کمبود دارو، بازار سیاه دارو و زیرمیزی برخی پزشکان از نگاه مخاطبان «آرمان ملی»؛
دردِ بیدرمان
آرمان ملی: هرچند مسئولان وزارت بهداشت در کشور میگویند که آمار ابتلا به سرطان در ایران نسبت به سایر نقاط جهان، (هنوز) بالاتر نیست اما همین آمار بروز 150 هزار موردی در هر سال هم به تنهایی برای بیان یک فاجعه مصیبتبار کافی است.
مصیبتبار به این علت که واژه درد در کنار دارو و درمان است که قابل تحمل شده و بارقههای امید را در فرد بیمار حال سرطان باشد یا هر درد بیدرمان دیگری، روشن و زنده نگاه میدارد؛ حسابش را کنید آمار ابتلا به بیماریها در یک جامعه بنا به دلایلی که به گوشهای از آنها اشاره خواهیم کرد، بالا برود و داروهای مورد نیاز آن بیماریها در بازار دارو پیدا نشوند؟ چه کار خواهید کرد؟ مجبورید به بازار سیاه دارو در خیابان ناصرخسروی تهران سری زده، افرادی را که هیچ سررشتهای از دارو و درمان ندارند را پیدا کرده و با آنها چانه بزنید تا با قیمتهای بالا و خارج از توان شما داروی مورد نیاز بیمار را به دستتان بدهند. حرفی نیست اگر این دارو بتواند در بهبود بیمار تاثیر داشته باشد؛ مساله این است که در بسیاری از مواقع این داروها تقلبی از آب درمیآیند؛ همراه یکی از همین بیمارانی که به خیابان مذکور برای تهیه داروی شیمیدرمانی مراجعه کرده، به «آرمان ملی» میگوید که «برای شیمیدرمانی داروهایی تجویزی پزشک را پیدا نمیکردیم، از بازار سیاه به هزار بدبختی تهیه کردیم و نزد پزشک بردیم اما او به ما گفت که این داروها هندی بوده یعنی از کشور هند به صورت قاچاق وارد میشود و در ضمن در آن گچ نیز وجود دارد!» همراه یک بیمار دیگر که برای درمان خواهرزادهاش دارویی را از کشور همسایه ترکیه سفارش داده، به ما گفته است که شخصا به تبریز و سرِ قرار با آورنده دارو از ترکیه رفته و همانجا پیش از دریافت دارو، 26 میلیون تومان کارت کشیده تا به گفته خودش «این بچه خوب شود!» و تازه این رقم مربوط به حدود دوسال پیش بوده و بدون شک الان قیمتها هم به نسبت بالاتر رفتهاند. باید گفت این قسم دردها و مصائبی که بیماران در ایران متحمل شده و میشوند همیشگی و از جمله قصههای پرغصه در بخش بهداشت و درمان بوده.
در این میان رئیس اداره سرطان وزارت بهداشت که روز گذشته به مناسبت روز جهانی سرطان آمار بروز سالانه ۱۵۰ هزار مورد ابتلا به سرطان در کشور را البته به بهانه رونمایی از غربالگری رایگان ۲ سرطان در مراکز بهداشتی، اعلام کرد، درباره راهها و روشهای درمان سرطان، گفته است که «سرطان یک بیماری مزمن حساب میشود و در هر مرحله از درمان، ممکن است بیمار نیاز به درمان خاصی پیدا کند، اما به طور کلی، سه درمان شامل جراحی، شیمی درمانی و رادیوتراپی برای بیماران مبتلا به سرطان به کار گرفته میشود.»
درمانهایی که لیلا مؤدبشعار، از آنها یاد کرده، همگی مستلزم مراقبهای ویژه و تزریق و استعمال داروهای مناسب در وقت مناسب است هرچند او گفته که «در زمان حاضر تقریبا جراحی سرطانی وجود ندارد که در ایران نتوانیم آن را انجام دهیم و از این منظر نسبت به بسیاری از کشورهای منطقه وضعیت بسیار مطلوبی داریم.»
این گفته مقاوم وزارت بهداشت درست بوده اما کمبود دارو در برخی مقاطع و در خصوص برخی بیماریها در ایران را نمیتوان انکار کرد. کمبودهایی که البته به زعم مسئولان در حد زیادی متوجه جریان تحریمها هستند. همانطور که مؤدبشعار، گفته که به دلیل تحریمهایی که وجود دارد گاهی دسترسی بیماران به داروها بهویژه داروهای خارجی تحتالشعاع قرار میگیرد، هرچند او در موضوع مورد بحث خود یعنی سرطان تصریح کرده که عمده داروهای شیمی درمانی موردنیاز بیماران در کشور موجود است و بخشی نیز تولید میشوند.
میلیونها تومان زیرمیزی و اخلال در روند درمان؟
اما در بحث کمبود دارو و مشکلات درمان تا چه حد میتوان به نقش درمانگر و پزشکان و نحوه مواجه آنها با بیماران اشاره و از آن تحت عنوان عوامل ایجادکننده اختلال در روند درمان یاد کرد؟
اخباری که در زمینه عدم تشخیص صحیح صرفا به منظور گرفتن پول بیشتر از بیماران از سوی برخی از پزشکان در رسانهها منتشر و در خصوص آنها گزارشهایی هم نوشته شده، کم نبودهاند. جراحیهایی که نیازی به انجام آنها نبوده اما صرفا به منظور دریافت پول تشخیص داده و حتی انجام شدهاند.
شاید بد نباشد در این مورد به صحبتهای یکی دیگر از همراهان بیماران اشاره کنیم. این همراه بیمار بدون اینکه بخواهد نامی از او برده شود، به اطلاع ما رسانده بود که برای تسریع در امور درمان و پیشبرد مراحل آن مجبور شدهاند علاوه بر هزینههای درمان، رقمی حدود 70میلیون تومان را به پزشک مربوطه تقدیم کنند بدون اطلاع بیمارستان! و جالب آنکه این پول به صورت کارت به کارت و به نام شخص دیگری واریز میشود که آنها محبور بودند از 7 کارت مختلف به شماره کارت و شخصی غیر ازنام پزشک پول را واریز کنند.
بعد از آتشگرفتن بیمارستان گاندی، صحبتهای رئیس این بیمارستان صحبتهای اعتراضی را در حمایت از حقوق خود و کارکنان گاندی مطرح کرد، از مسئولان خواست برای جبران آتشسوزی کمک کنند و اشکی هم ریخت که البته به جای همدردی با برخی واکنشهای منفی مواجه شد. از آن جمله، یکی از رسانههای کشور نوشت که «مگر بیمارستان گاندی که سالها پول متمولان جامعه را گرفته، چیزی به بیتالمال داده که الان طلبکار شده؟» «آرمان ملی» نمیتواند با قطعیت تایید کند که همه بیمارانی که در این بیمارستان بستری بودهاند جزو قشر متمول محسوب میشدهاند.
عوامل بیماریزا ما را محاصره کردهاند!
برخورد پزشکان و کادر درمان هرچه باشد و نظر مسئولان هرچه، دارو کم باشد یا زیاد یا علت کمبودش تحریم باشد یا هر چیز دیگر، شاید نکته مهمی که به نظر مورد توجه هیچکسی قرار نگرفته است این است که عوامل ابتلا به بیماریها ما را احاطه کردهاند.
اما به سرطان برمیگریدم و گفتههای مؤدبشعار، رئیس اداره سرطان وزارت بهداشت در گفتوگویی که تسنیم منتشر کرده و همانطور که گفتیم به مناسبت روز جهانی سرطان انجام شده است، در خصوص عوامل ابتلا به سرطان هم گفته است که ابتلا به سرطان، چندعاملی است و البته بیشترین عوامل ابتلا، عوامل محیطی هستند و درصد کمتری از آنها به دلیل عوامل ژنتیکی رخ میدهند.
اما عوامل محیطی چه عواملی هستند؟ آیا فقط کارکنان و افرادی که در محل کار خود با مواد شیمیایی و سرطانزا در ارتباط هستند درگیر این عوامل محیطی میشوند؟ آیا سموم و کودهای شیمیایی که این روزها به وفور در کشاورزی استفاده میشود و دلیل آن هم عدم نظارت وزارت جهاد کشاورزی و سایر نهادهای مربوطه است و در اکثر مواقع به منظور بزرگتر شدن حجم میوه و سبزیجات صورت میگیرد، سرطانزا نیستند؟ کارشناسان میگویند که هستند. آیا آلودگی هوا و این ذرات آلاینده و ریزگردهای معلق در هوا در تهران و بیشتر شهرها و استانهای ایران که امسال در کنار بارندگیهای کم و حتی با وجود همان بارشها باز هم تداوم داشت و به قوت خود باقی بود، نمیتوانند باعث بروز مشکلات ریوی و سرطانهای مربوط به آن باشند؟ اتومبیلهای دودزا و وسایل حمل و نقل فرسوده و دود ناشی از آنها چه؟ آیا اشعههای مربوط به پارازیت و این قسم از امواج، سرطانزا نیستند؟
در کنار همه این عوامل محیطی آیا شرایط دشوار و بد اقتصادی که اجازه نمیدهد مردم به وضعیت تغذیه خود رسیدگی کرده و ویتامینهای مورد نیاز بدن خود را چه در مراحل پیش از ابتلا و چه در زمان بیماری و درمان، فراهم کنند و استرسها و اضطرابهایی که روزانه در حجم بالایی به همه شهروندان عادی و معمولی جامعه وارد میشود که بخش اعظم ان هم به مسائل اقتصادی مربوط میشود، نمیتوانند زمینهساز بروز سرطان شوند؟ آیا اعصاب ناآرام خود به تنهایی نمیتواند انشان را از پا درآورد؟
مسئولان معمولا در بررسی علل و عوامل مرتبط با ابتلا به سرطان مواردی نظیر چاقی را مثال میآورند؛ همشهریآنلاین، روز گذشته در گزارش نوشته بود که حدود ۶۰ درصد ایرانیها یا چاق هستند و یا اضافه وزن دارند و به گفته کارشناسان، این آمار احتمال ابتلا به برخی سرطانها را افزایش میدهد و به استناد یک مؤسسه ملی سرطان ایالات متحده، چاقی را 13 نوع سرطان ارتباط داده بود.
عاملی که چنانچه آمار صحیحی در خصوص تاثیرگذاریاش در ابتلا به سرطان وجود داشته باشد به نظر نمیرسد بتواند با همه علل و عواملی که به طور گذرا و در بالا به آنها اشاره شد، جایگاه قابل قبول و توجهی را به خود اختصاص دهد!
ارسال نظر