با قطعی شدن شرط معدل در کنکور؛
یک تبعیض دیگر به نفع خانواده اقلیت!
آرمان ملی: پیش از آغاز باید به این نکته اشاره کرد که اگر جایی در این گزارش صحبت از اقلیت میشود، منظور خانوادههای متمولی هستند که یا ممکن است بنا به هر دلیلی به ویژه ارتباطات خاص یا حتی به واسطه تعلق به همین خانوادهها از وضعیت مالی خاص و بسیار متفاوتی نسبت به سایر اقشار جامعه برخوردار باشند؛ جامعهای که درگیر مسائل اقتصاد دشوار است و حالا دیگر بخشی بیشتری از جامعه زیر خط فقر سقوط کردهاند تا جایی که در ایران طبقه متوسط هم دیگر به طبقه فرودست جامعه پیوسته و علنا چیزی از این طبقه بجز یک نام باقی نمانده است.
همه اینها گفته شد تا مشخص شود چه تعداد از مردم جامعهای که درگیر تامین نیازهای روزمره خود هستند، مجبور میشوند سایر نیازهای خود و دیگر افراد خانواده از جمله فرزندان را هرچند ضروری و واجب به منزله خوراک روحی و روانی و فکری از سبد خانوارشان حذف کنند.
از جمله این نیازهای ضروری و حیاتی که متاسفانه به شکلی فاحش و البته با اجبار حذف شدهاند توجه به بحث آموزش و نیازهای آموزشی فرزندان است. از آنجا که سیستم آموزش و پرورش در ایران از ضعفهایی برخوردار بوده، این خانوادهها هستند که میتوانند با بردن فرزندان خود به کلاسهای کمک آموزشی یا در اختیار قرار دادن ابزارها و امکانات کمک آموزشی نوین و به روز، سعی کنند سطح علمی و آموزشی فرزندان خود را لااقل در حدی نرمال و معقول نگاه دارند. اما در حال حاضر، تنها کاری که برای تحصیل فرزندان از دستشان برمیآید، ثبت نام آنها در مدارس دولتی و کلاسهای پرجمعیت آن است که آسیبهای ریز و درشتی به لحاظ آموزشی، رفتاری و غیره را به دنبال داشته و حتی میتواند مسیر آینده و زندگی آنها را هم تحت تاثیر قرار دهد.
همین مدارس را مقایسه کنید با مدارس خاص، شبانه روزی و غیره که مقایسه شان با مدارس دولتی مقایسهایست در حد ویلایی کاخ مانند با یک خانه اجارهای 30 تا 40 متری در جنوب شهر آن هم برای زندگی چند سر عائله!
همین چند وقت پیش بود که آموزش و پرورش اعلام کرد سهم سوابق تحصیلی در کنکور سال ۱۴۰۳ به ۵۰ درصد تأثیر قطعی رسیده است.
این خبر را محسن زارعی، رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش اعلام کرد و بعد از آن هم رضا مرادصحرایی، وزیر آموزش و پرورش، توضیح داد که تاثیر قطعی امتحانات نهایی در کنکور، برای پررنگ شدن تلاش دانشآموزان در دوران تحصیل است!
افرادی که به خاطر فرزندانشان مدرسه تاسیس کردند!
حتما شما هم از مدارس فرهنگ که چند سال پیش با ذکر نامش بر زبانها افتاد و بیشتر رسانهای شد، چیزهایی شنیدهاید.
سال 98 بود که سخنان طیبه ماهروزاده همسر حداد عادل(چهره سیاسی شناخته شده و تاثیرگذار در کشور) در برنامه تلویزیونی «زاویه» باعث شد فعالیت این مدارس زیر ذرهبین قرار بگیرد. همان زمان، رسانههای کشور در گزارشهایی به امکانات مدرسه، شهریه، وضعیت داخل مدرسه و... نگاهی انداختند.
ممکن است کمی بیراهه برویم اما بد نیست به این چند جمله از صحبتهای همسر حداد عادل در آن زمان اشاره کنیم تا مقایسهای داشته باشیم میان این بچههای خاص با آنها که زیر کپر درس میخوانند یا در هر مکان و جای دیگری که پیدا کنند و به کمک خیرین به دستشان برسد!
ماهروزاده گفته بود: «با تاسیس مدارس غیر انتفاعی مخالف بودم، اما خودم به عنوان موسس، مدرسهای راهاندازی کردم. زیرا پسرم میخواست به رشته علوم انسانی برود و ما نیز به دنبال مدرسهای بودیم که محیط آن سالم باشد، اما پیدا نشد چرا که مدارس برای رشته علوم انسانی، دانشآموزان ضعیف را جذب میکردند.»
در آن زمان شهریه یکی از این مدارس که دخترانه بود و در خیابان الهیه تهران واقع شده بود از ۱۷ میلیون تومان شروع میشد و برای دانشآموزان کلاسهای بالاتر مانند دهم، یازدهم و دوازدهم به ۲۵ میلیون تومان هم میرسید.
همان زمان بیان شد که گفته میشود فرزندان آقایان میرسلیم، مهدی کوچکزاده، علی قاضی عسگر، احمد توکلی، صادق زیباکلام، محمدعلی زم و همچنین حورا صدر همسر سیدعلی خمینی در این مدرسه تحصیل کردهاند.
از اینها که بگذریم با توجه به اینکه چنین مدارس خاصی همچنان پابرجا بوده و به فعالیت خود ادامه میدهند، زمانی که معدل دانشآموز در کنکور تاثیری بالا پیدا میکند، آیا این عدالت است که همه دانشآموزان با هر نوع کیفیتی از آموزش در یک کفه ترازو قرار بگیرند؟
نخبهها به دانشگاه نمیروند!
به دانشگاههای دولتی در ایران اگر سری زده باشید دانشجویانی خواهید دید از شهرها و روستاهای دورافتاده به دانشگاههای دولتی راه پیدا کردهاند و این نشان از آن دارد که یک جوان ایرانی چطور توانسته از دورافتادهترین شهرستانها و روستاها و حتی از زیر کپر یا بر بلندای کوههای سربه فلک کشیده ایران علیه این چنین تبعیضهایی بشورد و به بهترین دانشگاههای کشور راه پیدا کند و در عوض دانشگاههای پولی با کنکورهای صوری هم تقریبا در اختیار همان قشر متمول قرار بگیرد که البته این مورد دوم را به طور نسبی مطرح میکنیم و نه مطلق.
حالا اما تاثیر قطعی امتحانات نهایی مدرسه آن هم تاثیری 50 درصدی این گزینه را هم از بچههای معمولی کشور گرفته.
دانش آموزان زیادی هستند که حتی در دوران تحصیل خرج خانواده خود را هم درمیآورند اما به هر علتی اعم از اطلاعات عمومی در رشته اختصاصی خود که با آن میخواهند به دانشگاه راه پیدا کنند، یا به علت هوش بالا یا علاقه به رشته تحصیلی شان در کنکور با رتبههای بالا قبول میشوند بدون اینکه حتی یک کلاس کنکور رفته باشند.
همه این ها بار دیگر بر روال و روند عدم نخبه پروری در جامعه دلالت دارد. روالی که علاوه بر تسریع سیر مهاجرتها البته برای افرادی که توانش را داشته باشند، به بها دادن به افرادی که میتوانند شایستگی لازم را نداشته باشند و دور شدن مسیر کشور از توسعه و پیشرفت، صحه میگذارد.
ارسال نظر