مالیات و جامعه هدفمند
در اقتصاد ایران اگر از منظر شاخصهای کل بخواهیم مثال بزنیم که بودجه عمومی از چه محلی تامین میشود، طبیعتا همچنان از محل فروش نفت یا فروش اسناد خزانه که نوعی استقراض تلقی میشود یا از محل فروش دارایی است.
البته در بودجه سال جاری، اخذ مالیات برای تامین منابع بودجه تا حدود 50 درصد رسیده است و طبیعتا اگر از منظر یک شاخص به آن نگاه کنیم، این عدد متناسب با واقعیت کشورهای توسعه یافته نیست. یعنی در کشور توسعه یافته تعیین هزینه از مالیات، بیش از عدد مذکور است. اما نکتهای که مهم است این است که مالیات از چه محلی باید دریافت شود؟عمده مالیاتهایی که در کشور دریافت میشود مثلا مالیاتهای سال آینده، 470 همت از محل فروش کالا و خدمت است و 450 همت از محل دریافت مالیات اشخاص حقیقی و حقوقی است که منظور همین شرکتها هستند. به یک معنای دیگر عمده مالیات کشور را مردم پرداخت میکنند و مردم هر کالاهایی که از سوپرمارکتها خریداری میکنند مالیات بر ارزش افزوده آن را پرداخت میکنند و این پرداخت مالیاتها، فشاری است که در سمت تقاضا ایجاد می کند، تورم را در سمت تقاضا ایجاد می کند. ملت یا مردم به اندازه کافی مالیات پرداخت میکنند بخصوص دهکهای کم درآمدی و بر این نکته هم تاکید می کنم که ملت هم دارد مالیات میپردازد و هم مالیات تورم را می پردازد. چون ملت و غالب دهکهای کم درآمدی، دارایی ندارند که هنگام تورم، افزایش پیدا کند. بعضا معمولا مستاجرنشین هستند و کرایه ماشین پرداخت میکنند لذا دو نوع مالیات پرداخت میکنند؛ هم مالیات تورمی و هم مالیات مستقیم. لذا هر نوع افزایش مالیات که اخیرا بحث افزایش یک درصد بر مالیات بر ارزش افزوده را فقرا بیشتر پرداخت میکنند تا اغنیا. مثلا اگر فقرا ماهانه هفت تا هشت میلیون تومان خرید کنند و یک درصد خریدشان مشمول مالیات شود، نسبت به اغنیا که ماهانه مثلا صد میلیون تومان خرج میکنند، یک درصد آنها بر درآمدشان اثرگذار نیست ولی یک درصد درآمد فقرا برای پرداخت مالیات اثرگذار و تعیین کننده است. خرید فقرا به منظور تامین کالاهای ضروری است ولی اغنیا مشکل کالای ضروری ندارند و خرجشان بیشتر در حوزه کالاهای لوکس است که دیگر جنبه ضروری ندارد. لذا این مالیات بر مجموع درآمد، میتواند منشایی برای پرداخت کنندگان واقعی باشد. البته فقرا معمولا اگر بُعد خانوارشان سه تا چهار نفر باشد یک نفر نانآور خانوار است ولی در مورد اغنیا یک نفر ممکن است نانآور خانوار باشد اما درآمدها و کسب و کارهای متعددی دارد. به نظر می رسد مالیات بر مجموع درآمد میتواند منشأ خوبی باشد تا آنها که ثروت و درآمد بیشتری دارند، پرداخت کننده بیشتر مالیات باشند و کسانی که دهکهای کم درآمدی هستند و اصطلاحا گفته میشود در اقتصاد جاپا ندارند، مسکن و ماشینهای گرانقیمت ندارند، هرچه درآمد کسب میکنند صرف خوراک و پرداخت اجاره بها میشود، طبیعتا باید مالیات کمتری بپردازند.
*هادی حقشناس
اقتصاددان
ارسال نظر