«آرمان ملی» مواجهه همزمان قدرتهای بزرگ در جنگ غزه و اوکراین را بررسی میکند
ازغزه تا اوکراین؛ روزهای بدون دستاورد بایدن
آرمان ملی- حمید شجاعی: نظام بینالملل با تحولاتی مختلفی در اقتصی نقاط خود روبهرو است که در این میان دو بحران مهم در منطقه خاورمیانه و اروپای شرقی بیش از سایر تحولات جهان نگاهها را به سمت وسوی خود کشیده است.
هر چند که اگر بخواهیم به ترتیب اولویت هم نگاه کنیم ابتدا باید به مساله بحران اوکراین که دیگر از آن به جنگ اوکراین و روسیه یاد میآید اشاره کرد که ماهها تمامی نگاهها را به خود به خود خیره کرد بود و تحلیلگران مختلفی در باب چرایی، دلایل و آینده این جنگ به بحث و تحلیل مینشستند. اما صرفا بحران دیگری در منطقهای دیگر میتوانست حداقل برای مدتی جنگ روسیه و اوکراین را تحتالشعاع قرار دهد. از قضا هم این اتفاق با حمله 7 اکتبر حماس به اسرائیل با عملیات طوفانالاقصی رخ داد و اکنون ماههاست که مساله غزه، جنگ حماس و اسرائیل، ماجرای آتشبس، تلاش برای ایجاد دو کشور اسرائیل و فلسطین و حواشی پیرامون این مساله به طور کلی مساله بحران اوکراین و جنگ روسیه علیه اوکراین را تحتالشعاع خود قرار داده و بسیاری از تحلیلگران بینالملل نیز در اظهارات خود مساله غزه و تاثیرات آن را مدنظر قرار میدهند تا مساله روسیه و اوکراین. چه اینکه برخی بر این باورند که حتی مساله جنگ غزه بر روی جنگ اوکراین نیز تاثیرگذار است و از این جهت است که قدرتهای بزرگ نمیخواهند همزمان هر دو جنگ را یکی در غزه و دیگری در اوکراین پیش ببرند و در تلاش هستند که در جهت رسیدن دو طرف به آتشبس در جنگ غزه و همچنین ارائه طرحها و پیشنهاداتی از جنس ایجاد 2 کشور مستقل اسرائیلی و فلسطینی نوعی صلح و سازش را در منطقه خاورمیانه برقرار کنند تا با فراغ بال به مساله جنگ اوکراین و روسیه رسیدگی کنند. چه اینکه غربیها بهویژه آمریکا در طی ماههای پیشروی میلادی انتخابات مهم ریاست جمهوری خود را نیز در پیش دارد و قدر مسلم بایدن میخواهد که تا فرارسیدن انتخابات با اتمام هر دو جنگ یا حداقل یک جنگ با دستاوردی مطلوب در عرصه سیاست خارجی در مناظرات و رقابتهای انتخاباتی برای دور جدید شرکت کند. حال باید دید که تحولات بینالمللی در خاورمیانه و شرق اروپا به چه سمت و سویی است و قدرتهای بزرگ چه خوابهایی برای آینده این منطقه دیدهاند.
* نتانیاهو در پی دستاورد در رفح
زمانیکه بحث احتمال آتشبس دائمی، مذاکرات اسرائیل و حماس و در نهایت موافقت آمریکا، اروپا و اعراب منطقه با طرح 2 کشور مستقل اسرائیلی و فلسطین مطرح شد بهنظر میرسید که جنگ میان حماس و اسرائیل پس ماهها بالاخره با صلح و سازش به پایان برسد. در همین مسیر نیز مذاکرات فشردهای میان طرفین با میانجیگری قطر و مصر در قاهره برگزار شد، اما در نهایت این کارشکنی صهیونیستها بود که باعث شد مذاکره به نتیجه نرسد و در نهایت نمایندگان حماس بدون هیچ نتیجه و دستاوردی مذاکرات را ترک کنند. این در حالی است که برخلاف غربیها و اعراب منطقه شخص نتانیاهو اساسا نگاهی به طرح صلح یا سازش نداشته و ندارد و هر گونه توافق یا آتشبسی را مخالف منافع اسرائیل میداند. البته اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم نتانیاهو میداند که اگر به هر گونه صلح و سازشی تن دهد سرنگونی و دادگاهی شدنش حتمی است. از این رو است که نه تنها هر پیشنهادی در مسیر صلح و مذاکره را پس میزند بلکه طرح حمله بزرگ به رفح را مطرح میکند و حتی دستور این حمله را نیز صادر میکند. چه اینکه طی روزهای اخیر نیز اسرائیل حملات گستردهای به شرق رفح داشته و موجب کشته و زخمی شدن دهها شهروند بیگناه فلسطینی شده است. رفح منطقهای است که بیش از یک میلیون آواره در آن حضور دارد و به اذعان خود غربیها حمله اسرائیل به این منطقه میتواند زیانها و تلفات جبرانناپذیری را به بار بیاورد و از همینرو نیز بر اساس گزارش رسانهها بایدن بارها در گفتوگوهای تلفنی متفاوت با نتانیاهو از وی بابت این رویکرد انتقاد کرده و او را احمق خوانده است. لذا رویکرد فعلی نتانیاهو را میتوان بر مبنای تئوری بازیگر دیوانه کیسینجر به بررسی نشست. براساس تئوری کیسینجر تئوریسین و استراتژیست مشهور آمریکایی که چند ماه پیش درگذشت «طرف مقابل یا همان رقبای آمریکا باید نسبت به واکنش سخت آمریکا همواره در هراس باشد و در جهت خواست آمریکا حرکت کند.» از همین رو نیز نتانیاهو بر مبنای شکستی که تاکنون در جنگ غزه از حماس خورده میخواهد به هر عنوان با حملات مختلف یک پیروزی برای خود بهدست آورد تا هم از حجم انتقادات به خود بکاهد و هم تلاشها برای سرنگونی و کنارزدن خود را ناکام بگذارد. در حقیقت نتانیاهو در یک حرکت ضد واقعه میخواهد به هر نحو ممکن خود را در قدرت حفظ و نخستوزیریاش را تثبیت کند. هر چند که رویکرد آمریکا نیز بر مبنای تئوری کیسینجر قابل تحلیل است. چنانکه آمریکا با طرح 2 دولتی دنبال یک دولت قابل کنترل در اسرائیل و دولتی ضعیف در فلسطین است. حال اینکه این مساله تا چه حد به نتیجه خواهد رسید گذر زمان آن را مشخص خواهد کرد.
*پیشروی روسیه؛ عقبنشینی غرب
شاید زمانیکه ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین مطمئن از پشتیبانی غرب در مقابل روسیه به جنگ میایستاد به این فکر نبود که شاید در مقطعی غربیها بهویژه آمریکا و ناتو سیاست خود را در قبال این کشور و جنگ تغییر دهند و دیگر مثل سابق از این کشور پشتیبانی مالی و نظامی نکنند. لذا بدون در نظرگرفتن این مولفه مهم با تمام قوا به جنگ با روسیه مشغول شد با این امید در موضع ضعف غربیها به کمک وی خواهند آمد. اما روند بازی قدرت آنطور که زلنسکی میخواست پیش نرفت. به این اظهارات نگاه کنید: «آمریکا و غرب شروع به تغییر تاکتیکها در جنگ اوکراین کردهاند. بنابراین، در حال حاضر، جنگ در اوکراین در اولویت اهداف نظامی و سیاسی غرب نیست. کمکهای مالی و نظامی به اوکراین قبلا کاهش یافته و به صراحت میتوان گفت که جنگ اوکراین در حال حاضر پشتسر گذاشته شده است. همچنین لازم به ذکر است که نمایندگان آمریکا و غرب اخیرا شروع به صحبت آشکار حتی در مورد شکست احتمالی اوکراین از روسیه کردهاند.» مطرح کردن چنین احتمالاتی از زبان جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا را میتوان اولین نشانه پایان نظامی غمانگیز برای کییف دانست. زیرا جو بایدن تأکید کرد که روسیه پس از پیروزی بر اوکراین به کشورهای ناتو حمله خواهد کرد و این بدان معنی است که کاخ سفید قبلا شکست نظامی اوکراین را پذیرفته است.» این جملات جو بایدن رئیسجمهور آمریکا بیانگر این است که رویکرد آمریکا نسبت به جنگ اوکراین تغییر کرده است و دیگر نباید منتظر حمایتهای آنها از زلنسکی بود. هر چند که این پایان ماجرا نبود و پوتین رئیسجمهور روسیه در پاسخ به جو بایدن اظهارات وی در خصوص حمله به کشورهای ناتو را دروغ خواند. در شرایطی که آمریکا درصدد است که حمایت مالی از اوکراین را به اتحادیه اروپا بسپارد و اوکراین نیز حائز شرایط پیوستن به این اتحادیه نیست به نظر میرسد که اروپاییها نیز از این امر استنکاف ورزند و صرفا تحریمهای روسیه را که اجتنابناپذیر هم هست بیشتر کنند. لذا باز هم در میدان عمل روسیه میماند و اوکراین بیپشتوانه که بیحرف پیش مشخص است که نتیجه چه خواهد شد.
ارسال نظر