نگاهی به قصه پرغصه پرستاران به بهانه افزایش تعرفه خدمات پرستاری در سال ۱۴۰۳
نبض معیشت پرستاران بد می زند
آرمان ملی: تا چند سال پیش و مشخصا تا پیش از همهگیری ویروس کرونا در جهان، برای مردم روشن نشده بود که زیر پوست شغلِ به ظاهر شیک پرستارانِ خوشپوش و جدی چه خبر است؟ کرونا آمد و این پرده را کنار زد تا مردم هم بیشتر شاهد تجمعات این افراد باشند هم اعتراضاتِ بیپروا و فریادی که با دیدن یک مقام مسئول که گذرش به مرکز درمانی یا بیمارستانی افتاده بود، به هوا بلند میشد، باشند؛ تصاویر و ویدئوها در شبکههای مجازی دست به دست میشد و تعداد پرستارانی که مهاجرت کرده و در حال ترک کار و آمادهشدن برای مهاجرت هستند هم در هر خبر با شمارش و عدد و رقم بیشتری نسبت به اخبار پیشین، به روزرسانی میشد.در این میان گاهی اخباری هم از استعفاهای دستهجمعی و ناراحتکنندهترین بخش ماجرا، خودکشی پرستاران به گوش میرسید که اگر دال بر افسردگی ناشی از مشکلات و فشار کارو دغدغههای اقتصادی و قرار نگرفتن افراد در جایگاه واقعی خود بر اساس تخصص و مهارتشان نباشد نمیتواند دلیل منطقی دیگری داشته باشد.
روز گذشته، عباس عبادی، معاون پرستاری وزارت بهداشت خبر داد که تعرفه خدمات پرستاری در سال ۱۴۰۳ افزایش داشته است. در گزارشی که وبدا منتشر کرده، این افزایش، این افزایش نسبت به سال گذشته از ۲۰ هزار و ۱۰۰ تومان به ۳۰ هزار و ۲۰۰ تومان رسیده همچنین ۱۵ درصد به ارزش نسبی خدمات پرستاری (k) نسبت به سال قبل اضافه شده. باید دید که این میزان افزایش بنا به مشکلات پرستاران، شیفتهای طولانیمدت آنها، اضافهکاری و کارانههای کم و نیز با درنظرگرفتن اماها و اگرها و وعدههایی که بسیار داده و عملیاتی نشدهاند تا چه حد میتوانند مشکلات پرستاران را حل کنند؟
بحث تعرفهگذاریها پای ثابت وعدهها در خاموشکردن آتش اعتراض پرستاران بوده. پرستارانی که بعضا در برخی مراکز درمانی، کتک هم خوردهاند که در گزارش به آن اشاره میشود. پرستارانی که در ناباوری کامل برای یک ساعت اضافهکاری، 15 تا 20 هزار تومان دریافت میکنند؛ یعنی اگر حدود 5 یا 6 ساعت اضافهکاری داشته باشند، پولی که عایدشان میشود به خرید یک قوطی کنسرو ماهی هم بسنده نمیکند!
پرستاران نابرابر
معمولا همراهان بیمار که خود نیز از اقشار آسیبپذیر هستند، از پرستاران توقع دارند که تمامِ مدت در خدمت بیمار آنها باشند و این در حالی است که اگر طبق استاندارد جهانی، هر یک پرستار سه تخت داشته باشد در ایران این میزان دو برابر شده و به 6 تخت میرسد و این یعنی فشار کاری مضاعف و البته با همان حقوق و دستمزد و مزایای اندک.
به نظر، نابرابری پرستاران ایرانی با سایر کشورهایی که حالا مقصد مهاجرت این افراد شدهاند، شامل موارد بسیاری میشود. حقوق دریافتی به نسبت میزان کاری که این افراد انجام میدهند عمدهترین دلیل است.
مهر ماه 1401 بود که خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، در گزارشی نوشت که امروز پرستار با سابقه ۳۰ سال فعالیت در عرصه درمانی در زمان بازنشستگی فقط هشت میلیون تومان حقوق دریافت خواهد کرد. اینها اسفبار است و در حالی که برخی همکاران ما از بیمارستانهای هم ردیف ۲۵ میلیون تومان حقوق بازنشستگی دریافت میکنند.
سوم تیر ماه 1402، خبرگزاری کار ایران در گزارشی از اضافهکاری 16 تا 20 هزار تومانی پرستاران پرده برداشت و مشخصا نوشت که یکی از انتقادات جدی و موضوع اعتراضات پرستاران، اضافهکارهای اجباری آنهاست. در این گزارش قید شده بود که وقتی حقوق یک پرستار بین ده تا دوازده میلیون تومان است برای اضافهکار اجباری که یک شیفت مجزای کار است، یک تا دو میلیون تومان به پرستار میپردازند. این اجحاف در حق پرستاران است.
بنا به نظر کارشناسان و خود پرستاران، برای آنها که با سختی بسیار و کار طاقت فرسا، در هر شرایط آب و هوایی، مشغولند، این مبلغ اضافه کاری بسیار ناعادلانه است به همین جهت در چنین شرایطی، باید فرمول محاسبه اضافه کار پرستاران تغییر میکرد به این معنا که وقتی سیستم نتوانسته پرستار جدید جذب کند نباید از پرستاران موجود کار بیشتر بکشد؛ وقتی پرستار در شیفت اضافه کار، کار یک پرستار کامل را انجام میدهد، باید حقوق کامل یک شیفت به او پرداخت شود.
در تازهترین گزارش از اضافهکار اجباری با حقوقِ ساعتی ۱۶ تا ۲۰ هزار تومان به نقل از دبیرکل خانه پرستار، پرداخت ناچیز حقوق برای دو شیفت کارِ سخت و پی در پی، کارانههای ناچیز و تعرفههای نمایشی گرفته تا توبیخهای گاه و بیگاه بابت اعتراضاتشان، از جمله این مصائب است. مصائبی که ظاهرا تمامی ندارد و این را به وضوح میتوان از اعتراضِ پرستاران در شهرهای مختلف دید. به گزارش ایلنا، جدیدترین مورد اعتراض، مربوط به پرستاران بیمارستانهای گلستان و بقاییِ اهواز و بیمارستان باغملک است؛ آنها روز شنبه، ۲۵ فروردین ماه، در اعتراض به عدم اجرای تعرفهگذاری پرستاری، عدم پرداخت فوقالعاده خاص، اجبار به انجام اضافه کار و مسائل دیگر، مقابل این مراکز درمانی تجمع کردند. پیش از این، در ۲۰ فروردین ماه نیز پرستاران در شیراز، لامرد و یاسوج در اعتراض به دلایلی مشابه، تجمع کرده بودند. این تجمعات البته مربوط به همین ۲۵روزِ اولین ماه سال است و در ادامه اعتراضات سال گذشته پرستاران انجام شده است.
چرا مهاجرت؟
مشکلات پرستاران که روی هم تلنبار شد، موج مهاجرت آنها هم شدت گرفت؛ به واقع، مسئله اضافه کارِ اجباری با حقوقهای پایین، علیرغم الزام قانونی برای توافق طرفین و رأی دیوان عدالت اداری، همچنان پابرجاست. علیرغم تبلیغات بسیار برای اجرای تعرفهگذاری، مشکلات معیشتی پرستاران به قوتِ خود باقیاست! این را محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار به ایلنا گفته و تاکید کرده که علیرغم اخطارها و هشدارهای بسیار در مورد کمبود پرستار، همچنان با جذب پرستار به بهانه نبودِ بودجه مخالفت میشود. علیرغم تمام فشارهای کاری، پروندهسازی و تهدید همچنان مهمترین راه برای کم کردن صدای اعتراض پرستاران است. در چنین وضعیتی، روز به روز بر تعدادِ پرستارانِ معترض و ناامید افزوده میشود و در چنین شرایطی، درک چرایی مهاجرت و ترک کار خیلی هم سخت نیست. بنابراین خبر استعفای دستهجمعیِ پرستاران یک بیمارستان حتی اگر تکذیب هم شود، مهاجرت و ترک کار گسترده پرستاران واقعیتی انکار نشدنی است.
شریفیمقدم به آمارِ بالای ترکِ کار و استعفای دستهجمعی یک بیمارستانِ کوچک هم اشاره کرده و گفته: سال گذشته حدود ۲۰ پرستار در بیمارستان امیراعلم استعفا دادند، که این رقم برای این بیمارستانِ بسیار کوچک، زیاد است. با توجه به این نمونه، اگر بگوییم در بیمارستانهای بزرگتر آمار استعفا و ترک کار از این رقم بسیار بیشتر است، پُربیراه نگفتهایم. البته در شهرستانهای کوچک چون کار نیست، احتمالا آمار ترک کار نسبت به مراکز استانها و برخی شهرها پایینتر است.
ناامیدی از بهبود اوضاع و خستگیِ ناشی از کارِ بسیار و حقوق پایین، انگیزه پرستاران برای کار را هر روز کمتر و کمتر میکند. دبیرکل خانه پرستار توضیح داده که «در یکی از بیمارستانهای شیراز، در روزِ «سیزده به در» ۲۰ پرستار غیبت کردند، و من که زمانی سَرپرستار بودم، میدانم چنین غیبتی چقدر عجیب است! ببینید نارضایتی چقدر زیاد بوده که چنین اتفاقی افتاده است. »
به گفته کارشناسان، نارضایتیای که بین پرستاران وجود دارد و هر روز بیشتر میشود، خود را به هر شکلی نشان میدهد که به اعتقاد من، تجمع، بهترین و کمهزینهترین شکل آن است. این اعتراض گاهی به شکل مهاجرت، ترک کار، تغییر شغل و در برخی موارد هم متأسفانه به شکل پایان دادن به زندگی نمود پیدا میکند.
در خصوص موج مهاجرت پرستاران سری به حساب ایکس خود آقای شریفیمقدم میاندازیم مربوط به آبان 1402 که گفته بود آمار سالانه مهاجرت پرستاران به ۳۰۰۰ نفر رسیده با تاکید بر این نکته که «به جرات میگویم بیماران به دلیل کمبود پرستار میمیرند»!
پایان باز...
شاید نکتهای که بتوان در پایان این گزارش به آن اشاره کرد و مد نظر قرار داد، بحث گرانی درمان و حتی خارج شدن ناباورانه آن از سبد هزینهکرد خانوادههای ایرانی حتی در موارد واجب باشد. یعنی ما در وضعیتی قرار گرفتهایم که نه کادر درمان میتواند حقوق کافی و معقولی دریافت کند و نه بیمار و مراجعهکننده به درمان خود بپردازد و مشخص نیست در این میان، هزینههای هنگفت درمان که از بیماران اخذ شده کجا خرج میشود؟
همانطور که اشاره شد، روز گذشته تعرفههای جدید هم اعلام شدند اما پایان قصه پرستاران همچنان باز است و کسی نمیداند با این تعرفهها همه مشکلات پرستاران حل شده و جلوی سیل خروج آنها گرفته میشود؟ در واقع و با این شرایط، پایانی برای گزارش پرستاران نمیتوان متصور شد.
ارسال نظر