| کد مطلب: ۱۱۱۵۰۸۴
لینک کوتاه کپی شد

مدیریت فضای پسا تنش

خطای روشن و راهبردی اسرائیل در حمله به کنسولگری ایران در دمشق که در تضاد و تعارض کامل با کنوانسیون وین و مصونیت اماکن دیپلماتیک و کنسولی بود و پاسخ نظامی ایران، فضای منطقه را به گونه ای متفاوت از قبل این رویدادها قرار داده است. اما چرا متفاوت؟

جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار این حجم پر شمار از پرتابه ها شامل پهپادها، موشک های کروز و بالستیک را به سوی سرزمینی فراتر از همسایگی خود شلیک کرده که مطابق شواهد میدانی و گفته های مقامات سیاسی غرب، تعدادی از این پرتابه ها توسط ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه پیش از رسیدن به هدف رهگیری شده اند. اما با این وجود، تعدادی از موشک های بالستیک به هدف های تعیین شده از سوی تهران، اصابت کرد. اما این رویدادها یک کنش و واکنش نظامی بود که در نهایت پایان پذیرفت. اما برآمدن فضای جدید پیش گفته، پس از این مرحله شروع می شود. اگرچه مقامات عالی کشوری و لشکری ایران در مناسبت های مختلف و به دفعات اعلام کرده اند که توان نظامی این کشور صرفا دفاعی است و جنبه تهاجمی نسبت به کشوری ندارد و مکررا آمادگی خود برای همیاری نظامی و دفاعی با کشورهای همسایه و منطقه اعلام کرده اند اما موضوع «نظامی و امنیتی» از منطق خاص خود پیروی می کند که آن «توازن قوا» می باشد. به تعبیری ساده تر در سطح جهان و منطقه، قدرت های نظامی کشورها تقریبا باید در یک سطح همتراز قرار داشته باشند تا صلح و ثبات را تامین کنند. تنش های چند ماهه اخیر در غرب آسیا، این واقعیت را بار دیگر به برخی از کشورهای منطقه یادآور شد که به چه اندازه در موضوعات نظامی و سامانه‌های دفاع هوایی آسیب پذیر و مهمتر اینکه در موضوع تامین امنیت نظامی پایدار و بهره مندی از توانمندی بومی ضعیف و وابسته به قدرت های بزرگ فرامنطقه ای می باشند. عربستان سعودی هنوز حملات پهپادی و موشکی به تاسیسات نفتی شرکت آرامکو در سال 2019 که انصار الله یمن مسئولیت آن را برعهده گرفتند را فراموش نکرده که چگونه «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آشکارا اعلام کرد هر کشوری باید مسئولیت دفاع از خود را برعهده گیرد و اینگونه حمایت از متحد سنتی منطقه ای واشنگتن را به فراموشی سپرد. اما در این موقعیت پسا تنش حاد میان ایران و رژیم اسرائیل، مورد توجه قرار دادن دو مورد ضروری به نظر می رسد اول؛ بسیاری از کارشناسان سیاسی و نظامی بویژه غربی سعی دارند این تحلیل و نظر را به افکار عمومی القاء کنند که سوی دیگر پاسخ پر حجم نظامی ایران به اسرائیل متوجه کشورهای خاورمیانه و پیرامونی ایران است و با تبلیغات دقیق و وسیع سعی می کنند نوعی دیگر از ایران هراسی «به روز شده» را در میان دولت و ملت های منطقه رواج دهند. این پدیده شیطنت آمیز در تقابل کامل با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که همواره اولویت نخست سیاست خارجی خود را تحکیم و گسترش روابط دوستانه با همسایگان و فراتر از آن کشورهای منطقه و مسلمان تعریف کرده و در سال 1402 گام های مثبت در جهت بهبود روابط با عربستان برداشته و همچنین آمادگی برای برقراری روابط دوستانه با مصر اعلام شده است. اما در این بازه زمانی، مهم اینکه تلاش ها برای حاکم کردن فضای ترس و تیرگی روابط کشورهای منطقه غرب آسیا با ایران با شکست همراه شود. دوم؛ وجود اراده جدی و تلاش برای ایجاد ائتلاف دفاعی – نظامی با تکیه بر توانمندی فناوری درونی میان کشورهای منطقه بویژه کشورهایی که از زمینه، هویت و پیوندهای فرهنگی مشترک برخوردار می باشند. بنابر قول ارشد ترین دیپلمات دولت های پیشین ایران «امنیت، کالای وارداتی» نیست. متاسفانه جنگ در اوکراین، مناقشه های گاه و بیگاه در شرق دور، شبه جزیره کره و شعله ور شدن آتش تنش ها در غرب آسیا حکایت از آن دارد که دورنمای آکنده از صلح، آرامش و رفاه که به نظر می رسید در دهه های آغازین قرن بیست و یکم نمایان شوند، سرابی بیش نبوده و شرایط جهان همچنان بر پاشنه «در» قرن بیستم می چرخد. سیاست گذاری ها، تحقیقات و افزایش نجومی بودجه های نظامی کشورهای تراز اول اروپایی شامل بریتانیا، آلمان و فرانسه در سال های اخیر و پس از حمله روسیه به اوکراین، روایت از آن دارد که امور دفاعی و امنیتی هنوز منابع ثروت ملت ها را که باید در امور رفاهی و خیر عمومی هزینه شود با اشتهای سیری ناپذیر می‌بلعند و سایر کشورها هم از روی جبر زمان محکوم به حرکت در مسیر افزایش شاخص های نظامی خود بویژه با تکیه بر توانمندی های بومی خود می باشند.

 

 

*محمد انیسی طهرانی

کارشناس روابط بین الملل

 

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار