خاتمی به آینده میاندیشد
محمد خاتمی از چهرههای صاحبنام دارای پایگاه اجتماعی، اهل تفکر در میان آکادمیسینها، هنرشناس میان هنرمندان و یکی از چهرههای روحانی صاحبنام با تباری از پیوستگیهای نسبی و سببی با چهرههای بنام تاریخ معاصر است. از این رو او را نمیتوان نادیده انگاشت. خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات، خواسته یا ناخواسته، پیوسته به اصلاحات شناخته میشود. از این رو او را نمیتوان نه حذف کرد نه اینکه او میتواند خود را از جریانهای سیاسی دور بدارد.
او از کویر یزد برخاسته است و طبق تئوریهایی که در باب تاثیر آب و هوا بر فرد و جامعه و به پیروی از آن رفتارها و کنشها سخن میگوید حتی فیلسوفان بزرگی در باب او سخن گفتند و نظریات مربوط به اثر آب و هوا بر رفتارهای فردی کنشهای اجتماعی و فعالیتهای سیاسی تئوریزه شده است فردی میانهرو با گرایشهای محافظهکارانه شناخته میشود. او بعد از ریاست جمهوری در هیچ پستی قرار نگرفت. از لایههای سیاسی کنار رفت و کنارگذاشته شد اما به عنوان یک چهره موثر در جامعه مدنی بارها نقش ایفا کرد و با تکرار کردنهایش زمینههای حضور مردم در صحنه فعالیت سیاسی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی را فراهم کرد حتی بعد از آنچه فتنه 88 خوانده شد و منجر به حذف بسیاری از همراهان او در جبهه اصلاحات شد او مانند میرحسین موسوی یا تاجزاده موضعگیری نقادانه و صریحی را پیش نگرفت. در انتخابات شرکت کرد و به رغم احتمال بالای رویکرد تقابلی اصلاحطلبان بعد از ماجرای 88 به سمت نوعی تعامل رفت چرا که اساسا اتمسفر حاکم بر اندیشههای او صلحطلبانه است. او اگر چه از نهضت انقلابی 57 با درگیری انقلابهای کلاسیک و تلفیقی با انقلاب مدرن و جنبشهای مدرن اجتماعی که انقلاب اسلامی ایران نام گرفت همراه بود و از افراد نزدیک به خانواده و شخص امامخمینی(ره) محسوب میشد. دوران وزارت را گذراند و در ریاست جمهوری خوش درخشید اما از دایره تصمیمگیری و تصمیمسازی در نظام جمهوری اسلامی به دور ماند و در دایره نیروهای اجتماعی قرار گرفت. پایگاه اجتماعی او قدرتمند بود و هست اما اگر تکلیف خود را در ارتباط با اصلاحات و اثر اصلاحات مشخص نمیکرد، پایگاه اجتماعی خود را کامل از دست میداد. من بر آن باورم که او باید از سال1396 به بعد خود را در جایگاه یک مصلح اجتماعی بالایههای گوناگون مردم نزدیک میدانست و همراه و همگام آنها در مسیری گام برمیداشت که بتواند نیروهای اجتماعی را از سال 1390 همراهی کند. همان گونه که میدانید من از سال97 به بعد تحولخواهی را مطرح کردم و بر آن هستم که در این دهه بسیار میتوان از پتانسیلهای ایجاد تحول در میان نیروهای اجتماعی زمینهسازی و زمینهپروری کرد اما او در 1392 به درستی تکرار کرد. در 1396 باز هم در انتخابات ریاست جمهوری همراه شد تا آنچه در 1392 به وجود آمده بود را کامل کند اما از 1396 به بعد که تیم جدید حسن روحانی در دولت چیده شد باید میدانست که حسن روحانی هم نمیتواند تحول ایجاد کند و لیست تهران 30 نفره و لیست مراکز استانهایی که گرایش اصلاحطلبی در مجلس انتخابی سال 94 باید با مطالعه عدم امکان اثرگذاری نمایندگان مجلس بر فرآیند تغییر، دیگر وارد حمایت از حرکت و پروای اثرگذاری بر صندوق آرا را از خود دور میکرد اما سال 1398 به رغم وجود این سیگنالها و پیشرانهای هویدا در این اثرگذاری بار دیگر وارد میدان شد. در انتخابات اخیر فرض را بر این میگذاریم که حتی به شخص خاتمی و به شخص روحانی و دیگر عناصر اصلاحات اجازه میدادند که در انتخابات مجلس شورای اسلامی ثبتنام کنند و تایید میشدند و رای هم میآوردند آیا تضمینی وجود داشت که از طریق مجلس و بازگرداندن مجلس به راس همه امور تغییری ایجاد کنند؟ پاسخ من منفی است. این امکان برای آنها در ساختار امروز حتی اگر هم بتوانند پستی را هم از آن خود کنند امکان بسیار پایین را به خود اختصاص میدهد. لذا اگر چه دیرهنگام اما گام درست در جهت نزدیکی به بخشهایی از نیروهای اجتماعی که از اصلاحات گذشتهاند و تغییرات تحول زا را خواستارند باید انجام میداد تا پایگاه اجتماعی خود را حفظ کند تا به عهدی که با مردم بسته است عمل کند. نگارنده بر این ایمان است که خاتمی بر عهد خود عمل میکند اما عنصر زمان مواد و استلزامات مادی و معنوی این حرکت تشخیص مکان و جامعه هدف، زبان و ادبیات جدید را میطلبد که او و همفکرانش را بتواند در این مسیر با وجود فشارهای داخلی، منطقهای و بینالمللی در لایههای گوناگون به عنوان افراد موثر قرار دهد. اگر او این عناصر چهارگانه؛ زمان، مواد، مکان و ادبیات موضوع را نداشته باشد و مهمتر از این بعد از این اقدام دامنه تحرکات خود را افزایش ندهد؛ دیگر نمیتواند خاتمی اثرگذار بر عرصه تاریخ فعلی و ماندگار در چارچوب منزلت بیشتری که میتواند برای خود مهیا کند، بماند. مساله این است که او در درون نظام جمهوری اسلامی بوده است، به خانواده امامخمینی(ره) نزدیک بوده است، به شیعیان لبنان با نزدیکی به خانواده امام موسی صدر نزدیک است و پایگاه او در بین دانشگاهیان، هنرمندان و نخبگان و سرآمدان ایران پایگاهی قابل اعتناست و در حوزه بینالملل شخصیت شناخته شدهای است و در عین حال شناخته شده قابل احترام است و به طبع اگر او در یک مسیر درست و تئوریزه شده و در عین حال با خط و مشی رویههای معین با شناخت جدی از محیط اکنون و یک آیندهنگری دقیق عمل کند، میتواند در آینده ایران فردی موثر واقع شود.
*مهدی مطهرنیا
رئیس اندیشکده آینده اندیشی سیمرغ
ارسال نظر