گزارش آرمان ملی از تاثیرگذاری مدیریت متمرکز یا سفر های استانی
سفرهای میدانی یا استراتژی پایتخت نشینی؟
آرمان ملی– حمید شجاعی: دولت سیزدهم با وعدهها و قولهای بسیاری روی کار آمد و حداقل انتظار جریان حامی و هوادار دولت این بود که سیدابراهیم رئیسی و دولتمردانش بتوانند به آنچه گفتهاند و وعده دادهاند، عمل کنند. به همین جهت نیز تمام امکانات از حمایتهای بیبدیل حاکمیت گرفته تا مجلس و... بسیج شدند تا دولت رئیسی بتواند طی این 4 سال موفقیتی حاصل کند و به اهدافی که از پیش تعیین و ترسیم شده، دست یابند. حتی موافقترین مجلس بعد از انقلاب نیز با دولت رئیسی همراه شد تا به جامعه و جریان مقابل بفهمانند که جریان ارزشی و جهادی میتوانند با نوع رویکردها و برنامههای خاص خود در حوزههای مختلف موفقیت حاصل کند.
لذا مجموعا بر مبنای حاکمیت یکدست و با بسیج تمامی امکانات به پیش رفتند تا وعدههای گفته شده را عملیاتی سازند. اما دیری نپایید که مشخص شد دولت از آن توانایی لازم برای تحقق این مهم برخوردار نیست. از گزینش و انتخاب مدیران و وزرای دولت گرفته تا سیاستها و برنامههایی که دولت در پیش گرفت معلوم بود که قرار نیست عملکرد فوقالعاده یا خارقالعاده از این دولت شاهد باشیم. چه اینکه در بسیاری از شاخصهای اقتصادی پس از گذشت قریب به 3 سال از این دولت همچنان دولت حسن روحانی دست بالا را دارد و این دولت در برخی مسائل بهویژه مسائل اقتصادی در حوزه تورمی که قرار بود نصف و بعد تکرقمی شود، نرخ ارز که بنا بود تک رقمی گردد، نرخ رشد اقتصادی، نرخ بیکاری و... حتی به دولت قبل نیز نرسیده است. در حوزه سیاست خارجی نیز گرچه هر روز صحبت از توافقات و تفاهمات با کشورهای مختلف است و رئیسجمهور محترم در سفر به کشورهای مختلف به همکاری اقتصادی و تعامل سازنده اشاره میکند؛ اما هنوز تاثیر اینگونه روابط بر کشور عیان و مشخص نشده است و اگر هم دارایی بلوکه شدهای از ایران در کشوری آزاد میشود مشخص نمیگردد که این پول در چه زمینهای هزینه میشود. در حوزه مبارزه با فساد نیز که از مسائل مورد اشاره و تاکید رئیسجمهور بود و از گشت ارشاد مدیران سخن میگفت مشاهده کردیم که با پروندههایی مثل «چای دبش» چه نوع برخوردی صورت گرفت و نهایتا به قول جلال محمودزاده، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس لاپوشانی شد تا گشت ارشاد مدیران در حد حرف بماند لذا شاید چیزی به گزافه نرفته باشد که دولت رئیسی را حداقل در آستانه چهارمین سال عملکردی دولت کمتر موفق قلمداد کنیم. هر چند که برخی منتقدان در قبال دولت سیزدهم از کلمه ناموفق استفاده میکنند و دلایل خاص خود را نیز دارند.
* دولتها و سفرهای استانی
معمول است که سفرهای استانی را به محمود احمدینژاد رئیس دولتهای نهم و دهم منتسب میکنند و از او بهعنوان مبدأ آن سفرها یاد میکنند. اما واقعیت امر بر آن است که سفرهای استانی البته نه بهگونه فعلی که بر مبنای درست آن در دوره ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی و دولت اصلاحات رواج پیدا کرد و رئیسجمهور در سفری به یک استان و بازدید از آن استان و امکانات و کاستیها مصوبات مربوطه را تصویب و در بازگشت به مرکز دستور پیگیری میداد و تحقق آن را نیز به دست مدیران استانی و دولت میسپرد. بر همین مبنا نیز بر پایه کار اصولی و دقیق نه تنها مصوبات استانی که مصوبات کلی در هیأت دولت در حوزههای مختلف نیز با دقت بررسی و به سرانجام میرسید و نهایتا نیز به رشد اقتصادی 8 درصد و رشد صنعتی 11 درصد که در تاریخ جمهوری اسلامی بیسابقه است را بهبار آورد. اما پس از آن دیدیم که محمود احمدینژاد با سفرهای متعدد استانی و مصوبات بسیار که اکثرا هم به جایی نرسید و همچنین تصمیمات هیجانزده و بیپشتوانه کارشناسی و فکر شده رشد اقتصادی 6/6- را بهبار آورد و عملکرد درخشان اقتصادی دولت اصلاحات و درآمد افسانهای از فروش نفت را چگونه صرف مصارف نه چندان قابل توجیه نمود. او نیز معتقد به حضور میدانی در سفرهای استانی و تصمیمات لحظهای در همان محل بود اما هیچوقت مشخص نشد چند صد مصوبهای که در هراستانی به صورت حضوری تصویب کرد در نهایت به کجا ختم شد. با این حال با روی کارآمدن دولت حسن روحانی و تغییر سیاستهای حاکم بر دولت و رویکردها شرایط تغییر کرد و با مدیریت کارشناسی استراتژی میدانی کنترل از مرکز با استانها توانست رشد اقتصادی را ارتقا ببخشد و شرایط جامعه را حداقل تا پایان دولت نخست خود نسبتا مطلوب نگه دارد. اما روحانی نیز دقیقا یکبار به سفرهای استانی میرفت و در ادامه پیگیری کار را به مدیران استانی و دولتی میسپرد و در نهایت کسر قابلتوجهی از مصوبات استانی دولت تدبیر و امید نیز محقق شد. از طرفی دولت سیزدهم سیدابراهیم رئیسی نیز اعتقاد راسخی به سفرهای استانی دارد و طی 3 سال گذشته نیز بارها به استانهای مختلف سفر کرده و به روایت رسانههای دولتی و حامی دولت مصوبات به تصویب رسیده در برخی از این سفرها به سرانحام رسیده است. با این حال این درست که رئیسجمهور معتقد به حضور میدانی در سفرها استانها است اما بهتر آن است که به جای اینکه هر ماه یک سفر به استانی صورت بگیرد و هزینههایی نیز در برداشته باشد در تهران نشسته و دستورات را صادر کند و مدیران استانی پیگیری کارها را داشته باشند تا روند بهتری بر کارها حاکم شود.
* سفرهای استانی به یک سیستم تبدیل نشده است
یک فعال سیاسی اصولگرا در ارتباط با سفرهای استانی دولت اظهارداشت: من نفس سفرهای استانی را کار مثبتی میدانم، اما اینکه رئیسجمهور و تیم همراهمش برای چند بار به یک استان سفر میکند بدین معناست که نتوانستند آن کار ستادی را که باید همانگ کنند و سیستمی را که میتوانستند طراحی کنند که بر اساس آن سیستم مشکلات آن استان حل شود نتوانستند طراحی کنند. برای همین فکر میکنند میتوانند با مراجعات مکرر این مشکلات را حل کنند. محمد مهاجری به «آرمان ملی» گفت: همین که رئیسجمهور لازم میداند چند بار به یک استانی برود به این معنی است که اصل سفرهای استانی به یک سیستم تبدیل نشده و رفع مشکلات آنها صرفا با حضور شخص آقای رئیسجمهور قابل پیگیری است که نشاندهنده عدم کارآمدی بروکراسی حاکم بر دولت است. وی بیان کرد: بهنظرم هزینههای سفرهای استانی در مقایسه با دیگر هزینههای دولت چندان رقم خاصی نیست و این آقایان در مرکز باشند هم همین هزینهها را دارند. سفرهای استانی دولت برای این است که کاری انجام دادند و کارنامهای هم ارائه کنند. وی تصریح کرد: اخیرا رئیسجمهور به یکی از استانها رفت و اعلام کردند که چند صد پروژه را افتتاح کرده و بعد که اعتبار و بودجه مصرفی را اعلام کردند نشان میداد که بودجه هر پروژه 50 میلیون بوده است. رئیسجمهور برای پروژه 50 میلیونی باید به استان برود؟ حتی بخشدار یک شهر کوچک هم میتواند آن را افتتاح کند و نیازی به حضور رئیسجمهور نیست. بهنظرم رئیسجمهور یک استراتژیست است و باید در مرکز کشور در ساختمان رئیسجمهوری از نخبگان استفاده کند و از مشورت آنها بهرهمند شود و در جلسات سیاستگذاری حضور پیدا کند.
ارسال نظر