اصلا کاندیدا نمیشوند و استدلال این افراد این است که در شرایط کنونی اصلا نمیتوان کاری کرد و بهتر است که وارد عرصه انتخابات نشوند. عده دیگری کاندیدا میشوند اما به دلایل مختلف رد صلاحیت میشوند اما کسی به این افراد پاسخگو نیست که چرا ردصلاحیت شدهاید. در این شرایط برخی به صورت گزینشی در انتخابات کاندیدا میشوند و اصلا برای آنها مهم نیست که مردم در انتخابات شرکت کنند یا نکنند و تنها به دنبال منافع خود هستند. باید برای شرایط کنونی کشور تدبیر کرد. من بیتفاوتی برخی را نسبت به این مسائل بدتر از ضعف مشارکت در انتخابات میدانم. من این بیتفاوتی را خطرناک میدانم.
شرایط انتخابات اخیر به شکلی بود که بالاترین میزان آری یک نماینده در حدود200 هزار رأی و حداقل آن زیر20 هزار رأی بوده است. بدون تردید کسی که با چنین پشتوانه اجتماعی وارد مجلس شده نمیتواند نماینده اکثریت مردم کشور باشد. من فکر میکنم باید قانونی تصویب شود که اگر میزان مشارکت از یک عدد مشخص کمتر باشد دیگر آن انتخابات از حیز انتفاع خارج شود و انتخاباتی دیگری برگزار شود
فایل صوتی از آقای خاتمی درباره رویکرد اصلاحطلبان در انتخابات منتشر شده که به صراحت عنوان میکند باید در شرایط کنونی در کنار مردم ایستاد. کنار گذاشتن اصلاح طلبان از فضای انتخابات چه تأثیری بر میزان مشارکت در انتخابات داشت؟
مسئولیت صحبتهای آقای خاتمی برعهده خود ایشان است. با این وجود اینکه هیچ برنامهای برای استفاده از ظرفیت آقای خاتمی، روحانی، ناطق نوری، لاریجانی و... وجود ندارد نگران کننده است. به هر حال این افراد بزرگ هستند و میتوانند به برون رفت کشور از مشکلات کمک کنند. هنگامی از چنین ظرفیتهایی استفاده نمیشود دلسردی به بدنه جامعه تزریق میشود و مردم نیز به تأسی از این افراد به این نتیجه میرسند که حضور یا عدم حضور آنها در انتخابات تفاوتی ندارد و به همین دلیل تصمیم میگیرند در انتخابات حضور پیدا نکنند.
مجلس آینده در اختیار جبهه پایداری است و این طیف سیاسی با تندروترین چهرههای خود در مجلس آینده حضور خواهد داشت. نتیجه حضور جبهه پایداری در مجلس چه خواهد بود؟
جبهه پایداری از ابتدا آمده بود که مجلس را در اختیار بگیرد و میزان مشارکت مردم در انتخابات نیز برای آنها اهمیتی نداشت. امروز اما این افراد سخنان جدیدی مطرح میکنند که از ابتدای انقلاب تاکنون گفته نشده است. به نظر میرسد تفکر آنان در حال ریشه دواندن در کشور است. این نوع تفکر آرا و دیدگاه مردم را محلی از اعراب نمیداند و خود را عالم میداند که برای مردم تصمیم بگیرد. ما نباید اجازه بدهیم که جمهوری اسلامی که با به زمین ریختن خون جوانان بسیاری به این نقطه رسیده توسط عده محدودی که در لحظات سخت در کنار مردم و کشور نبودهاند از مسیر خود منحرف شود. رفتار این گروه به شکلی بوده که انقلابی گری را نیز تندروی تعریف کردهاند. تردید نکنید که این گروه با ورود به مجلس در آینده تصمیمات هزینه سازی برای کشور خواهند گرفت. در شرایط کنونی مهمترین مشکل مردم کشور اقتصادی است. این در حالی است که جبهه پایداری برنامهای برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشت مردم و ندارد و تصمیماتی خواهد گرفت که وضعیت اقتصاد کشور را سختتر خواهد کرد.
این روزها اختلاف بین اصولگرایان بیش از گذشته شده است. این اختلافات تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟
برخی که از دور به ماجرا نگاه میکنند گمان میکنند بین اصولگرایان وحدت وجود دارد. این در حالی است که اختلافات عمیقی بین طیفهای مختلف اصولگرایی وجود دارد که منشأ بیشتر آنها نیز رویکرد جبهه پایداری است. نکته دیگری که در این زمینه وجود دارد این است که کسانی که در انتخابات پیروز شدهاند هنگامی که وارد مجلس میشوند به دنبال طرحهایی مانند صیانت و حجاب و عفاف خواهند رفت. در چنین شرایطی مردم عنوان میکنند که خوب کاری کردیم در انتخابات حضور پیدا نکردیم. این در حالی است که چنین دیدگاهی صحیح نیست و به دلیل اینکه مردم در انتخابات مشارکت بالا نداشتند این افراد توانستند وارد مجلس شوند. اگر میزان مشارکت در انتخابات بالا بود این افراد وارد مجلس نمیشدند. از سوی دیگر ما پایینترین میزان مشارکت در انتخابات را تجربه کردهایم.این قهر از صندوق را چه کسی پاسخ خواهد داد. چرا عقلا به این موضوع توجه نمیکنند و این اتفاق را جدی تلقی نمیکنند؟ این اتفاق تنها یک موضوع ساده نیست. اینکه برخی عنوان میکنند میزان مشارکت در انتخابات مهم نیست و کسانی که رأی ندادند کار خاصی انجام ندادهاند صحیح نیست.
ارسال نظر