رای ندادن محمدخاتمی
رای ندادن سیدمحمد خاتمی را چگونه باید تحلیل کرد؟ مخالفان خاتمی هیچ ارزشی برای رای ندادن محمدخاتمی قائل نیستند و همچنان که همواره از وی انتقاد میکنند به مخالفت و انتقادشان نسبت به وی ادامه دادهاند.
همچنان که درگذشته اگر خاتمی رای میداد به او حمله میکردند و شرکتش در انتخابات را امری غیردموکراتیک تلقی کرده و اعلام میکردند که خاتمی به مردم پشت کرده و میخواهد به نظام نزدیک شود، اکنون نیز انتظار میرفت حال که به او رای نداده ؛اگرتمجیدی از او به عمل نمیآورند دستکم دیگر به او حمله نکنند اما اینگونه نشد. مخالفان خاتمی این بارهم به او حمله کردند. استدلالشان آن بود که خاتمی عقبتر از مردم است، و فردی که مردم سالها از او جلوتر هستند چگونه میتواند رهبری اصلاحات باشد و تغییرات معناداری را در ایران برعهده داشته باشد. به بیان سادهتر مهم نیست که خاتمی چه میکند، هرآنچه میکند ما همچنان به او حمله میکنیم. اگر رای ندهد به او میگوییم که از مردم عقبتر است، اگر رای بدهد میگوییم که همراه مردم نیست و اگر فردا هم موضعگیری دیگری نماید باز همچنان ما آنها را محکوم خواهیم کرد اما چرا این چنین است و آنقدر نسبت به خاتمی بغض و کینه وجود دارد. قاعدتا بغض وکینه نسبت به خاتمی را میتوان درک کرد. مخالفان خاتمی به عنوان یک قاعده کلی به خصوص جریان تندروتر هیچ گاه موضع مساعدی نسبت به خاتمی نداشتند. چه در گذشته و چه در امروز اما آنچه که قابل فهم نیست نگاه منتقدین و مخالفین نظام است چرا آنها اینقدر با خاتمی سر ستیز و بنای دشمنی دارند و چرا همواره در صدد محکومیت وی هستند. شاید سخنی به اقرار نرفته باشد که بگوییم دلیل بغض و کینه و نفرت بسیاری از چهرهها و شخصیتهای اپوزیسیون نسبت به خاتمی به این علت است که به رغم همه دشواریها و همه ناملایمیها و شکستهایی که از 76 به این سو یعنی ظرف ربع قرن گذشته خاتمی تحمل کرده او همچنان از یک محبوبیتی میان اقشار و لایههای تحصیلکرده ایران برخوردار است. صد البته که میزان محبوبیت وی به نسبت سال 76 به نسبت سال 94 که گفت« تکرار میکنم» و دوباره تکرار میکنم کمتر است. خاتمی در آن سال دوبار تکرار کرد و حاصل آن یک و نیم میلیون رای برای سرلیست اصلاحطلبان و برای محمدرضا عارف در انتخابات تهران شد. در سال 1396 در دور دوم ریاست جمهوری روحانی نیز خاتمی از روحانی حمایت کرد و روحانی رای خیره کننده 24 میلیونی را از آن خود ساخت. همه ما میدانیم بخش عمدهای از آن 24 میلیون رای نه به آقای روحانی بلکه به آقای خاتمی تعلق داشت. هیچ نظرسنجی و پیمایشی صورت نگرفته که از آن 24 میلیون پرسیده شود که اگر خاتمی از شما نخواسته بود که در انتخابات شرکت کنید و اگر خاتمی از شما حمایت نکرده بود آیا همچنان در انتخابات شرکت کرده و به روحانی رای میدادید؟ قطعا محبوبیت خاتمی هم از سال 76، هم از سال 94 و هم از سال 96 کمتر شده. نه تنها محبوبیت او بلکه اساسا میزان مشارکت در انتخابات هم کاهش یافته. بنابراین خاتمی محبوبیتش را به نسبت 10 الی 20 سال قبل از دست داده اما اگر روزی نظرسنجی در دانشگاهها صورت بگیرد خاتمی همچنان از یک محبوبیت مناسب برخوردار است و این محبوبیت او در میان اقشار و جوانان است که باعث خشم و غضب بسیاری از اعضای اپوزیسیون نسبت به خاتمی میشود. آنها این محبوبیت را برنمیتابند اما این یک واقعیت است که از میان چهرهها و شخصیتهای کشور خاتمی بدون اغراق همچنان در میان چهرههای داخل کشور از محبوبیت حتی اندک برخوردار است و این محبوبیت است که باعث دلخوری و ناراحتی و بغض و کینه چهرههای اپوزیسیون درخارج از کشور نسبت به وی میشود و همواره لبه تیز حملات و انتقاداتشان علیه خاتمی بوده است.
* صادق زیباکلام
فعال سیاسی
ارسال نظر