تندروها از تحریف واقعیت خسته نمیشوند؟
پروژه جدید تندروها؛ اختلاف بین هاشمی و خاتمی
آرمان ملی– مطهره شفیعی: اعتدال و میانهروی مهمترین رکن سیاستورزی است که تقویت وحدت در جامعه باید به آن توجه شود. آیتا... هاشمی را باید نماد این میانهروی دانست چنانکه چپ و راست قدیم و اصلاحطلب و اصولگرای فعلی امروز خاطرات زیادی از ثمرات میانهروی آیتا... در ذهن دارند. طبیعی است که فرزندان آیتا... هم چنین مشی و منشی را از پدر بیاموزند و در راستای آن حرکت کنند، مانند محسن هاشمی فرزند ارشد آیتا... که هیچگاه خود را درگیر چالشهای سیاسی نکرد و در قامت یک سیاستمدار میانهرو به فعالیت میپردازد. برای محسن هاشمی آنچه اهمیت دارد، مردم هستند و رفاه و آسایش آنها.
*تحریف برای تخریب
حضور این شخصیت میانهرو در جریان اصلاحات برای اصولگرایان تندرو قابل پذیرش نیست و به اسم تحسین او در راستای ایجاد تفرقه میان محسن هاشمی و بزرگان اصلاحات حرکت میکنند. بهعنوان نمونه «مشرق» به نقل از محسن هاشمی نوشت: «در مجموع همانطور که برخی از سیاسیون گفتهاند که باید روزنهگشایی شود باید به فکر روزنه جدیدی باشیم تا از این سیکل باطل خارج شویم، چون مسیری که این طیف از سیاسیون در حال پیمایش آن هستند قطعا به نفع مردم نیست.» این سایت اما به قبل و بعد اظهارات او اشاره نکرده که گفته بود: «پیام روی کارآمدن این مجلس تندرو به اقتصاد کشور نیز این است که باعث بلاتکلیفی در اقتصاد میشود و این بلاتکلیفی یعنی سرمایهها به سمت فعالیتهای کاذب میرود و وقتی سرمایهها به سمت فعالیتهای کاذب رفت خود به خود موجب کاهش ارزش ریال میشود و در نتیجه در سال آینده شاهد تورم بیشتر خواهیم بود. مجددا فقرا فقیرتر خواهند شد، آنچنان که الان نرخ دلار نیز به ۶۰ هزار تومان رسیده است و اگر همین روند ادامه پیدا کند در انتخابات بعدی این دور باطل را خواهیم داشت و روز به روز معیشت، آزادی و عقلانیت مردم تحتالشعاع قرار خواهد گرفت.» و پس از آن به بحث روزنهگشایی منتشر شده در «مشرق» پرداخت.
*تندروها در تله بیانیه 110 نفره
موضوع بعدی که «مشرق» سعی کرد از آن در جهت تفرقهافکنی در جریان اصلاحات بهره بگیرد، بیانیه 110 اصلاحطلب است. این بیانیه از سوی بخشی از اصلاحطلبان منتشر شد که امضاکنندگان آن بارها اعلام کردند همراستا با دیگر اصلاحطلبان حرکت کرده و در این بیانیه تاکیدی شرکت در انتخابات نکردهاند بلکه خواستار توجه همگان به وضعیت کشور و مناقع ملی هستند. «مشرق» نوشت: «بخش مهمی که در سخنان آقای هاشمی حتما باید به آن پرداخته شود؛ حمایت شجاعانه او از بیانیه 110 امضایی چپهای نجیب موسوم به «بیانیه روزنهگشایی» است. دقت شود که حمایت هاشمی از بیانیه مذکور در حالی صورت گرفته که این بیانیه مخالفان قدرتمندی در اردوگاه اصلاحات دارد. مخالفانی آنچنان قدرتمند که توانستهاند مواضع شداد و غلاظی علیه بیانیه مذکور بگیرند، آن را بیفایده بنامند و از تقلای این بیانیه برای ایجاد انشعاب و افتراق در اردوگاه جریان چپ حرف بزنند.» برداشت اشتباه از اظهارات محسن هاشمی که بهنظر میرسد تعمدی بوده و تنها در راستای اختلافافکنی صورت گرفته است. اصلاحطلبان با بیانه 110 نفر مشکلی ندارند و انتشار آن را در راستای ارایه تحلیل بخشی از اصلاحطلبان از شرایط کشور و انتخابات میدانند که برداشت محسن هاشمی هم جز این نیست.
*اهداف مشترک محسن هاشمی و خاتمی
«مشرق» سعی دارد چنین القا کند که اختلافنظر جدی میان محسن هاشمی با شخصیتهایی نظیر سعید حجاریان و محمد خاتمی است و بیانیه 110 نفر را گواه برداشت و تحلیل اشتباه خود ذکر کرده و آورده است: «بخش مهمی که در سخنان آقای هاشمی حتما باید به آن پرداخته شود؛ حمایت شجاعانه او از بیانیه 110 امضایی چپهای نجیب موسوم به «بیانیه روزنهگشایی» است. دقت شود که حمایت هاشمی از بیانیه مذکور در حالی صورت گرفته که این بیانیه مخالفان قدرتمندی در اردوگاه اصلاحات دارد. مخالفانی آنچنان قدرتمند که توانستهاند مواضع شداد و غلاظی علیه بیانیه مذکور بگیرند، آن را بیفایده بنامند و از تقلای این بیانیه برای ایجاد انشعاب و افتراق در اردوگاه جریان چپ حرف بزنند. در این زمینه میتوان به یادداشت اخیر سعید حجاریان در نقد بیانیه مذکور نیز اشاره کرد. این در حالی است که خاتمی هم اخیرا بهصورت رسمی اعلام کرد در انتخابات شرکت نکرده است.» اما سعید حجاریان چه گفته که «مشرق» مطابق سلیقه خود آن را ترجمه کرده است؟ حجاریان نوشته است: «به گمانم شرط لازم گشودن هر روزنهای در قالب یک پروژه سیاسی- فکریِ منسجم «زمانمندی» است. امروزه عرصه عمومی کشور با انبوهی از اخبار اعم از جنگ و فقر فاقه سر و کار دارد. بنابراین اگر نتوان یک پروژه سیاسی- فکری را بههنگام کلنگ زد، عاقبتی جز شکست برای آن متصور نیست.» تحلیل حجاریان یک تحلیل ارشادی و نه سلبی است. درباره عدم شرکت خاتمی در انتخابات به معنای مخالفت با محسن هاشمی نیست که دیدگاه دیگری دارد بلکه اتفاقا هر دو شخصیت دارای تحلیلهای مشابه درباره اوضاع کشور هستند. محسن هاشمی اخیرا به خبرآنلاین گفته است: «جبهه اصلاحات و اصلاحطلبان میخواستند کنار نارضایتی مردم قرار بگیرند و توصیهای به ثبتنام نکردند و از آن طرف هم بهدلیل نداشتن کاندیدا عنوان کردند امکان ارائه لیست نداشتند، در نهایت هم تعدادی از بزرگان جبهه اصلاحات رای ندادند آنها هم به احتمال قوی الان راضی هستند چرا که فرضشان بر این است که کنار مردم ناراضی قرار گرفتهاند و به وظیفه خود عمل کردهاند.» بنابراین رای ندادن خاتمی نمیتواند به اختلاف تعبیر شود. محسن هاشمی و خاتمی دغدغه مشترکی بهنام مردم دارند چنانکه هاشمی گفته است:«مردم با این فکر که حاکمیت نظام به این صورت صدای آنها را بشنود پای صندوقها نیامدند و در نتیجه الان مجلسی روی کار آمده که تندتر از مجلس فعلی است. در مجموع همانطور که برخی از سیاسیون گفتهاند که باید روزنهگشایی شود باید به فکر روزنه جدیدی باشیم تا از این سیکل باطل خارج شویم چون مسیری که این طیف از سیاسیون در حال پیمایش آن هستند به نفع مردم نیست و مردم هم متاسفانه ناچارا در مسیری قرار گرفتهاند که تا حدودی دچار خُسران میشوند و به نظر امیدی نیست.» سیدمحمد خاتمی هم گفته است: «امروز علاوه بر ناخشنودی و اعتراض نخبگان و بهخصوص جوانان که به انحای مختلف ابراز میشود. با توجه به آمار و اطلاعات رسمی باید گفت امر مشترک میان اکثریت بالای ملت نارضایتی از وضع موجود جامعه است که روز به روز امید به آینده نیز کمتر میشود. این عده زیاد چه میخواهند؟ بهنظر من میخواهند زندگی کنند، از وضع بد اقتصادی و معیشت تنگ نجات یابند، از فساد گسترده ناراحتند، میخواهند به آینده بهتر خود و فرزندان خود امیدوار باشند، خود را در عرصه بینالمللی محترم ببینند، کشور و مرز و بوم مشترک زندگیشان یعنی ایران عزیز سربلند و پیشرفته باشد و... اما با کمال تاسف این طبیعیترین خواستهای طبیعی خود را برآورده نمیبینند.»
ارسال نظر