آیتا... موسوی خوئینی:
آنهایی که به خاتمی میتازند، خودشان ضرر میکنند
آرمان ملی: آیتا... موسوی خوئینی چهره آشنایی است؛ یار امام(ره) که سمتهای مهمی در کشور داشت و سالهاست که ترجیح داده سکوت کند، اما انتخابات 11 اسفندماه سکوت او را شکست.
موسویخوئینیها در یادداشتی آورد: «انتخاباتِ یازدهم اسفند برگزار شد و آمارها و تحلیلها میزان مشارکت را 41 درصدِ واجدان شرایط رأی تخمین زدند. این میزان مشارکت کمتر از حدی است که برگزارکنندگان انتخابات انتظار داشتند؛ آنان به مشارکتی 60 درصدی و چهبسا بیشتر فکر میکردند. پس از انتخابات، عدهای با ابراز خوشحالی از همین میزان مشارکت، آن را نشانۀ شکست دشمن که مشارکتی کمتر از این را پیشبینی میکردند. بسیاری هم پیش از انتخابات برای مشارکت حداکثری تلاش کردند و تمام امکانات و ابزار تبلیغاتی را برای رسیدن به این آرزو به کار بستند و البته خیلی زود متوجه ناکامی خود در این کارزار شدند. این عده که طرفداران شیوه حکمرانی کنونی هستند، به جستوجوی علل این رویکرد پرداختهاند، اما متاسفانه به راهی میروند که آنان را به کشف و درک علل واقعی نمیرساند، بلکه مشکلاتِ این شیوه حکمرانیِ را دوچندان میسازد. این گروه تبلیغات دشمنان خارجی را یکی از علل عدم مشارکتِ حداکثری معرفی میکنند و به اکثریتی که در انتخابات شرکت نکردند، تهمت همراهی با بدخواهانِ ملک و ملت و دین میزنند و گویی توجه ندارند که با این کار به دهها میلیون شهروندی توهین میکنند که در میانشان دانشمندان، فرهیختگان، اساتید و دانشجویان حوزه و دانشگاه، متخصّصانِ دانش و فن، پزشکان، مهندسان، صاحبان حرفهها و مَشاغل، تجار و تولیدکنندگان و... نیز حضور دارند و همین علتیابیهاست که سبب فاصله مردم با این شیوه حکمرانی میشود.
*عدم شرکت و تبلیغات دشمن
عدهای از شدت و گستردگی تبلیغات دشمنان علیه انتخابات سخن میگویند ولی با توجه به انبوه تبلیغاتی که برگزارکنندگان انتخابات و طرفدارانشان، بهویژه از طریق صداوسیما، برای توجیه و اقناع مردم به کار بستند-آنقدر زیاد که شاید گوی سبقت را از تمام انتخاباتهای پس از انقلاب اسلامی ربوده باشد- شایسته است که عدم مشارکت را به حساب هوشمندیِ مردم ایران بگذارند، نه به حساب تبلیغات دشمنان. یادآوری این نکته شاید مقبول افتد که تأمّل برای فهم درست امور، بهتر از توهین به دیگران است. آیا میشود از مشارکت 41 درصدی (با احتساب آرای باطله) ابراز خشنودی کرد و همین میزان مشارکت را برای همان دشمنان خارجی مایه شرمساری شمرد؟ بسیاری از منتقدان معتقدند که برخی به این نتیجه رسیدهاند که مشارکت هرچه کمتر باشد، مطلوبتر است؛ آیا رضایت از نتایج انتخابات اخیر به معنای تقویت و تایید همین برداشت نیست؟ البته تصور اینکه، در دنیای هوش مصنوعی، کسانی چنین رویکردی داشته باشند سخت و تلخ است و بر نگرانیها نسبت به آینده میافزاید!
برگزارکنندگان این انتخابات و انتخابات قبل و آنها که در این دو دوره سربرآوردند گویا برای خودشان سهمی در پیدایش وضع کنونی قائل نیستند. احتمال دارد عامل تنگناهای طاقتفرسای کنونی را مردمی بدانند که در انتخابات شرکت نکردند. از نظر کسانیکه همواره سخن از انقلاب و ضدّانقلاب میگویند، گویا مردمی که پای صندوق آمدند و رأی دادند (ولو رأی باطله)، طرفدار انقلاب و بلکه انقلابی هستند و از این منظر لابد آن 60 درصد که پای صندوق نیامدند، ضدانقلاب هستند. صاحبان این نگاه فراموش کردهاند که انقلاب، با حضور اکثریت قاطع مردم ایران به پیروزی رسید و اقلیتی که همراه نشدند، راه افول و زوال پیمودند. راستی چه کسانی بیشترین خسارتها را به ارزشهای متعالیِ ملی وارد میکنند؟ مدیران و حامیان وضع امروز، برای پیشبرد امور در اداره کشور، بهجای کاربستِ سازوکارهای علمی و عقلانی، مقدّسات و معنویات را هزینه میکنند. آیا آنها توجه ندارند که با این قبیل سخنان چه خسارتی به ارزشهای معنوی یک ملت وارد میکنند؟. از قدیم گفتهاند انصاف چیز خوبی است، حتی اندکی از آن؛ اکنون بفرمایند چه کسانی بیشترین خسارتها را به ارزشهای متعالی ملی و دینی وارد کردهاند، کسانیکه با عملکردشان بیش از 60 درصد مردم را از دست دادهاند و برای به دستآوردن کمتر از 40 درصد تمام مقدسات و ارزشهای هزینه میکنند یا دیگران؟ کسانیکه میوه درخت انتخابات را چیدهاند و از کشته خویش ناخرسندند و نمیخواهند بدانند که چه کردهاند و چه میکنند که کار انتخابات به اینجا کشیده شده است، گریبان کسانی را گرفتهاند که با اکثریت همراهی و همدلی کردهاند، گویی میخواهند دست به هر کاری بزنند تا فاصله خود را با اکثریت، که در امر حکمرانی، آرای آنان متبع است، بیشتر کنند. یکی از این کارها رفتاری است که نسبت به شخصیتی مانند جناب آقای خاتمی در پیش گرفتند، شخصیتی که در انتخابات سال 1376 ابر و باد و مه و خورشید و فلک را به کار گرفتند تا مردم به او رأی ندهند، ولی اکثریت قاطع رأیدهندگان او را انتخاب کردند. در دوران ریاست جمهوری او بهجای آنکه حرمت انتخاب مردم را نگه دارند، هر از چندی مانعی بر سر راهش ایجاد کردند و البته با همه آن کارشکنیها، طبق آمار، موفقیتهای او از آن پس تکرار نشده است. اما همان کسانیکه فرصتها را قدر ندانستند، آنقدر بر شیوههای مدیریت خود، که صرفا بر اساس آرزوهایشان و بدون توجه به ظرفیتها و بدون درک عنصر زمان و مکان بود، پافشاری کردند که امروز باید با اقلیتی درصد یا کمی بیشتر از آن، تظاهر به خرسندی کنند. آنها بازهم بر شخصیتی که اگر امروز محبوبترین نباشد دستکم یکی از محبوبترینهاست میتازند و نکتهای که از آن غافل هستند، این است که از این رفتار دور از انصاف و آداب انسانی با خاتمی، چه کسی زیان میکند.
ارسال نظر