مجید ابهری در گفتوگو با«آرمان ملی»:
فرصتطلبان جای نخبگان را گرفتهاند
آرمان ملی- احسان انصاری: «در ابتدای دولت رئیسی بارقههای امید وجود داشت اما امروز مانند گذشته نیست و برخی از وعدههای مهم دولت محقق نشده است. کارآمدی بارزترین ویژگی در رشد وپیشرفت یک سازمان و یک جامعه پویاست. به همین دلیل گزینش افراد علاوه بر وجود شرایط تخصصی وحرفهای باید برخوردارازتوانمندی از ایفای مسئولیتهای مرتبط باشد. یک مدیر موفق علاوه بر تحصیلات وتجربیات لازم باید از امتیازات شغلی و ضرایب حرفهای مثل سلامت روح وروان توانمندیهای حرفهای برخورد باشد.
چنین مدیری باید دارای تواناییهای علمی وتجربی، قدرت تصمیم گیری وتوانایی پذیرش نقاط ضعف وتلاش برای جبران آنها را داشته باشد. در دوران کنونی به توانمندیهای حرفهای چندان توجه نمیشود و قبیلهسالاری مبتنی بر روابط را میتوان در برخی انتصابات مشاهده کرد.» جملات ذکر شده اظهارات دکتر مجید ابهری، جامعهشناس و رفتارشناس اجتماعی در گفتوگو با «آرمان ملی» است. ابهری در این گفتوگو به مهمترین مسائلی میپردازد که مشکلات و چالشهای اجتماعی را تشدید کرده که در ادامه میخوانید.
*چرا در حالی که برخی سیاستهای اجتماعی در دهههای گذشته به نتیجه نرسیده و یا پیامدهای منفی به همراه داشته اما همچنان روی آن اصرار و پافشاری میشود؟
درمبانی علوم رفتاری هرآنچه که از مبنای «خود» سرچشمه بگیرد بر قصد عمدی در وقوع آن فرآیند تاکید دارد. خودکشی یعنی فرد خودش دفتر زندگی خود را با حرکات مختلف ببندد. خودشناسی بر تلاش در یافتن آگاهی نسبت به خود از نظر معنوی و فیزیکی تاکید دارد. این حرکات ممکن است در قالب فردی یا گروهی و جمعی رخ دهد. آگاهی جمعی نیز میتواند براساس تحقق رسالت یک خردمند در جامعه روی دهد. هدف از طرح این موضوع شرح و بسط عبارتی است که این روزها در رسانه ملاحظه میشود و ظاهرا از سوی یکی از رجال سیاسی کشور مطرح شده است. عبارت موردنظر «خود براندازی» است. در مورد خودبراندازی باید به نکتهای اشاره کنم؛ آزار دهندهترین شکل این رفتار بیان نکات یا ارائه مطالب و اطلاعاتی است که پایه علمی نداشته ویا از نظر علمی وفنی قابل اجرا نیست. متاسفانه بعضی از مدیران ارشد یا وقت کافی برای بررسیهای علمی مطالب مطروحه را نداشته ویا به علت اعتماد مطالب را میپذیرند. واقعا کسانی که این گونه مطالب را برای بیان به مدیران ارشد میدهند چه کسانی هستند وبا آنها چه باید کرد؟ اما مسئله اینجاست که دلقکهای ماهوارهای اینگونه نکات را برای برنامههای یخزده خود جمع کرده و ما را به سخره میگیرند. مشاورین رسانهای مدیران ارشد باید از میان افراد باسواد و ورزیده انتخاب شوند تا اینگونه باعث رنجش دلسوزان کشور نشوند. به عنوان معلمی که جوانی و عمر خودرا صرف پژوهش و تعلیم گروهی از فرزندان این کشور کرده است، معتقدم مدیران ارشد و دولتمردان با انتخاب مشاورین صادق و مجرب و زبده با دسترسی به مطالب و نکات علمی اجازه سوءاستفاده به دشمنان و غرض ورزان را ندهند.
*ناکارآمدی و ناآگاهی مدیران به چه میزان در تشدید مشکلات اجتماعی نقش داشته است؟
بدون تردید یکی از مهمترین مسائلی که چالشهای اجتماعی را تشدید کرده ناکارآمدی مدیران بوده است. مردم ایران در طول تاریخ همواره وفاداری و ایمان به آرمانهای فرهنگی و ملی را به اثبات رساندهاند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تقدیس و حراست از مقدسات دینی را به معیارهای فوق پیوند زدهاند. کمبودها، مشکلات اقتصادی همراه با گرانیها و کمیاب شدن برخی از کالاها نیز نتوانست این ملت استوار را به زانو درآورد. 8سال جنگ تحمیلی؛ شهدا و جانبازان و آزادگان در دوران جنگ داغهای سنگینی بر سینههای خانوادههای ایرانی از هر قوم و منطقهای گذاشته و برخی از خانوادهها هنوز هم در انتظار سخت و تلخ بازگشت جگر گوشههای خود هستند. تحریمهای چهلوچهار سال گذشته این مردم نستوه را با مشکلات متعدد روبهرو ساخته و مقاومت این ملت به الگوی تاریخی درجهان تبدیل شد. به یاد داشته باشیم که آزارهای مختلف یک ساعت و یک روز مردم را راحت نگذاشت و بلایای طبیعی و بیماریهای متعدد از سیل و زلزله و کرونا و دشواریهای دیگر نیز مزید بر علت شدهاند. اعتراضات سالهای 96 و 88بهجای قرار گرفتن در بوته بررسی و تجربه با کمتوجهی مورد عبور قرار گرفته و اعتراضات سال گذشته که در بسیاری از شهرها و روستاها صورت گرفت برای معاندان و مخالفان بارقه امیدی شدند تا دل در گروی تضعیف و شکست نظام ببندند. توطئههای رنگارنگ و ریز ودرشت خارجی و داخلی نیز مشکلات امنیتی و برون مرزی برای دولت و نهادهای مرتبط ایجاد کرد. با این وجود آنچه که موجب دلگیری دلسوزان و نخبگان قرار گرفت کملطفی به ملتی با این همه سوابق و برنامهها بودند. فقدان مدیریت منسجم، ضعف برنامهریزی و کاستیهای مدیریت در راستای مبارزه با فساد و تبعیض و رانتخواری از یکسو و در یک جمله کم توجهی به مشکلات مردم؛ از عوامل دوری و فاصله گرفتن از مدیریت و مدیران اجرایی بود؛ که به قهر مردم تعبیر میشود. اگر دولت میخواهد مشکلات مردم را حل کند باید بدون توجه به سلیقه سیاسی نخبگان و تنها بر اساس تخصصی که دارند از آنها استفاده کند.
*به نظر میرسد درشرایط کنونی جامعه ایران با انباشت چالشهای اجتماعی مواجه شده است؟چرا چالشها در زمان خود حل نشده که امروز به صورت انباشته خود را نشان میدهد؟در چنین شرایطی چه باید کرد؟
در مورد ظهور و یا افزایش روزمره چالشهای اجتماعی وسبب شناسی آنها باید گفت ضعف سیستماتیک مدیریت از یک سو و عدم انسجام برنامهریزیها ونظارتها؛ ازسوی دیگر ارکان بروز تنشهای اجتماعی است. اجرای بعضی از سیاستهای اقتصادی بدون آماده سازی بسترهای فکری واجتماعی؛ ریلگذاری مناسبی برای ناراضی تراشی هرچه بیشتر وتشدید فشارهای اقتصادی ازسوی افرادی که درآمدهای نجومی حاصل از ارزهای رقابتی برایشان قطع شده است اوضاع پیچیده و ناموزونی را خلق کرد که بعضی از تنشهای سیاسی جامعه یا حداقل تشدید آنها ناشی از وضعیت یاد شده است. طول تاریخ صدساله اخیر سکوت و نظاره مردم نباید به فراموشی و یاعبور از حوادث تعبیر شوند؛ بلکه براساس تجربه تاریخی در این گونه مواقع انباشت حوادث و مشکلات و آرامش قبل از طوفان در حال تمرین وممارست میباشند. واقعیت این است که دولت اگر باسرعتی خلاق ومتفکرانه به ترمیم و پانسمان جراحیهای اقتصادی نپردازد؛ گرگهای در کمین نشسته در حمله به شاکله سیاسی و اقتصادی کشور تردیدی به خود راه نخواهند داد. اعتماد اجتماعی بزرگترین پشتوانه هر نظام برای رشد و ایجاد دوام در ارکان آن است. درست است که گرانی لجام گسیخته و کاهش ارزش پول ملی و کاهش تاسف بار ارزش ریال موجب آزار اقتصادی مردم مخصوصا اکثریت کم درآمد وبازنشسته وبیکار در جامعه است اما درد دشوارتر وغم سنگینتر از عوامل یادشده احساس دوری مردم از دولت واجزای مدیریت کشور است. از نگاه علم سیاست آنچه که یک نظام را در مقابل حوادث ومشکلات قدرتمند نموده وبه آن توان مقاومت و ایستادگی میدهد؛ یکرنگی ومحرم دانستن مردم در مورد وقایع ریز ودرشت جاری است.
*کاهش چالشها و آسیبهای اجتماعی که روز به روز در حال افزایش است نیاز به تدبیر و دوراندیشی دارد. آیا در شرایط کنونی این دوراندیشی در کشور وجود دارد؟
در ابتدای دولت رئیسی بارقههای امید در این زمینه وجود داشت اما امروز مانند گذشته نیست و برخی از وعدههای مهم دولت محقق نشده است. کارآمدی بارزترین ویژگی در رشد وپیشرفت یک سازمان و یک جامعه پویاست. به همین دلیل گزینش افراد علاوه بر وجود شرایط تخصصی وحرفهای باید برخوردار از توانمندی از ایفای مسئولیتهای مرتبط باشد. یک مدیر موفق علاوه بر تحصیلات وتجربیات لازم باید از امتیازات شغلی و ضرایب حرفهای مثل سلامت روح وروان توانمندیهای حرفهای باشد. چنین مدیری باید دارای تواناییهای علمی وتجربی، قدرت تصمیم گیری وتوانایی پذیرش نقاط ضعف وتلاش برای جبران آنها را داشته باشد. در دوران کنونی به توانمندیهای حرفهای چندان توجه نمیشود و قبیلهسالاری مبتنی بر روابط را میتوان در اکثر انتصابات مشاهده کرد. محدود شدن دانش اینگونه مدیران به اطلاعات تعداد محدودی از اطرافیان اداری بود که موجب انباشت مشکلات خاص محلی شده ومی شود. بیان برخی وعدههای نسنجیده از سوی برخی از گزینههای اجرایی باعث بدبینی مردم مخصوصا لایههای نخبگانی به کلیت دولت شده است. در شرایط کنونی نیز کم توجهی به نیروهای موجود در خود سازمانها وجود دارد. در بدنه اجرایی بسیاری از دوایر و وزارتخانهها نیروهای متعهد متخصص و امین حضور دارند که مورد قبول و احترام کلیت یک سازمان میباشند؛ با بهکارگیری اینگونه عناصر ضمن جلب اعتماد و همکاری اجزای یک سازمان میتوان زودتر وموثرتر بر موانع و مشکلات غلبه کرد. ناآشنایی مدیران تازه وارد با سازمانهای غیر رسمی در بدنه سازمان موجب تنشهای اجرایی ودر نتیجه تضعیف سیستم خدمت رسانی به مردم شده است. محدود شدن دایره انتصابات و ارزیابیهای مدیران جدیدالورود به فرصت طلبان واعضای ناکارآمد در یک سازمان موجب ایجاد خدشه در عدالت اجرایی شده است. در چنین شرایطی نزدیک شدن به مدیران ارشد وتازه وارد برای نیروهای دلسوز ومخلص دشوار است و به همین دلیل باعث انزوا ودلسردی اینگونه نیروها میگردد.
ارسال نظر