حسن بهشتیپور در گفتوگو با«آرمان ملی»:
نباید ترامپ را با بایدن یکی دانست
آرمان ملی- احسان انصاری: به قدرت رسیدن مجدد ترامپ در آمریکا چه پیامدهایی خواهد داشت و در صورتی که چنین اتفاقی رخ بدهد رابطه بین ایران و آمریکا به چه سمتی حرکت خواهد کرد؟ مهم ترین دغدغههای دولت رئیسی در سال1403 چه خواهد بود؟
«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با حسن بهشتیپور، تحلیلگر روابط بینالملل گفت وگو کرده است. بهشتیپور معتقد است:« رویکرد یکجانبه، در تعارض با اساس برجام است چرا که در این توافق به روشنی ذکر شده است که طرفین باید با یکدیگر در حوزههای گوناگون همکاری داشته باشند. بنابراین معنی ندارد که وقتی قرار است همکاری صورت بگیرد، تحریمی به بهانههای مختلف علیه ایران وضع شود. اگر قوام سازی به این معنا باشد که هر دو طرف شروع به احیای توافق و اعتمادسازی کنند و پس از آن برای حل مشکل، اقدامات دیگری را در دستور کار قرار بدهند، می توان به این شکل قوام سازی برجام را ممکن نمود. در غیر این صورت، زیادهخواهیهای هر یک از طرفین با هیچ منطقی سازگار نخواهد بود. هنوز هم دولت بایدن میتواند با وعدههای خود گام مهمی در اعتمادسازی بردارد تا درباره زمینههای دیگر نیز بتوان گفت وگوهایی را در پیش گرفت». در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
*به چه میزان این احتمال وجود دارد که ترامپ دوباره در آمریکا به قدرت برسد و در صورتی که چنین اتفاقی رخ بدهد چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت؟
در شرایط کنونی نمیتوان گفت اگر ترامپ رئیس جمهور شود تنش بین واشنگتن و تهران افزایش پیدا میکند یا کاهش؟ هر چه هست بستگی به رفتار خودمان دارد که چه سیاستهایی را درنظر بگیریم که منجر به تنش نشود. متأسفانه شناخت دقیقی از تحولات سیاسی آمریکا در ایران وجود ندارد و سادهترین توجیه برای این تحولات آن است که گفته شود بایدن و ترامپ هردو دشمن ایران هستند و تعارض ایدئولوژیک با ما دارند بنابراین تفاوتی نخواهد داشت که بایدن رئیس جمهور شود یا ترامپ. این در حالی است که واقعیت خلاف این تصور است.روسای جمهوری آمریکا در کلیات سیاستهای راهبردی این کشور را دنبال میکنند اما در روشها و جزئیات با هم اختلافات اساسی دارند، چنانکه دولت بایدن با دولت ترامپ یا دولت ترامپ با دولت اوباما فاصله زیادی به لحاظ شیوهها و روشها با هم داشتند. قطعا تحولات سیاسی درون آمریکا بر معادلات بینالمللی به ویژه منطقه ما و ایران تأثیرگذار خواهد بود. ما باید دقیق و همهجانبه موضوعات و مسائل را بررسی کنیم تا اگر بایدن انتخاب شد چه سیاستهایی را بهکار بگیریم و اگر ترامپ انتخاب شد چه سیاستهایی را دنبال کنیم.ایران باید سناریوهای مختلف را در قبال دولت آینده آمریکا درنظر بگیریم و پیشبینی کند.ترامپ در دوره خود نشان داد که یک رئیس جمهور غیرعادی است و تصمیم گیریهای غیرقابل پیشبینی دارد بنابراین حتما کارشناسان باید جز به جز احتمالات رفتاری ترامپ را بررسی و ارزیابی کنند و مدل مناسب برای رفتار متقابل با او را به جمعبندی برسند.اگر ترامپ و بایدن را یکی فرض کنیم و نیازی به بررسی دوره آینده ریاست جمهوری هر کدام از آنها نبینیم اشتباه است. البته از الان نمیتوان پیشبینی کرد که اگر ترامپ رئیس جمهور شود تنش بین واشنگتن و تهران افزایش پیدا میکند یا کاهش اما هر چه هست بستگی به رفتار خودمان نیز دارد که چه سیاستهایی را درنظر بگیریم که منجر به تنش نشود.
در صورتی که ترامپ به قدرت برسد به چه میزان این احتمال وجود دارد که تنش بین ایران و آمریکا دوباره به اوج برسد؟
هنوز به صورت دقیق در این زمینه نمی توان صحبت کرد. به هر حال زمانی که توافق برجام به دست آمد، پس از 40 سال نخستین اقدامی بود که در روابط بین ایران و آمریکا توانست یک بحران از راه دیپلماتیک حل و فصل شود که در صورت موفقیت میتوانست مدل مناسبی برای حل سایر مسائل در نظر گرفته شود. اما مشاهده کردیم که به دلیل برخی مشکلات در درون توافق و همچنین کارشکنیهای کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، امارات متحده و همچنین ژریم صهیونیستی و لابیهای آنها در کنگره آمریکا پس از روی کار آمدن ترامپ تیر خلاص به این توافق شلیک شد و برجام به محاق رفت. باید ببینیم آیا برای قوامسازی میخواهیم کماکان دیپلماسی را در دستور کار قرار دهیم و این مسیر را در پیش بگیریم یا اینکه همچنان قرار است سیاستهای یک طرفه مانند تحریمهای آمریکا در پیش گرفته شود. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که در دولت بایدن فرصتهایی برای احیای برجام وجود داشت که از آن به خوبی استفاده نشد. نکته دیگر اینکه رویکرد یکجانبه، در تعارض با اساس برجام است چرا که در این توافق به روشنی ذکر شده است که طرفین باید با یکدیگر در حوزههای گوناگون همکاری داشته باشند. بنابراین معنی ندارد که وقتی قرار است همکاری صورت بگیرد، تحریمی به بهانههای مختلف علیه ایران وضع شود. اگر قوامسازی به این معنا باشد که هر دو طرف شروع به احیای توافق و اعتمادسازی کنند و پس از آن برای حل مشکل، اقدامات دیگری را در دستور کار قرار بدهند، میتوان به این شکل قوامسازی برجام را ممکن نمود. در غیر این صورت، زیادهخواهیهای هر یک از طرفین با هیچ منطقی سازگار نخواهد بود. هنوز هم دولت بایدن میتواند با وعدههای خود گام مهمی در اعتمادسازی بردارد تا درباره زمینههای دیگر نیز بتوان گفت وگوهایی را در پیش گرفت.
شناخت دقیقی از تحولات سیاسی آمریکا در ایران وجود ندارد و سادهترین توجیه برای این تحولات آن است که گفته شود بایدن و ترامپ هردو دشمن ایران هستند و تعارض ایدئولوژیک با ما دارند بنابراین تفاوتی نخواهد داشت که بایدن رئیس جمهور شود یا ترامپ. این در حالی است که واقعیت خلاف این تصور است.روسای جمهوری آمریکا در کلیات سیاستهای راهبردی این کشور را دنبال میکنند اما در روشها و جزئیات با هم اختلافات اساسی دارند
شرایطی را متصور هستید که مواضع ایران و آمریکا در سال آینده به هم نزدیک شود؟
ایران و آمریکا پرونده قطوری در اختلافات خود دارند که در حوزههای اساسی باید آنها را حل و فصل نمایند و بدون حل کردن آنها نمیتوان انتظار داشت که تفاهنمامهای بین دوکشور به امضا برسد. با این حال این دیدگاه وجود دارد که اگر ایران به آمریکا اجازه میداد در منافع اقتصادی با ایران شریک شود، مشکلات دو طرف کمتر می گردید. ضمن احترام به این دیدگاه باید تاکید کرد که ایران با بوئینگ آمریکا قرارداد مهمی را منعقد کرده بود اما بازهم دولت آمریکا اجازه عملی شدن این قرارداد نه در ارسال قطعات و نه در تحویل هواپیماها را نداد. بنابراین اگر آمریکا به دنبال منافع اقتنصادی و شریک شدن با ایران بود جلوی اجرا شدن این قرارداد را نمی گرفت. به نظر من گره زدن منافع اقتصادی برای تضمین اجرا شدن هر توافقی اعم از سیاسی، فرهنگی، امنیتی، نظامی و... بسیار مهم است اما باید توجه داشت که پیش از این تفاهم نامهها ایران و آمریکا باید تلاش کنند که مشکلات اساسی خود را حل کنند. رابطه این دو کشور در وضعیتی است که حتی قرارداد مودت بین دو کشور نیز در دوره ترامپ زیرپا گذاشته شد. با این همه، آیا این به آن معناست که ما نباید با آمریکا رابطه داشته باشیم؟ اساسا این دیدگاه منطبق بر منافع ملی ما نیست بلکه ما باید پس از اندیشیدن به امکان حل معضلات اساسی، اقدام به همکاری و انعقاد تفاهم نامههای بزرگ دوجانبه یا چندجانبه نماییم. هرگونه مطلق انگاری در این زمینه ما را دچار افراط و تفریط تحلیلی خواهد کرد و یا ما را مجددا به این جمع بندی میرساند که هر گونه همکاری با آمریکا غلط و محکوم است. باید دانست که همکاری با آمریکا این امکان را برای ایران به خوبی به وجود خواهد آورد که ایران بتواند همکاریهای خود با کره جنوبی، ژاپن، اروپا، هند و حتی چین و روسیه را راحت تر خواهد کرد چرا که ما در روابط خود گزینههای متعدد و امکان انتخاب بیشتری در روابط خود خواهیم داشت که میتواند منافع ما را به حداکثر ممکن برساند.
*مهمترین دغدغههای ایران را در سیاست خارجی در سال آینده چه میدانید؟
دولت آقای رئیسی تلاشهایی را در زمینه توسعه روابط با همسایگان صورت داده است اما آنچنان که باید و شاید موفق نبوده چراکه هرچند دولت اولویت خودش را توسعه روابط با همسایگان گذاشته که کار بسیار درستی است اما امکانات لازم را برای تحقق این شعار ندارد. واقعیت این است که کشورهای همسایه ما هرکدام به دلایل مختلف تحت تاثیر تحولات مختلفی بودند که شرح آنها بسیار طولانی است اما بهطور خلاصه، در دو کشور مهم همسایه یعنی افغانستان و عراق اساساً دست دولت بسته است. البته دستگاه دیپلماسی ما در واقع مجری سیاستهاست اما کارشناسان در تحلیل شرایط نقش تعیینکنندهای دارند. در هر صورت روابط با پاکستان با تنش بزرگی روبهرو شد که به خیر گذشت اما آنچنان که باید روابط تهران و اسلامآباد در دوره جدید بهبود پیدا نکرد. با کشورهایی همچون ترکمنستان، آذربایجان و ارمنستان شاهد تحولی نبودیم و پیشرفتی صورت نگرفته است؛ هرچند گامهای خوبی برداشته شده است. روابط آذربایجان با ایران هم تحت تاثیر طرفهای ثالث قرار دارد به این معنا که اسرائیل، ترکیه و آمریکا نقش قابلتوجهی در این حوزه دارند؛ بنابراین اینکه مشکلات با باکو را تنها به گردن دولت بیندازیم، کار درستی نیست. با ترکیه همچنان درگیر مسائل اقتصادی هستیم و هنوز نتوانستهایم ابعاد جدیدی را ایجاد کنیم. در خصوص شورای همکاری خلیجفارس هم روابط با عربستان بهبود پیدا کرده است اما هیچ قدمی رو به جلو برداشته نشده است.
ارسال نظر