| کد مطلب: ۱۰۹۵۹۸۴
لینک کوتاه کپی شد

خلبان جانباز امیر سرتیپ دوم عباس رمضانی در گفت‌وگو با آرمان ملی:

قهرمان عقاب‌ها از حماسه کمان 99 می‌گوید

آرمان ملی- محمدحسین جعفری سمیع: در تقویم رسمی جمهوری اسلامی، نوزدهم بهمن ماه روز نیروی هوایی ارتش نامگذاری شده است. به همین مناسبت، جا دارد یادی کنیم از نسلی شجاع، جسور و میهن پرست که در دوران تجاوز ارتش عراق به خاک پاک کشورمان حماسه‌ها آفریدند و درس خوبی به دشمنان ایران زمین دادند. بر این اساس گفت وگویی با یکی از خلبانان حماسه‌ساز دوران جنگ که در عملیات های متعددی از جمله عملیات کمان 99 حضور داشت، داشته‌ایم که در ادامه می خوانید.

قهرمان عقاب‌ها از حماسه کمان 99 می‌گوید

- ضمن معرفی خودتان، بفرمایید که در چه سالی وارد ارتش شدید و دوره‌های خلبانی را در کجا طی کردید؟

من سرتیپ دوم خلبان جانباز، عباس رمضانی هستم. در سال 1352 در دانشکده پرواز نیروی هوایی استخدام شدم و در سال 1390، پس از حدود 38 سال خدمت بازنشست شدم. پس از آن نیز در دفتر مطالعات به عنوان مشاور فرمانده نیروی هوایی خدمت کردم. در سال 52 و پس از ورود به دانشکده پرواز ، ابتدا دوره های آموزشی را طی کردم و پس از اخذ سردوشی، دوره های زبان انگلیسی را گذراندم و به گردان پرواز در پادگان قلعه مرغی پیوستم و دوره های مقدماتی خلبانی را در آنجا طی کردم. پس از گذراندن دوره ای که به آن دوره پرواز ایران گفته می شد، با دیگر یک دوره کامل زبان انگلیسی را طی کردم و در تیرماه 1354 به همراه دیگر دانشجویان به آمریکا اعزام شدم. پس از ورود به آمریکا در آکادمی پرواز تگزاس آموزش پرواز با انواع مختلفی از هواپیماها ، از جمله هواپیماهای پیشرفته سوپر سونیک یا مافوق صوت را پشت سر گذاشتم. اسفند ماه سال 55 و در آستانه نوروز 1356 بود که به عنوان خلبان فارغ التحصیل شدم و به ایران بازگشتم. در فروردین 1356 به دزفول اعزام شدم و دوره تاکتیکال هواپیماهای شکاری- بمب افکن را گذراندم و به عنوان خلبان اف-5 انتخاب شدم. پس از گذراندن دوره خلبانی هواپیمای اف-5 به تبریز اعزام شدم. در پایگاه تبریز هم دوره های متعدد آموزشی را طی کردم تا بهمن ماه سال 57 که پایگاه های نیروی هوایی از جمله پایگاه تبریز تحت تاثیر حوادث و رویدادهای ناشی از انقلاب قرار گرفتند. مدت زمان زیادی از این بحران های داخلی نگذشته بود که عراق به خاک مقدس ایران حمله کرد و جنگ آغاز شد.

- عراق در شرایطی به کشور ما حمله کرد که ارتش در شرایط نامساعدی قرار داشت. بخش عمده‌ای از نیروهای نخبه ارتش در پی تصفیه‌های انقلابی از ارتش اخراج شده بودند. روحیه نیروهای ارتش در پی این اقدامات به تضعیف شده بود. در واقع پس از انقلاب 57 برخی از اقدامات گاهاً سلیقه‌ای مانند اعدام و اخراج گسترده فرماندهان و افسران ارتش موجب شد تا ارتش ایران که یکی از قدرتمندترین ارتش های منطقه به شمار می رفت، ناگهان بخش عمده‌ای از توان رزمی خود را از دست بدهد. در چنین شرایطی خلبانان حماسه عملیات کمان 99 چگونه رقم خورد؟

همانطور که شما اشاره کردید، شرایط سیاسی و نظامی کشور در سال 1359 آنقدر آشفته به نظر می رسید که صدام آن را بهترین فرصت برای حمله نظامی به ایران و جبران شکست خود در کنفرانس الجزایر ارزیابی کرد. بر این اساس پس از آنکه به طور رسمی قرارداد 1975 الجزایر را باطل اعلام کرد، در روز 31 شهریور سال 59 با دستور صدام، 190 فروند هواپیمای ساخت روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سابق) به ایران حمله و نقاط حساس از جمله پایگاه های نیروی هوایی ارتش را بمباران کرد. صدام به این دلیل ابتدا دستور بمباران پایگاه های نیروی هوایی ارتش را صادر کرد، چرا که می دانست نیروی زمینی ارتش در پی تصفیه های صورت گرفته ، به شدت تضعیف شده است،. اما ساختار نیروی هوایی با وجود اسکادارن های قدرتمند و پیشرفته ای که پیش از انقلاب تهیه شده بودند و خلبانان آموزش دیده و مجرب این نیرو، می تواند مانعی بر سر راه ارتش عراق باشد. از این رو پس از حمله به پایگاه های نیروی هوایی؛ با خیالی آسوده به یگان های پیاده و زرهی خود دستور داد تا به سمت ایران حرکت کنند.

ارتش ایران یکی از ارتش های قدرتمند در منطقه به شمار می رفت و حتی درجه نظامی فرماندهان ارتش ایران ارتشبد و سپهبد بود. همچنین در ارتش، افسران عالی رتبه و مجربی حضور داشتند که برخی مجبور به ترک کشور شدند. تعداد قابل توجهی از افسران نیز یا بازنشست شدند و یا از ارتش اخراج شدند. در چنین وضعتی افسران و درجه داران جوان به طور خودجوش سعی کردند جای خالی پرسنل وظیفه را پر کنند اما همچنان تعداد زیادی از پایگاه ها از جمله پاسگاه های مرزی، فاقد نیروی کافی برای مقابله با تهدیدات بود. در پایگاه های نیروی هوایی، خلبانان به طور خودجوش کنترل پایگاه ها را در دست گرفتند و به خوبی توانستند نیروهای حاضر در پایگاه ها را فرماندهی و هدایت کنند.

- اشاره کردید که افسران و درجه داران نیروی هوایی تحت فرماندهی خلبانان توانستند تا حدی انسجام سازمانی خود را بازیابی کننند. اما چه شد که با وجود فرماندهان مجرب در نیروی هوایی، صدام با خیال آسوده از واکنش نیروی هوایی ارتش دست به حمله نظامی بزند؟

همانطور که اشاره شد، مجموعه ای از اقدامات خائنانه دست به دست هم دادند تا زمینه تجاوز نظامی عراق مهیا شود. صدام از توانایی نیروی هوایی ایران و قدرت هواپیماهای پیشرفته ای که حکومت سابق برای دفاع از کشور تدارک دیده بود آگاه بود و می دانست با وجود چنین نیرویی نمی تواند به آسانی وارد جنگ با ایران بشود. اینجا بود که گروه های ضدانقلاب همچون حزب توده و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به کمک صدام آمدند. در آن زمان جزب توده و سازمان مجاهدین خلق نه تنها با اقدامات خائنانه خود موجب ناآرامی در کشور می شدند بلکه با نفوذ در بدنه حکومت نوپای اسلامی، نقش بسزایی در تضعیف ارتش داشتند. عناصر وابسته گروهک ها با نفوذ به درون نیروهای ارتش، ابتدا طرح کودتای نقاب را در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان راه اندازی کردند. افشای این کودتا دستگیری و اعدام تعداد زیادی از نیروهای کلاه سبز و خلبانان را در پی داشت تا جایی که برخی آن را یک ضربه مهلک به بدنه ارتش به ویژه نیروی هوایی ارزیابی کردند. پس از این وقایع بود صدام موقعیت را برای حمله به ایران مساعد دید. در واقع در چنین شرایطی همه چیز برای حمله به ایران در روز 31 شهریور آماده شده بود. ارتش به شدت تضعیف شده بود، پایگاه ها خالی از نیرو بودند، پاسگاه های مرزی متروکه شده بودند، هواپیماها زمین گیر بودند و مردم نیز فارغ از آنچه که در پیش بود، سرگرم آماده سازی فرزندان خود برای آغاز سال تحصیلی جدید بودند. حوالی ساعت 14 روز 31 شهریور صدای انفجار در چند نقطه کشور از جمله فرودگاه مهرآباد، تمام مردم کشور را در بهت و حیرت فرو برد.

در چنین شرایطی بود که پرسنل نیروی هوایی در سراسر کشور به پایگاه های خود مراجعه کردند. تکنسین ها و نیروهای فنی به سرعت هواپیماها را آماده پرواز کردند. در همان روز خلبانان نیز در تمام پایگاه در کنار هواپیماهای شکاری- بمب افکن خود برای انجام عملیات اعلام آمادگی کردند. پایگاه تبریز که من در آن خدمت می کردم، محل استقرار هواپیماهای اف-5 بود. من هم مانند دیگر همرزمانم آن روز در کنار هواپیما حاضر شدم و منتظر دریافت دستور حمله به عراق بودم.

در همان روز یعنی روز 31 شهریوز نیروی هوایی فوراً عملیات انتقام را طراحی و اجرا کرد که بر اساس آن چهار فروند هواپیما از پایگاه همدان و چهار فروند از پایگاه بوشهر به عراق حمله کردند و چندین نقطه حساس از جمله پالایشگاه نفت و پایگاه های ارتش عراق را مورد هدف قرار دادند. متاسفانه در این عملیات دو تن از همرزمانم به نام های خالد حیدری و محمد صالحی به شهادت رسیدند که نام این دو شهید به عنوان اولین شهدای جنگ تحمیلی از نیروی هوایی ثبت شده است. پیکر این دو شهید بزرگوار چندین سال بعد یعنی در سال 1391 به ایران زمین بازگشت. عملیات انتقام در حقیقت پاسخی بود به توهم صدام که گمان می کرد ایران دیگر نیروی هوایی ندارد. اما روز بعد، روزی بود که حماسه کمان 99 رقم خورد.

- لطفا برای ما بگویید که چگونه نیروی هوایی در چنین مدت زمان کوتاهی توانست چنین عملیاتی را طرح ریزی کند و اصولاً چرا این عملیات کمان 99 نام گرفت؟

این طرح پیش از انقلاب تحت عنوان طرح البرز توسط فرماندهان و استراتژیست های مجرب نیروی هوایی طراحی شده بود و از آنجایی که این طرح در 99 صفحه نگارش شده بود، نام کمان 99 برای آن برگزیده شد. بر اساس این طرح می بایست 140 فروند هواپیمای شکاری و بمب افکن به طور همزمان و از تمام پایگاه های نیروی هوایی در سراسر کشور به سمت اهداف مشخص شده پرواز کرده و اهداف را منهدم کنند. این عملیات همزمان با طلوع خورشید آغاز شد و در یک روز ما بیش از 350 سورتی پرواز کردیم و تعداد قابل توجهی از نقاط حساس عراق همچون پایگاه های نظامی و پالایشگاه های نفت این کشور را مورد هدف قرار دادیم. در این عملیات به غیر 140 فروند هواپیماهای شکاری و بمب افکن که وظیفه تهاجمی داشتند، مجموعه ای از هواپیماهای ارتش همچون سی 130، 707 و 747 نیر حضور داشتند که وظیفه پشتیبانی و سوخت رسانی را عهده دار بودند.

شرایط اقتصادی امروز، شرایط خوبی نیست. با نگاهی به وضعیت جامعه ، شاهد نقصانی در همه بخش ها هستیم. ما نباید فقط به خودمان نگاه کنیم و تنها به مطالبات خودمان فکر کنیم. در کنار پیشکسوتان و بازنشستگان ارتش، پیشکسوتان بخش های دیگر جامعه همچون بازنشستگان وزارت آموزش و پرورش و دیگر ارگان‌ها و نهادها حضور دارند که امروزه در شرایط خوبی به سر نمی‌برند. در حقیقت امروزه بازنشستگان کشوری و لشکری، هر دو شرایط سختی را تجربه می‌کنند

- این عملیات غرور آفرین نقطه آغاز دفاع از کشور بود و از آن روز ایران دیگر درگیر یک جنگ تمام عیار با ارتش متجاوز عراق شد. نقش نیروی هوایی ارتش را در این دوره هشت ساله چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از 31 شهریور 59 که ارتش عراق وارد خاک کشورمان شده بود، ما در وضعیت پدافندی و دفاعی قرار گرفته بودیم. اما از خرداد ماه سال 61 یعنی پس از آزادسازی خرمشهر عملیات های آفندی ما آغاز شد. در این بین یکی از عملیات های درخشان نیروی هوایی حمله به پایگاه های اچ- 3 و انهدام بخش عمده ای از توان رزمی نیروی هوایی ارتش عراق بود که موجب شد برتری هوایی عراق از بین برود و نیروی زمینی ارتش بتواند در عملیات ثامن الائمه، آبادان را از محاصره دشمن خارج سازد.

- طی سال های گذشته آثار متعددی در ژانر دفاع مقدس ساخته شده که راوی رشادت ها و حماسه آفرینی های خلبانان شجاع ارتش بوده اند. آثار سینمایی همچون دایره قرمز، حمله به اچ 3- و عقاب ها که بسیار مورد توجه عموم قرار گرفته اند. در این میان گفته می شود فیلم سینمایی عقاب ها به کارگردانی زنده یاد ساموئل خاچیکان، از حوادث و ماجراهایی که در طی یک عملیات برای شما رخ داده اقتباس شده است. برای ما از آن عملیات بگوئید.

ما دو سانحه هوایی داشتیم که تقریباً به هم شبیه بودند و می توان گفت که داستان فیلم سینمایی عقاب ها، اقتباسی از این دو سانحه بود. سانحه اول که بخش عمده ای از داستان فیلم عقاب ها به آن اختصاص دارد در پاییز سال 1359 رخ داد، زمانی که جناب یدالله شریفی راد که یکی از قهرمانان جنگ هستند، در حین انجام عملیات در خاک عراق دچار سانحه شده و مجبور به اجکت می شود. پس از آنکه ایشان با چتر فرود آمدند، با کمک نیروهای اتحادیه میهنی کردستان عراق که از مخالفان صدام بودند، توانست به کشور بازگردد.

سانحه دوم در سال 65 برای من رخ داد. ماجرا از این قرار بود که من و یکی دیگر از خلبانان ارتش به نام جناب یوسف سمندریان ماموریت داشتیم تا اهدافی را در سلیمانیه عراق مورد هدف قرار دهیم. این عملیات لو رفته بود و وقتی ما وارد آسمان سلیمانیه شدیم جناب سمندریان مورد اصابت قرار گرفت و مجبور به اجکت شد. من به مسیر خود ادامه دادم و توانستم پادگان سلیمانیه را بمباران کنم و تلفات سنگینی بر نیروهای عراقی وارد آورم. بر اساس اخباری که در روزهای بعد دریافت کردم، حدود 160 نفر از نیروهای عراقی در این عملیات به هلاکت رسیده بودند. پس از آنکه پادگان سلیمانیه را مورد هدف قرار دادم، به سمت مرز ایران حرکت کردم که در نزدیکی مرز، هواپیماهای عراقی در انتظار من بودند و پس از یک درگیری، هواپیمای من آتش گرفت و پس از آنکه حدود 50 ثانیه در آتش به پرواز خودم ادامه دادم، در کوه های کردستان عراق مجبور به ترک هواپیما شده و اجکت کردم. چند دقیقه بیشتر از سقوط هواپیمای من نگذشته بود که نیروهای اتحادیه میهنی کردستان عراق مرا پیدا کردند. آنها پس از آن که فهمیدند ایرانی هستم با احترام فراوان مرا به یک روستای امن منتقل کردند و پس از یکی دو روز در میان قافله هایی که به سمت ایران حرکت می کردند، به سردشت منتقل شدم. پس از ورود به خاک کشور عزیزمان مدتی در بیمارستان تبریز بستری شدم و بعد درمان جراحات به ادامه خدمت مشغول شدم. این خلاصه ماجرایی بود که برای من رخ داد و تبدیل به بخشی از سناریوی فیلم سینمایی عقاب ها شد.

- همانطور که مستحضر هستید در اکثر کشورهای جهان، پیشکسوتان و قهرمانان جنگ جایگاه ویژه‌ای در جامعه دارند. در کشور ما، مسئولین همواره از تکریم قهرمانان جنگ سخن می گویند. اما وقتی پای سخن پیشکسوتان و ایثارگران می نشینیم، متوجه می شویم آنگونه که شایسته است به جایگاه این قهرمانان وطن توجه نمی شود. شما جایگاه امروز قهرمانان و پیشکسوتان دفاع مقدس را چگونه ارزیابی می کنید؟

متاسفانه شرایط اقتصادی امروز، شرایط خوبی نیست. با نگاهی به وضعیت جامعه ، شاهد نقصان فراوانی در همه بخش ها هستیم. ما نباید فقط به خودمان نگاه کنیم و تنها به مطالبات خودمان فکر کنیم. در کنار پیشکسوتان و بازنشستگان ارتش، پیشکسوتان بخش های دیگر جامعه همچون بازنشستگان وزارت آموزش و پرورش و دیگر ارگان ها و نهادها حضور دارند که امروزه در شرایط خوبی به سر نمی برند. در حقیقت امروزه بازنشستگان کشوری و لشکری، هر دو شرایط سختی را تجربه می کنند. بسیاری از مطالبات این بخش از جامعه همچون طرح همسان سازی و قانون نظام هماهنگ، تا کنون اجرا نشده است. بازنشستگان امروز همان کسانی هستند که در زمان جنگ و پس از جنگ در سخت ترین شرایط به وظایف خود عمل کرده اند و اکنون زمانی است که باید در آسایش و آرامش زندگی خود را بگذرانند. متاسفانه به دلیل شرایط اقتصادی حاکم بر کشور، زمانی که باید یک بازنشسته با آسایش خیال، پذیرای عروس و داماد و نوه های خود باشد، دغدغه معیشت دارد. این تنها یک بخش از مشکلات قشر بازنشسته است.

 

منبع : آرمان ملی
نویسنده : محمدحسین جعفری سمیع

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار