از هوایی که بیشتر آلوده بود تا سنی که بازنشسته نشد
در جامعه آرمان چه گذشت
آرمان ملی: از هوای آلوده و برفی که دیر بارید و اقلیم خشک کشور و پیش بینیها برای کمآبی تا قتل داریوش مهرجویی، فیلمساز و موضوع اتباع بیگانه و حواشی حضورشان در ایران و نیز موضوع افزایش سن بازنشستگی؛ اینها و اتفاقات دیگری از دست که از قضا بسیاری از آنها پای ثابت جوامع ایرانیاند و البته نرخ صعودی هم دارند نظیر افزایش تصادفات رانندگی، صفحات اجتماعی این رسانه را در تمام این یک سال پُر کردند. اینجا خیلی کوتاه اتفاقاتی را که گفتیم، مرور می کنیم.
سالِ آلودگی هوا
سالی که گذشت برای مردم ایران هوایی که استنشاق کردند، سرشار از ذرات ریز گرد و غبار و انواع آلودگیهای سربی و غیر سربی دیگر بود. تعداد روزهای پاک قابل شمارش شدند و بیآبی و خشکشدن زمینها بستری شدند تا وزش باد باعث بلندشدن غبار و رفتن آن به چشم و جسم و جان وخانمان مردم شده و انواع بیماریها را برای آنها به ارمغان برد. از سوی دیگر در کلانشهرها و شهرهای صنعتی نظیر تهران و اراک و غیره سوختن مازوت به منظور تولید انرژی هوای شهرها را برای روزهای متمادی تیره و تار کرد و ریزگردهایی با منشا داخلی و خارجی به یک اپیدمی بدل شد و برای اولینبار مشهدیها و برخی شهرهای دیگر را هم که گمانش نمیرفت در مازندران را هم درگیر کرد که البته گفته شد از کشورهای همجوار آمدهاند. شاید مهمترین و البته غمانگیزترین به لحاظ شهرت این تنوع از اتفاقات به دریاچه ارومیه مربوط شود؛ دریاچهای که نماد خشکسالی در ایران است که در کنار تالابهای دیگر، خشک شد طوریکه بنا به اخباری که البته بعدا تکذیب شد، سطح آن را مالچپاشی کردند تا باد، گرد و غبار مضرش را منتشر نکرده و مردم منطقه را مریض نکند.
سال بیآب
سالِ گذشته علاوه بر پیشبینیهای نادرستی که از سوی مسئولان هواشناسی درخصوص رفع آلودگی هوا ارائه شد و آلودگی هم رفع نشد، پیشبینیهایی هم درباره بارش برف و باران شد که البته آن هم درست از آب درنیامد. خشکسالی و تغییرات اقلیمی هرچند سراسر جهان را تحت تاثیر قرار داد که ایران هم از آن متمایز نبود اما تاثیراتش بر اقلیم ایران بسیار بیشتر بود؛ کشور ما هنوز که هنوز است، برنامهها و زیرساختهای لازم را نداشته تا از برداشت بی رویه آب های زیرزمینی جلوگیری کرده و آب مورد نیاز مناطق کمبرخوردار و بیبرخوردار را تامین کند؛ همین طور نتوانستهایم از آبهای ناشی از بارندگیها که منجر به سیلاب شده استفاده کنیم، آن را هدایت کرده و به رفع خشکسالی کمک کنند؛ در این زمینه علاوه بر اینکه بودجه کافی وجود نداشته و این بودجه کمتر هم شد، اهتمام جدی و دغدغهای هم نه از سوی مردم و نه مدیران احساس نشد.
میزان بارندگی در سالی که چند روز به پایان آن مانده، بسیار کم بود و حجم سدها هم بسیار کمتر از سال پیش شد و پیشبینیها نشان دادند که قرار است با کمبود آب در و تابستانی سخت در سال 1403 مواجه باشیم. هرچند در هوا برای روزهای معدودی در نیمه دوم زمستان سرد شده و برف هم در به صورت محدود در تهران و در برخی شهرهای دیگر بارید اما این میزان بارندگی کفاف یک کشور که درگیر خشکسالی و بیآبی شده است را نمیدهد.
اضطرابی دیگر برای افزایش سن بازنشستگی
اندکی از محیط زیست فاصله میگیریم و به اجتماعی که مردم در آن به اصطلاح زیست میکنند و نفس میکشند، برمیگردیم؛ جامعهای که با شرایط دشوار اقتصادی مواجه بوده و با افزایش میزان تورم و رکود دست و پنجه نرم میکند و این شامل حال صنوف و انواع و اقسام واحدهای صنفی و از سوی دیگر مخاطبان و مشتریان و مردمی می شود که تامین مایحتاج زندگی، بسیاری از کالاهایی را که قبلا استفاده میکردند، در زندگیشان و از سبد خانوارشان حذف کردهاند. در این میان اتفاقی که برای همه مردم رخ داد و همه را تا حد زیادی نگران کرد، افزایش سن بازنشستگی بود.
سخنگوی شورای نگهبان ۲۴ دی ماه امسال از موافقت این شورا با افزایش سن بازنشستگی خبر داد، مصوبه مجلس برای افزایش سن بازنشستگی و سنوات خدمت بیمهپردازان همانطور که انتظار میرفت، مورد توجه افکار عمومی قرار گرفت؛ موافقان وضعیت بحرانی صندوقهای بازنشستگی را عامل اصلی این تصمیم میدانستند و مخالفان این اقدام را همسو با اسناد بالادستی در حوزه رفاه و تامین اجتماعی نمیدانستند.
در این خصوص نمایندگان کارگران که از معترضان افزایش سن بازنشستگی بودند گفتند که آمادگی دارند که با نمایندگان موافق و مخالف طرح افزایش سن بازنشستگی در رسانه ملی و سایر رسانهها مناظره کنند.
به اعتقاد آنها، افزایش سن بازنشستگی با این ترتیبی که مجلس مصوب کرده، اجحاف در حق کارگران زحمتکش کشور است؛ کارگران مدتهاست با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم میکنند.
از سوی دیگر فعالان حقوق بازنشستهها هم گفتند که افزایش تورم ربطی به کارگران ندارد و فریزکردن مزد تاکنون در بهبود تورم در هیچ تاریخی در کشور کمک نکرده است. بلکه فزونی هزینههای دولت در بودجه و افزایش نقدینگی و ضعف در تولید که همه به دولت برمیگردد عامل تورم است.
برخی نمایندگان مجلس هم با بیان اینکه مخالف افزایش سن بازنشستگی در برنامه هفتم توسعه هستند، گفتند: این مصوبه حقوقی و شرعی دارد.
از دیگرسو کارشناسان مالی هم توضیح دادند که سازمان تامین اجتماعی در آینده نزدیک با بحرانهای مالی جدی مواجه خواهد شد، بنابراین ارزیابی پایداری مالی در این سازمان از اهمیتِ بسیاری برخوردار ست. اما آیا بحرانِ ناترازی این صندوقها، با اقداماتی چون افزایشِ سن بازنشستگی حل شدنی است؟
در این زمینه جامعه معلولان هم معترض شدند و با اشاره به تصویب افزایش سن بازنشستگی در کشور، پرسیدند که آیا معلولی مانند جسمی حرکتی میتواند ۶۲ سال دوام بیاورد و آن وقت بازنشسته شود؟
و در نهایت اینکه در فصولی از برنامه هفتم به موضوع تامین اجتماعی ورود شده مثلا دو شغل دیگر نیز جزو مشاغل سخت و زیانآور معرفی شد و یا قانونی جدیدا تصویب شده که بر اساس آن سابقه بیمهپردازی روستاییان و عشایر کاهش مییابد؛ اینها با بند اصلاحات پارامتریک نمایندگان در خصوص افزایش سن بازنشستگی و ایجاد سنوات اشتغال در تناقض است.
قتل نویسنده
اما شرایط اجتماعی میتوانند پیچیدهتر شوند و آسیبهای بسیاری را هم به همراه داشته باشند آسیبهایی که پس آن نزاع و درگیری و قتل هم قابل رویت است. مثل اتفاقی که برای داریوش مهرجویی، فیلمساز شناخته شده کشورمان و همسرش به وقوع پیوست. در حالیکه اخبار از درگیری رقیه محمدیفر، همسر مهرجویی با اتباع افغان در شهرکی در استان البرز(محل زندگی این فیلمساز و همسر و دخترش) خبر میدادند حوالی ساعت ۲۰:۳۰ الی ۲۲ شب ۲۲ مهرماه خبر رسید که این دو به طرز فجیعی در منزل خود به قتل رسیدهاند که خود شوک بزرگی را به جامعه وارد کرد. رسیدگی آغاز شد و چند مظنون بازداشت شدند و دادگاه آنها هم تا به حال در چندین نوبت برگزار شده هرچند وکیل و برخی از کارشناسان و اخیرا عدهای از هنرمندان گفتهاند که به روند رسیدگی به پرونده در دادگاه معترض هستند.
در هر صورت و در پایان این گزارش باید به این نکته اشاره کرد که مسئولان میبایست علاج واقعه را قبل از وقوع کنند. موضوع اینجا تنها قتل این فیلمساز و نویسنده نیست. موضوع ایجاد بسترهای لازم برای رخداد و بروز آسیبهای اجتماعی است. بالا رفتن آمار خودکشی، بزه، جرم و جنایت به دلیل چیست؟ چرا یاس و نومیدی باید امثال کیومرث پوراحمدها را در برگیرد تا ما با صحنههایی از خودکشی او مواجه شویم؟
سالی که گذشت نظیر سالهای دیگر دستخوش اتفاقاتی از انواعی بود که به آن اشاره کردیم هرچند که نمیشود گفت همه آنچه در یکسال در یک جامعه رخ داده در مجموع و به صورت مطلق بد بوده اما در کل دشواریهای اقتصادی و گرانشدن قیمتها و که ریشه بسیاری از آسیبهای دیگر هم هست تا حد بالایی بر زندگی مردم سیطره انداخت.
ارسال نظر