«آرمان ملی» سقوط جهان تک قطبی را بررسی میکند؛
رقبا به صف شده اند
آرمان ملی- احسان اسقایی: جهان امروز از دیدگاه غربی ها، جهانی تک قطبی است. راس این جهان ایالات متحده آمریکا قرارگرفته و تلاش دارد با شرکای خود در چهارسوی جهان تئوری های امنیتی خود را در سرتاسر کره خاکی به منظور یگانه ماندن نگاه لیبرال دموکراسی به جهان استمرار دهد. هرچند جهان برای پذیرش این دیدگاه بعد از فروپاشی بلوک شرق آماده می شد و باگسترش ناتو به شرق تلاش شد حتی روسیه را هم واردار به پذیرش منطق جدید در اداره جهان کنند اما بعدها تحولات درخاورمیانه، تمایل روسیه به گرفتن جایگاه شوروی در معادلات قدرت در جهان، تمایلات ضدنظم نوین جهان در ایران، یکه تازی موشکی کره شمالی و قدرت وحشتناک اقتصادی چین باعث شد.
محافل فکری در ایالات متحده آمریکا به این نتیجه برسند که حتی دوران جهان تک قطبی نیز به سرآمده است وجهان درحال حرکت به سمت چند تک قطبی است. از این منظر آمریکایی ها تلاش کردند در تئوری جهان تک قطبی تغییراتی ایجاد کرد و با پذیرش جهان چند قطبی عملا به سمت رهبری قدرت امنیتی در جهان حرکت کنند. به طوری که اروپا و روسیه را در کنار هم داشته باشند، حتی ایران را درکنار روسیه داشته باشد و خاورمیانه را حتی با قدرت سخت تهران به سمت خواسته های امنیتی خود حرکت دهد. آرمیتاژ تئوری این جهان چند قطبی را در آمریکا بافت، جوبایدن معاون رئیس جمهور وقت آمریکا آن را با دستور باراک اوباما به منصه ظهور رساندن تا با این طرح آمریکا همچنان بتواند درجهان قدرت اول باشد اما همین تئوری در درون هیات حاکمه آمریکا در دوران ترامپ بر زمین خورد بعدها نیز دیگر اثری از تلاش آمریکا برای استفاده از قدرت نرم خود به منظور اجرای تونل های امنیتی در جهان بر اساس باورهای آمریکا دیده نشد و هم اکنون نیز ایالات متحده آمریکا بعد از حمله روسیه به اوکراین، قدرت نمایی حماس در برابر اسرائیل و موشک پراکنی تهران علیه تل آویو عملا در یک محیط پیچیده گرفتار آمده و تنها در حال اجرای سیاست های نخ نمای تحریمی علیه مسکو، تهران، پیونگ یانگ و به صورت غیر رسمی علیه پکن است.
*تهران و مسکو و جنگ اوکراین
هرچند روس ها و چینی ها هیچ گاه در عمل اعلام نکردند که منطق آمریکایی را نمی پذیرند اما تهران همواره تاکید کرده است که نه تنها این منطق را نخواهد پذیرفت بلکه در برابر آن طرح هایی دارد. بعد ها روس ها که به این درک رسیدند که آمریکایی ها به این نتیجه رسیده اند که رفته رفته روسیه را در حلقه محاصره ناتو قرار دهند در برابر این طرح ایستادن و تلاش نمودند برخی از مناطق جدا شده از شوروی سابق را به خاک خود ضمیمه کنند. بعدها که پوتین به نتیجه رسیده که تصمیم آمریکا و اروپا جدی و قطعی است به طرحی را در انداخت که از عضویت اوکراین در ناتو جلوگیری کند.از این رو به اوکراین حمله کرد هرچند برخی معتقدند که غربی ها به رهبری آمریکا در انتظار این اقدام مسکو بودند تا تحریم های فلج کننده را علیه روسیه به تصویب و به اجرا در آورند اما واقعیت آن است که مسکو نیز به هیچ وجه از اقدامش علیه اوکراین کوتاه نیامده و حتی به تازگی در خاک اوکراین پیشروی هم کرده است. ایران البته در اینجا چون صراحتا خود را در بلوک بندی شرق دسته بندی کرده بود در جنگ اوکراین از حمله روسیه حمایت کرد و البته هزینه آن را هم با تحریم های اروپایی و آمریکایی پرداخت کرد تا بتواند در آینده تقسیمات قدرت در جهان نقش اساسی ایفا کند.
تحولات درخاورمیانه، تمایل روسیه به گرفتن جایگاه شوروی در معادلات قدرت در جهان، تمایلات ضدنظم نوین جهان در ایران، یکه تازی موشکی کره شمالی و قدرت وحشتناک اقتصادی چین باعث شد محافل فکری در ایالات متحده آمریکا به این نتیجه برسند که حتی دوران جهان تک قطبی نیز به سرآمده است وجهان درحال حرکت به سمت چند قطبی است. از این منظر آمریکایی ها تلاش کردند در تئوری جهان تک قطبی تغییراتی ایجاد کرد و با پذیرش جهان چند قطبی عملا به سمت رهبری قدرت امنیتی در جهان حرکت کنند. به طوری که اروپا و روسیه را در کنار هم داشته باشند، حتی ایران را درکنار روسیه داشته باشد و خاورمیانه را حتی با قدرت سخت تهران به سمت خواسته های امنیتی خود حرکت دهد
*چین وارد درگیری نمی شود اما...
چین البته از ابتدا نه مانند ایران صراحتا اعلام کرده که منطق لیبرال دموکراسی را نمی پذیرد و نه مانند روسیه دست به اقدامی زد که در برابر غرب به مثابه یک دشمن تلقی شود. چین هر چند تنه به تنه آمریکا در جنگ تعرفه ای در دوران ترامپ زد اما کوشید با روی کار آمدن جو بایدن کدورت های خود با آمریکا را حل کند. به طوری که حتی شی جین پینک در پکن میزبان نوام چامسکی شد، وزرای خارجه چین و روسیه دائم با یکدیگر تماس گرفتند و حتی بعد از حل شدن برخی از چالش ها بین چین و آمریکا، بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که مذاکرات پکن و واشنگتن به نمودی برای حل مسائل جهان بر پایه دموکراسی تبدیل خواهد شد. آنقدر چین و آمریکا با وجود سیاست های غیر مثبت از سوی واشنگتن به هم نزدیک شدند که حتی جین پینگ به آمریکا رفت و با رئیس جمهوری آمریکا جو بایدن دیدارکرد.
*انگشت آمریکا در سوراخ تایوان
هرچند آمریکا و چین تلاش کردند مشکلات خود را خصوصا در بعد بین المللی و سیاسی با یکدیگر حل و فصل کنند اما واقعیت آن است که سیاست آمریکا در ارتباط با استقلال تایوان ثابت است. در خاطر داریم که در همین دولت بایدن، ناسی پلوسی رئیس کنگره وقت در برابر تهدیدات ناوگان دریایی و هوایی چین برای عدم فرود هواپیمایش به خاک تایوان به چه سطح از پروازهای امنیتی و با اسکورت بی ام های آمریکایی در برابر چین ایستاد و به تایوان رفت. از این منظر تنگ کردن حلقه محاصره چین برای آمریکا از طریق تایوان یک سیاست ثابت است و تا زمانی که چین تصمیم نگیرد که به تایوان حمله کند شاهد تحولات بزرگ از سوی آمریکا علیه پکن شبیه به آنچه آنها با روسیه و ایران کردند؛ نخواهیم بود. با این وجود از منظر سیاسی چین در حال گسترش قدرت اقتصادی خود درغرب آسیا یعنی حیاط خلوت آمریکاست با روس ها روابطه بسیار نزدیک به رغم تحریم های آمریکا دارد و خریدار گاز مسکو خصوصا بعد از قطع صادرات گاز روسیه به اروپاست و هر چند در اعمال تحریم های آمریکا علیه ایران با واشنگتن در عدم دسترسی تهران به دلار آمریکا در برابر خرید نفت همراهی دارد اما به خوبی با خرید نفت از ایران و تهیه نیازهای ایران در برابر آن توانسته نشان دهد که می تواند با قدرت اقتصادی خود به جنگ سیستم تحریم های ویرانگر آمریکا علیه کشورهای غیر همسو با آمریکا حرکت کند. این مورد در آن معناست که اگر چه چین حتی وارد درگیری لفظی با آمریکا نشده اما قدرت نرم خود را عملا به رخ نیویورک کشیده است.
*بلوک بندی جدید قدرت در جهان
واقعیت آن است که اروپا این روزها نباید خواب داشته باشد. چرا که ترامپ که شانس قابل ملاحظه ای در برابر بایدن در انتخابات آمریکا دارد اعلام کرده که کمک های آمریکا به ناتو را در صورت پیروزی لغو خواهد کرد. این خبر برای اروپای زخم خورده از روسیه مانند آن است که همان طور که پوتین یکباره تصمیم گرفت به اوکراین حمله کند شاید یک روز در صورت تضعیف ناتو هوس کند که برای اروپا هم درسرهای بزرگ و کوچکی بیافریند. برخی از تحلیلگران حوزه روابط بین الملل حتی اعلام کرده اند در صورتی که ترامپ رئیس جمهور شده و دست از حمایت از ناتو بردارد به احتمال زیاد مسکو اروپا را خواهد بلعید و آلمان این مورد را بسیار جدی گرفته است حتی برخی اخبار از تصمیم آنها برای تامین بودجه 200 میلیارد دلاری طی چند سال برای امور نظامی خبر می دهند. پیش از این و در سال های دور فرانسوی ها حتی خواستار تشکیل نیروی واحد نظامی اتحادیه اروپا شده بودند. تمامی این هراس ها نشان دهنده آن است که روس ها می توانند یک ضلع از سه ضلع مقابله با آمریکا و غرب باشند. ایران هم که در اینجا تصمیم خود را از قبل گرفته است. چین نیز به احتمال زیاد با ورود رسمی به منازعه تایوان همچون برنامه ای که آمریکا برای روسیه برای تحریک مسکو برای حمله با اوکراین گرفت، رسمی تروارد قطب بندی جدید قدرت در جهان می شود. چرا که با ایرانی ها و روس ها در عمان و خلیج فارس حتی مانور مشترک نظامی برگزارکرده است. از این منظر و حتی به احتمال زیاد در صورت عدم به وجود آمدن مناقشه ای در تایوان چین رفته رفته به سمت همکاری های غیر اقتصادی هم با روسیه و ایران خواهد رفت. پیمان نامه های اقتصاد جمعی هم که با حضور چین و روسیه و ایران و برخی کشورهای دیگر در جهان تشکیل شده خود بیان کننده همین موضوع است از این منظر چه آمریکا و غرب بخواهد و چه نه در آینده نزدیک شاهد تشکیل یک بلوک جدید از قدرت با حضور ایران، روسیه و چین خواهیم بود که اگر آمریکا بخواهد با آن بد رفتار کند می تواند به بلوکی در برابر واشنگتن و متحدانش تبدیل شود.
ارسال نظر