پیروز مجتهدزاده در گفتوگو با «آرمان ملی»:
دولت رئیسی گامی فراتر از دولتهای دیگر در سیاست خارجی برنداشته است
آرمان ملی- احسان انصاری: نزدیک به سه سال از دولت ابراهیم رئیسی میگذرد. این در حالی است که رئیسی و حامیان او در طول دولت حسن روحانی انتقادات زیاد نسبت به سیاست خارجی وی وارد میکردند. انتقاداتی که پس از اینکه روی کار آمدند کاهش پیدا کرد، اما همچنان حسن روحانی را مقصر اصلی مشکلات فعلی میدانستند. با این وجود یکی از حوزههایی که دولت حسن روحانی در آن قدرتمند ظاهر شد، سیاست خارجی بود. جایی که برجام به نتیجه رسید و وزیر خارجه ایران یعنی محمد جواد ظریف به یک چهره بینالمللی تبدیل شد. در شرایط کنونی این سوال مطرح است که دستآوردهای دولت رئیسی در زمینه سیاست خارجی چه بوده و امیرعبداللهیان به چه میزان موفق شده که تراز سیاست خارجی ایران در عرصه بینالمللی را ارتقا بدهد؟ «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی سه سال سیاست خارجی دولت ابراهیم رئیسی با دکتر پیروز مجتهدزاده گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
*مهمترین نقاط قوت و ضعف سیاست خارجی دولت ابراهیم رئیسی را چه میدانید و آیا دولت رئیسی توانسته یک سیاست خارجی موفق داشته باشد تا دستاوردی برای کشور به همراه داشته باشد؟
سیاست خارجی ایران در دهههای اخیر معمولا یک سیاست خارجی ایدئولوژیک بوده است. این در حالی است که یک سیاست خارجی واقعبینانه میتواند دستاوردهای خوبی داشته باشد. اعتقاد دارم در نزدیک به سه سال اخیر نشانههایی از موفقیت مورد انتظار در سیاست خارجی کشور مشاهده نمیشود. نکته دیگر این است که این وظیفه من و یا شما نیست که عنوان کنیم سیاست خارجی ما شعاری است یا عملی و بلکه این وظیفه آقای رئیسی به عنوان رئیسجمهور است که این موضوع را برای مردم تشریح کند. او میتواند توضیح دهد که چه نوع سیاست خارجی در پیش گرفته و این رویکرد تاکنون چه دستاوردهایی به همراه داشته است. نکته مهم این است که تمام تصمیمگیریها در حوزه سیاست خارجی در اختیار دولت نیست و برخی نهادهای دیگر هم در این زمینه نقش دارند. سیاست خارجی در اختیار آقای رئیسی نیست که بتواند یک سیاست خارجی که دستاوردهای خوبی داشته باشد را دنبال کند. من بارها عنوان کردهام که سیاست خارجی به نحوی که امروز هست هرگز به جایی نخواهد رسید. ما همچنان در سیاست خارجی در حال پیگیری ایدههایی هستیم که این ایدهها در گذشته شکست خوردهاند.
*چرا ما نتوانستیم در دهههای گذشته سیاست خارجی خود را مبتنی بر تغییر و تحولات بینالمللی جلو ببریم؟
همه کشورهای جهان سیاست خارجی خود را براساس پیگیری منافع ملی دنبال میکنند. این سخن به معنای این است که برای کشورهای جهان سیاست خارجی یکی از ابزارهایی است که منافع ملی آنها را محقق میکند. این در حالی است که ما هنوز نتوانسته بهطور کامل در این مسیر حرکت کنیم. نمیدانم آقای رئیسی برای این وضعیت چه توجیهی دارد، اما تحولات مهمی در فضای بینالمللی به وجود آمده است. آقای رئیسی زمانی میتواند در سیاست خارجی کشور تغییر ایجاد کند که خودش مسئولیت موضوعات کشور در عرصه بینالمللی را پذیرا باشد هر دولتی که قصد دارد در فضای بینالمللی نقشآفرینی کند، باید تکلیف خود را مشخص کند. به عنوان مثال اگر ما بر سر حقآبه هیرمند با افغانستان دچار مشکل هستیم و گروهی در این کشور روی کار آمده که کمک ما بوده اما برخی فرعیات نادرست یکی از اصول اولیه آنها است ما باید مسائل ایدئولوژیک را کنار بگذاریم و براساس واقعیتها با این مسأله برخورد کنیم. در شرایط کنونی طالبان با رویکرد صحیح با موضوع حقابه برخورد نمیکند که بخواهد در موضوع حقابه به حق ایران وفادار باشد. جمهوری اسلامی براساس رویکردهایی که اکنون زمان شرح آن نیست، با موضوع برخورد میکند. مشکل اصلی این است که برخی نهادها که در سیاست خارجی نقش تعیینکنندهای دارند، به روش خودشان رفتار میکنند و تفاوتی نیز ندارد که دولتی که سر کار قرار دارد اصلاحطلب باشد یا اصولگرا. رویکرد این بخش در عرصه بینالمللی تعریف نشده و با واقعیتهای بینالمللی همخوانی ندارد و به همین دلیل به نتیجه نمیرسد.
*حسن روحانی تلاش کرد از رویکردی که در زمینه سیاست خارجی به آن اشاره کردید، فاصله بگیرد. با این وجود با چالشها و فشارهای داخلی مواجه شد. آیا در همان زمان نباید تغییر جدیتری در عرصه سیاست خارجی صورت میگرفت؟
باید توجه کرد شعارهایی که روحانی یا هاشمی و خاتمی در زمینه سیاست خارجی دادند، در نهایت چه سرانجامی پیدا کردند. دلیل اینکه این شعارها به نتیجه نرسید این بود که دولتها بهطور کامل در سیاست خارجی نقش نداشتهاند و برخی دیگر هم در این زمینه تصمیم گیری میکردند. در رویکرد این نهادها نیز چنین شعارهایی وجود نداشت و به همین دلیل به نتیجه نرسید. اینکه دولتها چه شعاری میدهند مهم نیست بلکه اینکه در عمل چه اتفاقی رخ میدهد، حائز اهمیت است. امروز اگر آقای رئیسی بگوید که ایران در جنگ اوکراین نقشی نداشته، برخی در داخل کشور معاملاتی با روسیه انجام میدهند که جهان گمان میکند ایران در جنگ اوکراین به روسیه کمک کرده است. به همین دلیل نیز نهادهای بینالمللی ایران را به دخالت در جنگ اوکراین محکوم کردهاند.در این موضوع روسیه ما را فریب داده و بنا بر برخی ادعاها از ما پهپاد خریده است. پهپاد یک صنعت نظامی پیچیده نیست. اگر فرض بر درستی این ادعا باشد، سوال مهم در این زمینه این است که روسیه که بزرگترین تولیدکننده تسلیحات پیچیده نظامی است چطور نمیتواند پهپاد تولید کند و مجبور است از ایران خریداری کند؟آیا این اتفاق سوالبرانگیز نیست؟ در واقع روسیه ما را وارد بازی کرده که به سود خود و به ضرر ما تمام خواهد شد. در چنین شرایطی برخی کشورها ایران را به دلیل همراهی با روسیه در جنگ با اوکراین محکوم میکنند.
*در طول سه سالی که سیاست خارجی کشور در اختیار دولت رئیسی قرار دارد چین نیز به جز روسیه یکی از کشورهایی بوده که تلاش کرده رابطه بیشتری با این کشور برقرار شود. رابطه دولت رئیسی با چین همراه با چه فرصتها و چالشهایی بوده است؟
بحث رابطه ایران و چین متفاوت است. این در حالی است که وزیر خارجه ایران یعنی آقای امیر عبداللهیان نمیداند موضوع چیست. وی هنوز اصول اولیهای که یک دیپلمات در عرصه مختلف باید نشان بدهد را از خود نشان نمیدهد. مثالهای متعددی در این زمینه وجود دارد. نخست اینکه وزیر خارجه دولت رئیسی زبان انگلیسی بلد نیست. سوال مهم از رئیسجمهور این است که چه لزومی وجود دارد که فردی را به عنوان رئیس دیپلماسی یک کشور انتخاب کنید که به زبان رایج بینالمللی مسلط نیست؟ چه لزوم و اجباری در کار است؟ نمونه دیگر رفتار سوالبرانگیز ایشان این است که در جایی که به زبان عربی هم تسلط ندارد در بین کشورهای عربی با زبان عربی صحبت میکند که وضعیت نامناسبی پدید میآورد؟ چه لزومی دارد ایشان به عنوان وزیر امورخارجه کشور بزرگی مانند ایران چنین اقداماتی را انجام بدهد؟ این نشان دهنده اشکالی است که در انتخاب افراد برای مدیریت کشور داریم.
*امیرعبداللهیان و نزدیکان فکری وی از جمله منتقدان جدی برجام بودند. با این وجود در دولت رئیسی تلاش شده برجام احیا شود، اما بهرغم فرصتهایی که وجود داشت و میتوانست به برداشته شدن تحریمهای ایران منجر شود در نهایت این اتفاق رخ نداد. آیا عدم احیای برجام به ضعف تیم مذاکره کننده بازمیگشت؟
دلیل اصلی به نتیجه نرسیدن مذاکرات فراتر از موضوع سیاست خارجی است. اگر پیامی از سوی آمریکا و یا هر کشور دیگری به ایران برسد به دست امیر عبداللهیان نمیرسد و بلکه قبل از وی افراد دیگری هستند که از آن آگاه میشوند و پیام به آمریکا یا کشورهای دیگر میفرستند. بزرگترین خدمتی که آقای رئیسی میتواند به کشور و مردم کند این است که به صورت رسمی اعلام کند سیاست خارجی در اختیار او نیست. باید از آقای رئیسی سوال شود چرا وانمود میکند که همه کارها در اختیار اوست اما در نهایت خطا و اشتباه از آب در میآید؟ در موضوع برجام نیز ما تنها در دولت رئیسی با مشکل مواجه نشدیم، بلکه از همان ابتدا به دلیل رویکرد خاصی که وجود داشت، با مشکل مواجه بودیم. در زمان آقای روحانی و ظریف نیز نیروی اصلی هدایت کننده سیاست خارجی ایران در روند مذاکرات چالش ایجاد میکرد و مانع به وجود میآورد. این وضعیت در دولت آقای هاشمی و خاتمی نیز وجود داشت. با این وجود آقای هاشمی با دلیریهایی که از خود نشان داد و سفرهایی که به کشورهای مختلف کرد برخی از موانع را تخریب کرد. این در حالی است که آقای خاتمی چنین دلیریهایی از خود نشان نداد.
ارسال نظر