در این گزارش نگاهی انداختهایم به وضعیت این روزهای دریاچه ارومیه؛
دلشوره های بزرگترین دریاچه شور
آرمان ملی: فروردین امسال مثل همه سالهای دیگر و حتی به نسبت، شاهد بارندگیهایی در بخشهای مختلف کشور بودیم و دریاچه ارومیه که آنقدر خشک و بستر شایعات آمیخته با واقعیاتی شده بود که رسانهها تا مرز مالچپاشی کف آن برای برنخاستن ریزگردهای انسانکشِ و خانمانویرانکن، پیش رفتند، منتظر ماند تا بهار از راه برسد. چراکه وعدههای مسئولان در خصوص تشکیل ستادهای احیا و غیره راه به جایی نبردند و همانطور که در گزارشی پیشتر در همین رسانه خواندید، سرانجام باران بود که به داد این دریاچه ارزشمند عرصه کشورمان رسید و تشنگیاش را تاحدی رفع کرد.
اما واقعیت این است که با وجود اینکه تراز دریاچه ارومیه بالاتر رفت، نمیتوان به این پرشدنهای فصلی دل خوش کرد و باید باز هم منتظر خشکیهای روزها و ماههای آینده ماند چراکه با اینکه سه دهه از بحران خشک شدن دریاچه ارومیه میگذرد اما تاکنون اقدامات دولتها برای نجات این تالاب چاره ساز نبوده و بنا به گفته رسانههای نزدیک به دولت، مردم منطقه منتظرند تا دولت سیزدهم گره احیای دریاچه ارومیه را باز کند؟ در این گزارش نگاهی انداختهایم به دلشورههای یک دریاچه؛ بزرگترین دریاچه شور کشور.
چرا دریاچه خشک شد؟
معمولا در توضیح عوامل خشکشدن دریاچه ارومیه دو عامل را شامل برداشت بیش از حد مجاز از منابع آبی حوضه آبریز دریاچه، توسعه بیرویه بخش کشاورزی در اطراف دریاچه با بهرهبرداری از آبهای این حوضه و در نهایت، تشدید تغییرات اقلیمی و وقوع خشکسالی در کنار دو عامل دیگر را ذکر میکنند.
توضیح اینکه در ایران ساز و کار لازم و زیرساختهای اصولی برای ممانعت از هدررفت آب، خالیشدن سفرههای آب زیرزمینی، به روز کردن سیستمهای انتقال آب و سیستم آبیاری کشاورزی، وجود ندارد، تکرار مکررات و توضیخ واضحات است کمااینکه مسئولان و حتی روسای جمهوری داشتهایم که باعث افزایش خشکسالی و عواقب آن یعنی ایجاد ریزگردها و فرونشست زمین شدهاند؛ دولت محمود احمدینژاد در سطح وسیع اجازه حفر چاههای غیرمجاز را تشویق و خشکشدن زمین را تسریع کرد!
اگر دریاچه خشک شود
وقتی کف دریاچه ارومیه خشک میشود، غبار نمکی در منطقه و حتی به استانهای دیگر پخش شده و سموم کشاورزی مصرفی در چند دهه گذشته، به رسوبات کف دریاچه میچسبد که با بلندشدن به هوا، میتواند صدها کیلومتر حرکت کند، مشابه این حوادث در دریاچه آرال دیده شده است.
در واقع بهگفته کارشناسان، خشکشدن دریاچه ارومیه بهعنوان یک بحران ملی میتواند در ایجاد مشکلات و مخاطرات طبیعی و انسانی نقش مهمی بازی کند؛ نتایج و پیشبینیهای پژوهشها و مقالاتی که به بررسی اثرات خشکی دریاچه ارومیه میپردازند، نشان میدهد که با توجه به سکونت میلیونها نفر در پیرامون دریاچه ارومیه، وجود باغها، زمینهای کشاورزی و گونههای متنوع جانوری و گیاهی، در صورت خشکی کامل این دریاچه سکونت و سلامت محیطزیست در این ناحیه با مشکلات جدی مواجه میشود و از بین رفتن منابع غذایی و حیاتی باعث بروز تنشهای قومی و اجتماعی در منطقه خواهد شد.
فجایع محیط زیستی، امنیتی و اجتماعی
در اینجا خطر بیدارشدن هیولای طوفان نمکی دریاچه ارومیه و خطر بلندشدن ریزگردها اشاره کرده و بعد خشکشدن آن را از منظر فجایع زیستمحیطی، امنیتی و اجتماعی که در ارتباطی تنگاتنگ با هم هستند، را از نظر میگذرانیم؛ در گزارشی که خبرگزاری ایرنا از ارومیه حدود دو سال پیش تهیه کرده بود آمده: بروز دوباره طوفانهای نمکی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه و فعال شدن کانونهای ریزگردها، سلامت میلیونها نفر را به خطر خواهد انداخت و به همین دلیل است که خشک شدن این دریاچه، یک تهدید زیست محیطی بینالمللی محسوب میشود. به واقع نقش و اهمیت پدیده طوفان نمک به عنوان یکی از تهدیدات جدی محیط زیستی، به مراتب عمیقتر و خطرناکتر در بین عموم جامعه نمود پیدا کرد؛ چالشی که اگر حساسیت کافی برای جلوگیری از آن ایجاد نمیشد، میتوانست به یک بحران ملی تبدیل شود.
گفته میشود ریزگردهای نمکی دریاچه ارومیه نه تنها با اثرات مخرب زیست محیطی خود، کشاورزی و اقتصاد مردم منطقه را نشانه رفته بلکه با دخالت مستقیم در سلامت مردم منطقه اثرات اجتماعی و سیاسی متعددی را در پی داشت. در واقع ریزگردهای نمکی به هرگونه جاندار که سر راهشان باشند، آسیب میزنند.
کارشناسان همواره تاکید کردهاند که خشکشدن این پهنه آبی و رسوب میلیونها تن نمک در کف آن باعث تولید گرد و غبار نمکی شده که علاوه بر تهدید زیست بوم گیاهی و جانوری و آسیب به زمینهای کشاورزی موج مهاجرت وسیع مردم از این منطقه خواهد شد.
اهالی یکی از روستاهای ارومیه پیشتر گفته بودند که شاهد از بین رفتن زمینهای کشاورزی و بروز برخی از مشکلات تنفسی بر اثر ریزگردهای نمکی بوده و همین موضوع قبلا باعث مهاجرت برخی از روستاییان شده. اهالی منطقه از پسروی دریاچه ارومیه نگران هستند چرا که میدانند این روند دوباره منجر به ظهور ریزگردهای نمکی و نابودی محصولات کشاورزی خواهد شد.
بنا به گزارشی که شهریور 1400 توسط خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، نوشته شد «برخی از مسئولان مدعی شدهاند که در صورت خشکشدن دریاچه ارومیه و بروز طوفانهای نمکی جان بیش از ۱۴ میلیون ایرانی (در آن زمان) در خطر خواهد بود که باید به آمار جمعیت در خطر کشورهای همجوار را نیز اضافه کرد.»
اما کمشدن جمعیت ارومیهای و مهاجرت مردم به سمت شهرهای شمالی، جمعیت این شهر و شهرهای همجوارش را روز به روز کم و کمتر کرده تا ظن مخاطرات جمهوری آذربایجان همسایه و سوداهای توسعهطلبانه اردوغان را بار دیگر در اذهان هر ایرانی پدیدار نماید؛ مسئولان باید جدا به این امر اهتمام جدی داشته باشند که خالی شدن این خطه حساس چه عواقبی برای ارومیه و برای کل کشور میتواند بههمراه داشته باشد؟
دریاچه ارومیه ثبتکننده زیباترین لحظات زندگی ایرانیها در برهههای پرآبی و سیرابی خود بوده؛ نعمتی و موهبتی که با جدیگرفتن احیای آن بهتر است بهجای انتقاد از یکدیگر و دولتهای پیشین، خود کمر همت ببندیم تا بیش از این به ورطه نابودی کشیده نشود.
ارسال نظر