ایران پیروز جنگ هیبت و حیثیت
عملیات وعده صادق یک عملیات تقابلی در ارتباط با فرواقعه یک آوریل بود. فرواقعه در واقع استمرار بهرهمندی از یک ضد واقعه برای ایجاد تحریم کنترل شده در ارتباط با جامعه هدف است. 7 اکتبر برای اسرائیل به ویژه نتانیاهو یک ضد واقعه بود.
این ضد واقعه در 7 اکتبر انجام شد و همانگونه که بیان شد اسرائیل از آن بهرهمند شد و تلاش کرد از این تهدید به عنوان فرصت استفاده کند. بعد از ضد واقعه 7اکتبر وقوع گسترده جنگ بین اسرائیل و نیروهای جبهه مقاومت از جمله حزبا...، حوثیهای یمن، انصارا... و نیروهای مقاومت در عراق، اسرائیل تلاش کرد بار دیگر از این رویارویی به عنوان فرصت بهره برده و ایران را هدف قرار دهد. الگوی روسیه با سناریوی شکار ماربوآ که قبلا باز شکافتهام با مرکزیت اسرائیل و هدف تهران در باب ایران پردازش و مدلگیری شد. لذا یک فرواقعه میخواست که ایران را از گوشه تاریک حمایت از حماس خارج کند. لذا برمبنای فرواقعه یک آوریل به کنسولگری ایران در دمشق حمله کرد و منجر به ترور دولتی بسیاری از اعضای ارشد سپاه قدس شد. (اگر میگویم بسیاری چون 8 نفر هم کم نیست) ایران در وضعیتی قرار گرفت که یا باید در این جنگ هیبت و حیثیت کنار میکشید یا هیبت خود را به نمایش میگذاشت. لذا دوازده تا سیزده روز موضوع را مورد بررسی قرار داد و در 14 آوریل واقعهای سخت را به اسرائیل تحمیل کرد. اینکه چقدر از حملات ایران یا چند درصد از موشکهای ایران بر خاک اسرائیل نشسته یا چه میزان خسارت وارد آورده است از منطق نظامی قابل درنگ برخوردار است، اما از منظر سیاسی این حجم از حمله آن هم به طور مستقیم از ایران به اسرائیل حتی اگر هیچ کدام از موشکها یا پهپادهای ایران به اهداف تعریف شده دست نیافته باشد برای اسرائیل شکست سنگین است و میتواند در جنگ هیبت و حیثیت اسرائیل را نیز به میدان فراخواند. در تحلیل پدیدهها و پدیدارهای سیاسی نمیتوان بر مبنای مطلقیات سخن گفت و اطلاق معنا داشت. به این معنا باید بگوییم که در چارچوب این وضعیت ما شاهد آن هستیم که آمریکا تلاش خود را بر مبنای ایجاد فضایی در جهت کنترل پاسخ ایران نیز به وجود آورد. همانگونه که امروز در کنترل عمل متقابل اسرائیل دنبال میکند. پس آنچه که در آن زمان رخ داد این معنا را افاده میکند که جمهوری اسلامی ایران توانست به رغم تمام چالشها و مسائل اسرائیل را در این واقعه در یک وضعیت متقابل به میدان عمل فرا خواند. امروز توپ در زمین اسرائیل است. بیتردید اسرائیل در پی ایجاد ضربه محکم به تهران خواهد بود. این در حالی است که اوضاع منطقه، نظام بینالملل به ویژه آمریکاییها به دلایل مختلف نمیتواند اجازه این معنا را صادر کند. آمریکاییها در پی این معنا هستند که بتوانند جلوههایی از دولت قابل کنترل و قدرتمند در تلآویو را به نمایش بگذارند و از طرف دیگر از دولت اما قابل کنترل اسرائیل برای رودررویی با ایران و ضعیف کردن تهران بهره ببرند. فلذا آمریکاییها در حال حاضر تلاش دارند با یک تیر دو نشان بزنند. اول دولتی قدرتمند، اما قابل کنترل در تلآویو داشته باشند چراکه در دهه گذشته بیان کردم که اسرائیل دیگر شریک حیاتی آمریکا نیست؛ بلکه شریک کلیدی آمریکا است. از طرف دیگر تهران در وضعیتی است که باید مراقبت کند. تهران داکترین ادبیات تند و قاطع و اقدامات محافظه کارانه را در پیش گرفته است. از آن سو، اسرائیل در این اقدامات تقابلی خود برای حرکت 14 آوریل در یک وضعیتی قرار دارد که از سوی جامعه جهانی به ویژه آمریکا حمایت مشروط میشود. به این معنا که آنها خواهان کنترل اوضاع منطقه به گونهای هستند که منجر به ایجاد یک طغیان نظامی غیر قابل کنترل در منطقه نشود. فلذا این اجازه را برای اسرائیل صادر نمیکنند که به هر نحوی که نتانیاهو و کابینه جنگ اسرائیل میداند اقدام تقابلی با ایران داشته باشد. فلذا این دولت در همینجا امتحان قابل کنترل شدن خود را پس خواهد داد. لذا دولت نتانیاهو با تشکیل جلسات متعددی که هم اکنون شاهد آن هستیم سعی در کنترل اوضاع دارد. ولی از جهتی آمریکا و حتی فرانسه آلمان و انگلیس که به طور جدی از تلآویو حمایت میکنند در باب شیوه حمله اسرائیل به ایران پس از واقعه 14 آوریل محافظه کارانه برخورد میکنند. اگرچه ممکن است این محافظه کاری کوتاه مدت باشد و تلاش میشود تضعیف ایران در دستور کار بیشتر قرار بگیرد تا ایران در یک وضعیت تضعیف شده در برابر آمریکا در پروندههایی مانند پرونده هستهای قرار گیرد، اما آنچه که مسجل است وعده صادق در 14 آوریل توانسته است بر معادلات وضعیت کنونی اثراتی برجای بگذارد که بسیاری از سیاستهای موجود در ارتباط با تهران را آشکارتر در فضای عمومی نشان دهد.
*مهدی مطهرنیا
رئیس اندیشکده آینده اندیشی سیمرغ
ارسال نظر