ورود به سیاست از خوشنامی تا خوش عاقبتی
نامه آقای روحانی نکات بسیاری درون خود داشت. صرف نظر از اینکه حق با چه فرد و یا نهادی است، باید به این نکته پرداخت که در یک ساختار مشخص، عجیب نیست افرادی رشد کنند، بالا بیایند و مورد اعتماد قرار بگیرند اما پس از آن، به دلایل گوناگون برخی از آنها با اتهاماتی مواجه شوند.
زمانی که آقای احمدی نژاد در راس قدرت اجرایی قرار گرفت، تصور میکردند فرد مورد وثوقی است اما این تصور عمر زیادی نداشت و آقای احمدینژاد پس از پایان دولتش نه تنها محرم باقی نماند بلکه نامحرم شد و مورد نقد زیاد قرار گرفت. از سوی دیگر تجربه نشان داده که هاضمه برخی تصمیمگیران آمادگی پذیرش همه سلایق را ندارد و برخی خیلی زود از دایره اعتماد و خودی بودن خارج میشوند که آقای علی لاریجانی نمونه آن بود. البته ممکن است که در این رویه استثنایی هم وجود داشته باشد ولی تضمینی وجود ندارد که این اتفاق رخ ندهد به عنوان مثال حتی تضمینی وجود ندارد که آقای رئیسی به این سرنوشت گرفتار نشود. این موضوع در درجات پایینتر از روسای جمهور هم صدق میکند یعنی وزرا هم حاشیه امنی ندارند. امروز یک وزیر قبلی این دولت به حبس محکوم شد که دلیل خروجش از دولت بهخاطر تخلف بود و وضعیت او و امثال ایشان متفاوت است. در سایر کشورها ممکن است که مسئولان سطح بالا به دلیل تخلفات یا رفتار خارج از شأن مورد سرزنش قرار بگیرند یا درهایی به رویشان بسته شود اما این حد از اتفاقاتی که در کشورمان ما رخ میدهد، استثنایی است. البته نباید تصور شود، ردصلاحیت فقط برای آقای روحانی بود بلکه قبلتر از آن، نیز بوده است. وارد صحنه سیاست شدن امکان پذیر است اما اینکه بتوان سلامت از آن خارج شد، قطعی نیست. میتوان مانند آقای خاتمی با خوشنامی خارج شد یا مانند آقای روحانی که به رغم برخی انتقادات به ایشان هست اما در نهایت با خوشنامی خارج شدند. بسیاری با خوشنامی خارج شدند، اما چنین نشد که بتوانند با خوش عاقبتی در صحنه بمانند بنابراین افراد بلند طبع، زنده و بالنده خود را کنار میکشند و افرادی در عرصه میمانند که بتوانند انعطاف نشان دهند. البته برخی از آنها پس از مدتی میروند. با حذف افراد عرصه از انسانهای با کیفیت بالا که خلاق، هوشمند، توانمند و مدیران لایق هستند، تهی میشود. بسیاری ممکن است مدیران توانایی باشند، اما دلیلی ندارد که تصور شود هر مدیر توانایی مدیر ایثارگر و با شهامتی است. بسیاری دارای مدیریت فوقالعادهای هستند، اما حاضر نیستند تن به مخاطرات بدهند. به نظر میرسد جامعه اگر حریم امنی را برای مدیران ایجاد کند و مدیران بابت خلاقیتها و ابتکارات خود احساس ناامنی نکنند، جامعه بسیار بهتر پیش خواهد رفت. جامعهای که فقط عرصه انسانهای محتاط و دست به عصا باشد، جامعه پویایی نخواهند بود.
*احمد شیرزاد
فعال سیاسی اصلاح طلب
ارسال نظر