بررسی علل کاهش مشارکت در انتخابات
اعتراض خاموش
آرمان ملی- حمید شجاعی: دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز به پایان رسید تا ماراتن رقابت نامزدهای انتخاباتی و درون گروهی اصولگرایان به پایان برسد.
انتخاباتی که پایینترین میزان مشارکت در ادوار انتخابات مجلس بعد از انقلاب که نشان داد که هر قدر هم تبلیغات و صحبت در باب اهمیت انتخابات و مشارکت و... صورت بگیرد تا زمانیکه جامعه به لحاظ اموری که در اولویت خود دارد اقناع نگردد نمیتوان منتظر افزایش مشارکت بود و قدر مسلم در نهایت همان بخشی از آرا که همیشه تحت هر شرایطی در انتخابات مشارکت کرده و رای میدهند پای صندوقهای رای حاضر خواهند شد. با این حال این مساله را میتوان از دو نگاه بررسی کرد و به تحلیل نشست. هر چند که اگر مساله مشارکت و چرایی کاهش معنادار مشارکت در درجه بالایی از اهمیت باشد باید به این دو نگاه با دید آسیبشناسانه نگریست. نگره نخست از این قرار است که جامعه نسبت به امر انتخابات مساله دارد و اساسا معتقد است باید ابتدا مسائل مبتلا به جامعه در حوزههای مختلف بهویژه اقتصادی و اجتماعی حل و فصل شود و اقناعسازی صورت گیرد و به طور کلی یک شرایطی مطلوب یا نسبتا مطلوب برای آینده ترسیم شود تا در این مسیر با امید به آیندهای بهتر و تغییر روند رو به بهبود در فرآیند انتخابات نیز شرکت کنند. اما زمانیکه به اذعان بسیاری از کارشناسان افق آینده مبهم است و چندان سویههای امیدوارکنندهای دیده نمیشود و شرایط جاری جامعه نیز به جهت اقتصادی و معیشتی با سختی و مشقت همراه است جامعه از فرآیندی چون انتخابات استقبال نمیکند یا مشارکت کمتری انجام میدهد. لذا همانطور که پیش از انتخابات نیز گفته شد مشارکت بالا و مطلوب در گرو حل مشکلات و مسائل جامعه و مرتفع نمودن مطالبات مردم است. رویکرد و نگره دوم نیز بر پایه این مبنا شکل میگیرد که اساسا برخی جریانات سیاسی چندان نگاهی به میزان مشارکت مردم در انتخابات ندارند و صرفا از مشارکت مردم برگزاری انتخابات با هر درصدی را میخواهند که به کرسیهای مجلس برسند. در این نوع نگاه تفاوتی بین مشارکت 20 درصدی و 80 درصدی دیده نمیشود. هر چند که برخی معتقدند جریانات حداقلی خواه کاهش مشارکت و مشارکت حداقلی را بیشتر برمیتابند چرا که در مشارکت بالا آنها جایی در بین آرای جمهور مردم ندارند. بهنظر میرسد که پس از گذراندن 3 انتخابات گذشته و کاهش مشارکت در هر 3 دوره مجموعه حاکمیت و دولت فکری به حال این مساله و چرایی آن بکند تا بیش از این شاهد ریزش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی نباشیم.
*چرایی عدم حضور 36 میلیونی
شاید زمانیکه در انتخابات مجلس یازدهم در اسفندماه 98 آن هم تنها 2 سال پس از انتخابات مشارکتی اردیبهشت 96 واژه مشارکت حداقلی مطرح شد بسیاری این مساله را به مسائل مختلفی از جمله شیوع بیماری کرونا ارتباط دادند که اگر شرایط عادی بود مردم در انتخابات مشارکت میکردند. اما واقعیت امر بر این بود که در آن انتخابات به جهت اتفاقات مختلفی که در جامعه رخ داده بود و علاوه بر آن نارضایتیهای معیشتی جامعه، اعتراض و نارضایتی خود را با کاهش مشارکت در انتخابات نشان داد و در نهایت آن انتخابات با مشارکت 42.57 درصدی مردم در کل کشور و 22 درصدی استان تهران به پایان رسید. با این حال بهنظر میرسید که طی سالهای بعد با رفع مشکلات جامعه در انتخابات بعدی حضور گستردهتری بههم رساند؛ اما بازهم برخی روندها مثل مشکلات اقتصادی نارضایتیها و ردصلاحیتها موجب شد تا در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 نیز مشارکتی پایینتر از میانگین 50 درصد را تجریه کند و در کل کشور 48 درصد مردم در انتخابات مشارکت کنند. با این حال از ابتدای سالجاری با وجود انواع مسائل و مشکلات جاری جامعه بسیاری بر این باور بودند که با حل مشکلات اقتصادی، ایجاد شرایط رقابت برای همه جریانهای سیاسی و اقناع افکار عمومی میتوان بازهم میزان مطلوبی از مشارکت را در جامعه فراهم آورد، اما بازهم روند امور به سمت و سویی رفت که نه تنها باعث ایجاد مشارکت بالا نشد، بلکه جامعه چندان وقعی هم به آن ننهاد و همین امر نیز باعث شد تا بهرغم تبلیغات گسترده برای مشارکت حداکثری شاهد حضور کم مردم در انتخابات باشیم. چنانکه مطابق اعلام آمارها در کل کشور پایینترین مشارکت یعنی مشارکت 41 درصدی رقم خورد. یعنی چیزی حدود 25 میلیون نفر شرکت کردند و 36 میلیون نفر از مردم در پای صندوقهای رای حاضر نشدند. در استان تهران نیز مشارکت 24 درصدی رقم خورد که با حساب آرای باطله میتوان میران مشارکت آرای صحیح را بهدست آورد. با این حال آنچه مسلم است این کاهش رای محسوس و عدم مشارکت 36 میلیونی در کل کشور پیام مشخصی دارد که جامعه از شرایط موجود رضایت کافی ندارد و اگر در روندهای موجود اصلاحی ایجاد نگردد شاید شاهد نارضایتیهای بیشتری در جامعه باشیم.
* جامعه بیاعتماد شده است
یک فعال سیاسی اصلاحطلب در ارتباط با انتخابات مجلس و چرایی کاهش مشارکت مردم اظهار داشت: این چیزی نیست که از چشم تحلیلگران سیاسی پنهان بوده باشد چرا که از ماهها پیش از انتخابات بلکه از سال 98 به این سو جریان مشارکت مردم در انتخابات به 60 درصد نرسیده و مشارکت مؤثر یعنی آرای صحیح در انتخابات از 40 درصد پایینتر بوده است. سعید شریعتی به «آرمان ملی» گفت: این بدین معناست که جامعه به دو چیز بیاعتماد است و حاضر به مشارکت در چنین فرآیندهایی نیست. نخست بیمعنابودن انتخابات ؛یعنی نمایندگان واقعی مردم امکان حضور در صف نامزدهای انتخاباتی و انتخاب شدن را ندارند و مردم ناگزیرند که از منتخبان شورای نگهبان انتخاب کنند. وی افزود: بخش دوم نیز ناموفق بودن کارکردی نهاد تقنین طی دورههای اخیر بوده و مردم به تجربه دریافتند که در طول ادوار مختلف قدرت مجلس شورای اسلامی را سلب کردهاند. مردم نیز آگاهانه میفهمند و نیاز به تحلیل هم نیست. این عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت بیان کرد: مردم نه فقط بین خودشان بیاعتمادند بلکه به برخی نهادها نیز بیاعتماد شدهاند که این پیمایش افکارسنجی ارزشها و نگرشهای ایرانیان که در آبانماه 1402 انجام شده و نتایجش هم منتشر شده است. در این وضعیت نمیتوان انتظار داشت که به این روندها و به این اشخاصی که در فهرستهای نامزدهای مورد انتخاب شورای نگهبان مردم رای دهند. نکته مهم این است که نه فقط مردم طرفدار اصلاحطلبان یا موافق تحریم و... بلکه بخشی از انقلابیون میانهرو نیز در انتخابات مشارکت نکردهاند. شریعتی تصریح کرد: در سال 98 در تهران آقای قالیباف 1265287 عدد رای آورد، اما امروز رای آقای قالیباف اندکی بیش از 400 هزار رای است. یعنی 800 هزار رای آقای قالیباف از دست داده است. یعنی 800 هزار نفر از پایگاه رای نیروهای انقلابی در انتخابات این دوره نیامدهاند. از طرف دیگر آقای نبویان که سرلیست انتخابات تهران است در سال 98 821 هزار رای داشته و الان اندکی بالاتر از 500 هزار رای دارد یعنی چیزی حدود 320 هزار رای از آقای نبویان کاسته شده است. آرای باطله هم میبینید که در شهر تهران که اعلام شده 500 هزار رای باطله وجود داشته که نفر دوم بوده است. وی تاکید کرد: در کلانشهرها آرای باطله بالا و مشارکت کم بوده لذا مردم با این میزان کم مشارکت نارضایتی خود را از شرایط فعلی ابراز داشتند.
ارسال نظر