غلامعلی رجایی در گفت وگو با «آرمان ملی»:
وضعیت معیشتی مردم گرفتار سوءتدبیرها شده است
آرمان ملی- احسان انصاری: « آقای رئیسی عضو مجلس خبرگان است. من درخواست دارم که کارنامه امتحانی وی را برای خبرگان منتشر کنید. من امیدوارم ایشان اجتهاد داشته باشند اما معتقدم اگر چنین وضعیت وجود دارد کارنامه اجتهاد آقای رئیسی را منتشر کنید تا مردم نیز در جریان قرار بگیرند.
در انتخاباتی که برگزار شد آقای مصلحی که در گذشته وزیر اطلاعات بودند برای مجلس خبرگان رد صلاحیت شدند. سوال این است اگر آقای مصلحی اجتهاد ندارند چطور و با توجه به چه کارنامه علمی به عنوان وزیر اطلاعات انتخاب شدند؟شرایط مدیریت کشور به صورتی است که ضرورت دارد روی برخی بایدها و نبایدها تأمل کنیم». جملات ذکر شده اظهارات دکتر غلامعلی رجایی، فعال سیاسی اصلاحطلب و مشاور سابق آیت ا... هاشمی رفسنجانی در گفت وگو با «آرمان ملی» است. رجایی در این گفت وگو به مهمترین چالشهای پیش روی دولت در سال آینده و کشور پرداخته که در ادامه ماحصل این گفت و گو را میخوانید.
*در شرایطی روزهای پایانی سال1402را پشت سر میگذاریم که دولت سیزدهم هنوز در ساماندهی به وضعیت اقتصاد کشور عملکرد موفقی نداشت است. این روند تا کجا ادامه پیدا میکند و پیامدهای استمرار وضعیت نامناسب اقتصادی مردم چه خواهد بود؟
این سوالی است که جامعه شناسان و اقتصاددانان باید به بررسی دلایل آن بپردازند. با این وجود حوصله و تحمل هر ملتی نیز اندازهای خواهد داشت. واقعیت این است که سقف مدیریتی در کشور پایین آمده است. به خاطر بیاوریم زمانی که وزیر آموزش و پرورش دولت رئیسی در پله های ساختمان دولت پایین میآمد و در پاسخ به سوال خبرنگاری که نظرش را درباره دربی که در همان روزها قرار بود برگزار شود پرسید و وی با قاطعیت گفت: «حلش میکنیم». وزیر آموزش و پرورش با چنان قاطعیتی گفت دربی را حل میکنیم که من مانده بودم وی قرار است چه چیزی را حل کند؟ نمونه دیگر آن آقای امیرعبداللهیان است که در عراق به صورت اشتباه عربی صحبت کرد. این اتفاق کم بود که انگلیسی صحبت کردن وی در سازمان ملل نیز اتفاق افتاد. سوال این است که هنگامی که به زبانهای خارجی تسلط ندارید چرا با شخصیت خود و وجهه یک کشور در جامعه جهانی بازی میکنید؟ این وجهه یک شخص نیست و بلکه وجهه یک کشور است. آیا کسی در دولت وجود ندارد به وی تذکر بدهد شما در مجامع بینالمللی فارسی صحبت کنید.
*اتفاقی که در دولت رخ داده این است که برخی مدیران دولتی گاهی در بیان سادهترین سخنان و کلمات نیز دچار مشکل میشوند. چرا چنین انتخاب هایی صورت گرفته است؟
اتفاقاتی که درباره مدیران دولتی رخ میدهد نشان میدهد که سقف کیفیتی مدیران کشور در دهههای گذشته پایین آمده است. من یک درخواست درباره آقای رئیسی دارم. آقای رئیسی عضو مجلس خبرگان است. من درخواست دارم که کارنامه امتحانی وی را برای خبرگان منتشر کنید. من امیدوارم ایشان اجتهاد داشته باشند اما معتقدم اگر چنین وضعیت وجود دارد کارنامه اجتهاد آقای رئیسی را منتشر کنید تا مردم نیز در جریان قرار بگیرند. در انتخاباتی که برگزار شد آقای مصلحی که در گذشته وزیر اطلاعات بودند برای مجلس خبرگان رد صلاحیت شدند. سوال این است اگر آقای مصلحی اجتهاد ندارند چطور و با توجه به چه کارنامه علمی به عنوان وزیر اطلاعات انتخاب شدند؟ شرایط مدیریت کشور به صورتی است که ضرورت دارد روی برخی بایدها و نبایدها تأمل کنیم. باید افکار عمومی و مردم را جدی بگیریم. به هر حال ما قرار است با همین مردم جلو برویم. اگر قرار است با بخشی از مردم ادامه بدهیم که نتیجه آن مشخص است و در شرایط کنونی نیز میبینیم.حضرت امام(ره) معتقد بودند باید با همه مردم جلو برویم. به همین دلیل برخورد گزینشی با مردم در نهایت راه به جایی نخواهد برد.امروز برخی اشکالات کلامی که در سخنرانیهای مدیران دولت وجود دارد مایه طنز مردم شده و مردم در شبکههای اجتماعی این کلیپ را برای هم ارسال میکنند. البته برخی اشکالات کلامی طبیعی است. با این وجود اندازه این اشکالات در سطح مدیران کشوری نباید تا به این اندازه بالا باشد. دلیل این اتفاق نیز این است که سقف کیفیت مدیران کشور به دلایل مختلف پایین آمده است. وضعیت مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم نیز دچار همین سوءتدبیرهاست.
ویژگی مهم نسل جدید این است که جهانی است و خود را در جامعه جهانی تصور میکند. این نسل ملی فکر میکند اما خود را در جامعه بزرگتر تصور میکند و تمایل دارد با ملتهای دیگر در ارتباط باشد. واقعیت مهم این است که دیر یا زود این نسل باید مدیریت کشور را تحویل بگیرد. باید به احزاب فرصت داد تا این افراد را تربیت کنند تا در آینده بتوانند کشور را بهتر از اکنون مدیریت کنند. چرا در چنین شرایطی جریان اصلاحات را که قدرت جذب اقشار خاکستری جامعه را بیشتر دارند به حاشیه میبریم و اجازه نمیدهیم در تصمیم گیریهای کشور نقش داشته باشند؟
*چرا چنین اتفاقی در کشور رخ داد و سقف مدیران در کشور پایین آمد؟
ما باید برخی روندها و رویکردهای اشتباه گذشته را متوقف کنیم و بپذیریم که در برخی زمینهها اشتباه کردهایم. شرایط به شکلی شده که به خاطر عده محدودی افراد زیادی را به حاشیه کشانده اند. نمونه بارز آن صداوسیما است که به صورت یک طرفه عمل میکند و روز به روز از میزان مخاطبانش کاسته میشود. این وضعیت نتیجه بیتدبیری است و نباید اجازه داد کشور به این صورت اداره شود. البته آقای رئیسی دارای نقاط قوتی نیز است. به عنوان مثال انسان خوش ذاتی است و انگیزه و علاقه به خدمت دارد. از سوی دیگر ا رهبری هماهنگی کافی داشت از تحرک بالایی نیز برخوردار است. با این وجود ایشان دارای محدودیت هایی نیز هستند. نمی توان فردی را از قوه قضائیه آورد که دولت را اداره کند. در چنین شرایطی طبیعی است که مدیرانی را انتخاب می کند که از کارآیی کافی برخوردار نیست. آیا فردی مانند آقای عبدالملکی در اندازه یک وزیر بود؟ برخی از وزرایی که در شرایط کنونی در دولت هستند در اندازه وزیری هستند که بتوانند یک حوزه تخصصی را در سطح ملی مدیریت کنند؟ البته برخی نسبت به سفرهای استانی آقای رئیسی انتقاد میکنند. این در حالی است که من معتقدم یکی از اقدامات مثبت آقای رئیسی همین سفرهای استانی است. به هر حال رئیس جمهور باید مناطق مختلف کشور را بشناسند تا بتواند کشور را به خوبی مدیریت کند. نکته مهم در این زمینه اما این است که آیا فردی مانند امیرعبداللهیان باید وزیر خارجه ایران باشد.آیا وی از قدرت چانهزنی کافی در عرصه بینالمللی برخوردار است که بتواند منافع ملی را تأمین کند؟ آیا واقعا قدرت چانهزنی وی به اندازه آقای ظریف است؟ آیا وی به اندازه ظریف آمریکا را میشناسند؟ آیا اسب برنده را در مسابقهای سخت تغییر میدهند. این وضعیت درباره ظریف و امیر عبداللهیان وجود داشت و ما ظریفی که دارای ظرفیتهای زیادی بود را کنار گذاشتیم و به جای وی از امیرعبداللهیان استفاده کردیم. مدیریت در دولت به شکلی است که میزان نارضایتیهای را افزایش داده است.
*آیا دولت متوجه این وضعیت است و یا اتاق فکری برای عبور از این وضعیت دارد که بتواند چالشهای امروز کشور را مدیریت کند؟
دولت فاقد اتاق فکر قوی برای عبور از چالشهاست و در مسیری قرار دارد که ممکن است چالش ها افزایش نیز پیدا کند. امروز حاکمیت با نسلی مواجه است که با شریعت مشکلی ندارد. دغدغه مهم این نسل معیشت است. این نسل در اندیشه رفاه و ساختن آیندهای بهتر برای خود است. نکته دیگر اینکه این نسل تلاش میکند در اکنون زندگی کند و نه در گذشته. برای این نسل هرچه در گذشته رخ داده اهمیت نداد و بیشتر به دنبال این است که از اکنون زندگی خود لذت ببرد.این در حالی است که در شرایط کنونی ارزش پول ملی ما در حال کاهش پیدا کردن است و میزان فساد نیز در سالهای اخیر روند صعودی داشته است. ویژگی مهم نسل جدید این است که جهانی است و خود را در جامعه جهانی تصور میکند. این نسل ملی فکر میکند اما خود را در جامعه بزرگ تر تصور میکند و تمایل دارد با ملتهای دیگر در ارتباط باشد. واقعیت مهم این است که دیر یا زود این نسل باید مدیریت کشور را تحویل بگیرد. باید به احزاب فرصت داد تا این افراد را تربیت کنند تا در آینده بتوانند کشور را بهتر از اکنون مدیریت کنند. چرا در چنین شرایطی جریان اصلاحات را که قدرت جذب اقشار خاکستری جامعه را بیشتر دارند به حاشیه میبریم و اجازه نمیدهیم در تصمیمگیریهای کشور نقش داشته باشند؟ بدون تردید اصلاحطلبان قدرت تربیت نسل جوان را نسبت به جریانهای دیگر بهتر دارند. از سوی دیگر اصلاح طلبان زبان جامعه جهانی را که یکی از دغدغههای اصلی نسل جدید است را بهتر بلدند و به همین دلیل بهتر میتوانند در این زمینه نقش آفرینی کنند. این در حالی است که ما این ظرفیت مهم را در کشور نادیده میگیریم و اجازه نمیدهیم از تواناییهایی که دارد برای اداره بهتر کشور استفاده کنیم.
ارسال نظر