پیامدهای به حاشیه رفتن احزاب
نمایندگان مجلس شورای اسلامی باید با دیدگاه سیاسی وارد نهاد قانونگذاری شده و به وظایف قانونی خود بپردازند.
زمانی که دارندگان دیدگاه یعنی افراد سیاسی و حزبی به حاشیه میروند و مشارکت در انتخابات مجلس با دیدگاه قومیتی جانشین دیدگاه سیاسی میگردد، آنگاه نمایندگانی که با این نگاه وارد مجلس میشوند در بحثهای کلان کشور نگاه محلی خواهند داشت. در این معنا زمانی که بحث بررسی بودجه در مجلس در دستور کار نمایندگان مجلس قرار میگیرد. بسیاری از نمایندگان تلاش میکنند تا بر بودجهریزی اثر گذاشته و با اضافه کردن یک تبصره بخشی از بودجه را به منطقه، استان و شهر خود منتقل کنند. یکی از مباحثی که در بحث آکادمیک پیرامون حامیپروری صورت میگیرد، دقیقا همین مورد است. منابع به قشری خاص تعلق میگیرد و این تخصیص منابع به توسعه پایدار کشور آسیب جدی وارد میکند. زمانی که احزاب به حاشیه رانده میشوند بسیاری از اعضای احزاب به این نتیجه میرسند که چرا باید کار سیاسی کرد و تجربه سیاسی به دست آورند ، آبدیده شوند؛ و در مرحله انتخاب که محلی برای برداشت است؛ رد صلاحیت شوند؟ در چنین شرایطی یک فعال سیاسی و حزبی به این نتیجه خواهد رسید که اساسا چرا باید فعالیت سیاسی انجام دهد؟ با این رویکرد یعنی ردصلاحیت فعالان احزاب افراد به این نتیجه میرسند که خارج از گود، قویتر هستند و این مورد زمینههای حامیپروری را فراهم میکند چرا که فردی که کاندیدا شده از احزاب سیاسی فاصله گرفته ، با تشکیل شبکههای مختلف منابع را در دسترس افراد نزدیک خود قرار میدهد. در نهایت هم چون همین افراد به او رای دادهاند، نمایندگان به وزرا فشار میآورد تا افراد نزدیک به خود را وارد سمتهای مدیریتی کنند و این مورد ناکارآمدی جدی را وارد سیستم مدیریتی و اداری کشور میکند. از این رو باید گفت دقیقا بخشی از ناکارآمدی از همین طریق اتفاق میافتد. چون حزب به حاشیه رفته و برخی نمایندگان مجلس فکر میکند که باید از این افراد حمایت کنند زیرا وامدار آنها هستند و زمانی که این افراد هم در سمت های مختلف قرار میگیرند و به این علت که از حزب هم برنیامدهاند آنها نیز خود را مدیون نمایندگان دانسته و این رویه یک ناکارآمدی جدی را در سیستم اداری کشور ایجاد میکند. ناکارآمدی که حتی می تواند به فساد سیستماتیک منجر شود.
*سعید نورمحمدی
فعال سیاسی اصلاحطلب
ارسال نظر