قدرت وحقانیت
امیر مومنان (ع) در خطبه ۲۱۶ نهجالبلاغه میگوید: پس مردم اصلاح نمیشوند جز آنکه زمامداران اصلاح شوند. امام اول شیعیان در جایی دیگر شباهت مردم به حاکمانشان را بیشتر از شباهت به پدرانشان میداند.
بنابراین این شباهت ممکن است از این طریق باشد که گروهی چشم و گوش بسته به دنبال امرا و حکمرانان حرکت میکنند و چنین خصوصیتی از آنجا ناشی میشود که عدهای قدرت را دلیل بر حقانیت میدانند و همین تفکر اشتباه باعث میشود که در محاسبات اجتماعی و ...گرفتار اشتباه شوند! با توجه به اینکه حکمرانان در نظر گروهی از مردم، قهرمان، الگو و اسوه هستند و حتی برخی آنها را برتر از آن میدانند که اعمالشان، مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. متاسفانه در طول تاریخ گاه حکمرانان خودکامه برخی جوامع، با قرار دادن خویش در هالهای از قداست، این معنا را در باور عوامِ بیخبر، تقویت میکنند و با ظرافت و تردستی، حجابی بر فکر و عقل آنان میافکنند! بر همین اساس زمامداران جبار با استفاده از ضعف و ناتوانی فکری که در گروهی از مردم، وجود دارد، هر جا قدم میگذارند، آنجا را به فساد میکشانند. چنانچه در قرآن از زبان ملکه سبا این سخن نقل شده، پادشاهان چون به دیاری حمله آرند آن کشور را ویران سازند و عزیزترین اشخاص مملکت را ذلیلترین افراد گیرند و رسم و سیاست شان بر این کار خواهد بود.( قالت ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها......). نکته دیگری که در نامه امام اول شیعیان به فرزندش، که مینویسد: بنده کس مباش زیرا که خداوند تو را آزاد آفریده، بسیار قابل تامل است. این مقدمه مستند به روایات و ...به این دلیل است که دنیای امروز، دنیای انسانگرایی، انسان باوری و به تعبیری مردم محوریست. بنابراین جوامع انسانی اگر خود را باور نکنند و به اندیشه و باور خود احترام نگذارند، هیچ موجودیت بیرون از خودشان، آنان را باور نکرده و احترام نمیگذارند. اجازه میخواهم با مثال سادهای این نکته را تشریح کنم. هر انسانی بنا بر کنشی که در هر موقعیت با افراد و محیط پیرامونی نشان میدهد، واکنشی متناسب با همان کنش را دریافت میکند. ضربالمثل جوابِ" های" " هوی" است، مصداقی از کنش و واکنشهای بشریست. در دنیای امروز، این جوامع بشریاند که تعیین میکنند حکمرانانشان با آنان چطور و چگونه گفتار و عملکرد داشته باشند. نکته مهم اینکه جایگاهها و نقشها، دلیلی بر حقانیت و همچنین عدم حقانیت نیست! برای مثال آیا انسانی در جایگاه و نقش یک پزشک و قاضی نمیتوانند دروغ بگویند؟ آیا انسانی در نقش و جایگاه یک وکیل، وزیر، رئیس و ...نمیتواند برای حفظ موقعیت و قدرتش دروغ بگوید؟ آیا انسانی در نقش و جایگاه یک فقیر، ثروتمند، صافکار، آهنگر، معلم، مربی فوتبال، ورزشکار و ...نمیتواند برای حفظ موقعیتش دروغ بگوید؟ مطمئنا خواهند گفت مثل آب خوردن میتوانند! پس وقتی با چنین واقعیتهایی در دنیای امروز، روبرو هستیم چرا نباید در مقام و جایگاهِ انسانیمان، حق داشته باشیم پاسخ صحیح، حرف درست و عملکرد مطلوب را دریافت کنیم؟
*امید فراغت
روزنامهنگار
ارسال نظر