حسن بهشتیپور در گفت وگو با«آرمان ملی»:
حمله به یمن پاک کردن صورت مساله است
آرمان ملی- احسان انصاری:«حمله آمریکا و انگلیس به یمن و مواضع رهبران آمریکا و متحدانش این پیام را به همراه دارد که ایالات متحده و سایر کشورهای غربی نگران وقوع جنگی فراگیر و همهجانبه در خاورمیانه نیستیم. براساس ذهنیت این گروه از بازیگران کشورهای غربی حمله به مواضع انصارالله یمن میتواند آرامش را به منطقه، دریای سرخ و بابالمندب بازگرداند.
چنین نگاهی، نگاهی مضیق است. براساس دیدی موسعتر باید گفت که آرامش دریای سرخ و به تبع آن خاورمیانه در گرو توقف حملات اسراییل به غزه است. حمله به مواضع انصارالله صرفا تنشها در منطقه را تشدید خواهد کرد و این گزارهای است که به نفع ایالات متحده و انگلیس نیست». جملات ذکر شده اظهارات حسن بهشتیپور، تحلیلگر روابط بینالملل در گفتوگو با«آرمان ملی» است. بهشتیپور در این گفتوگو به مهمترین دلایل و پیامدهای حمله نظامی آمریکا و متحدانش به یمن پرداخته که در ادامه میخوانید.
*مهمترین دلایل حمله نظامی آمریکا و انگلیس به یمن چه بود؟
حملات انصارالله یمن و حملات موشکی و پهپادیشان به کشتیهای تجاری که یا اسراییلی هستند یا مقصد آنها سرزمینهای اشغالی است، با هدفی روشن انجام شده است. همانگونه که انصارالله خود عنوان کرده، این حملات در پاسخ به محاصره بیرحمانه نوار غزه توسط اسراییل و ممانعت این بازیگر از ارسال محمولههای بشردوستانه به ساکنان غزه و دسترسی فلسطینیهای ساکن این نوار به آب آشامیدنی و غذاست. در شرایطی که فلسطینیها هدف جنایتی سیستماتیک و سازمانیافته قرار گرفتهاند، گروهی مدعیاند که حملات انصارالله یمن به دریای سرخ و بابالمندب، آبراههایی که از منظر استراتژیک و تجاری با اهمیت و حیاتی هستند، میتواند برای خاورمیانه و کل منطقه پرهزینه باشد؛ چرا که چنین حملاتی از جانب آمریکا و سایر متحدان غربی این بازیگر که ائتلافی موسوم به «نگهبان رفاه» را تعریف کردهاند، بیپاسخ نمیماند. در پاسخ به این ادعا باید گفت که غرب برای بازگرداندن آرامش به این منطقه استراتژیک و راهبردی به جای آنکه مواضع این گروه در یمن را هدف قرار بدهد باید با لحاظ کردن خواست انصارالله، جهت پایان دادن به کشتار بیرحمانه فلسطینیها و محاصره نوار غزه، خیز جدی بردارد. چنین گزارهای صرفا از طریق تحت فشار قرار دادن اسراییل مبنی بر خروج از غزه و پایان دادن به حملات تجاوزکارانهاش محقق خواهد شد. به بیانی دیگر، اینکه ایالات متحده، انصارالله یمن را برای توقف حملات تحت فشار قرار دهد، اما به اسراییل چراغ سبز نشان داده تا به حملاتش ادامه دهد، خطای بزرگ و پرهزینهای است. یمن صرفا کشتیهایی را هدف قرار داده است که یا متعلق به اسراییل هستند یا مقصد این کشتیها سرزمینهای اشغالی است. یمن بارها اعلام کرده است که اگر اسراییل جنگ را متوقف کند و به محاصره این نوار باریکه پایان دهد، حمله به کشتی ها در دریای سرخ را متوقف خواهد کرد. اما ما شاهد آن هستیم که ایالات متحده به جای آنکه اسراییل را برای توقف ماشین جنگیاش تحت فشار بگذارد، صنعا، حدیده و سایر مناطق تحت کنترل انصارالله را هدف حملات موشکیاش قرار داد.
اینکه ایالات متحده، انصارالله یمن را برای توقف حملات تحت فشار قرار دهد، اما به اسراییل چراغ سبز نشان داده تا به حملاتش ادامه دهد، خطای بزرگ و پرهزینهای است. یمن صرفا کشتیهایی را هدف قرار داده است که یا متعلق به اسراییل هستند یا مقصد این کشتیها سرزمینهای اشغالی است. یمن بارها اعلام کرده است که اگر اسراییل جنگ را متوقف کند و به محاصره این نوار باریکه پایان دهد، حمله به دریای سرخ را متوقف خواهد کرد
*این اقدام چه پیامی برای متحدان استراتژیک یمنی ها در منطقه خواهد داشت؟
این اقدام و مواضع رهبران آمریکا و متحدانش این پیام را به همراه دارد که ایالات متحده و سایر کشورهای غربی نگران وقوع جنگی فراگیر و همهجانبه در خاورمیانه نیستند. براساس ذهنیت این گروه از بازیگران کشورهای غربی حمله به مواضع انصارالله یمن میتواند آرامش را به منطقه، دریای سرخ و بابالمندب بازگرداند. چنین نگاهی، نگاهی مضیق است. براساس دیدی موسعتر باید گفت که آرامش دریای سرخ و به تبع آن خاورمیانه در گرو توقف حملات اسراییل به غزه است. حمله به مواضع انصارالله صرفا تنشها در منطقه را تشدید خواهد کرد و این گزارهای است که به نفع ایالات متحده و انگلیس نیست. این گروه از بازیگران تمامی منافع خود را به منافع اسراییل گره زده و از موضع خود اندکی عقبنشینی هم نمیکنند. خاورمیانه مدتهاست که درگیر تنش و بحران است و به باورم با حملات اخیر ایالات متحده و انگلیس به مواضع انصارالله یمن، ابعاد تنش و درگیری و جنگ گستردهتر خواهد شد.میتوان پیش بینی کرد که با واکنش اخیر آمریکا و انگلیس به حملات انصارالله جنگ در خاورمیانه وارد فاز تازهای خواهد شد.بنابراین به نظر میرسد که ابعاد این جنگ نه تنها کاهش پیدا نمیکند، بلکه در جبهههای مختلف شعلهورتر خواهد شد و زمینهساز ناامنی عمیق میشود. از همین رو میتوان گفت محاسبه اشتباه این گروه از بازیگران غرب این است که تصور میکنند با حمله به پایگاههای انصارالله و به عبارتی پاک کردن صورت مساله میتوانند دست بالا را داشته باشند و آرامش را برگردانند. این بسان باور ادعایی اسراییلیهاست که بر این باور بودند با حمله به غزه قادرند حماس را کنار بزنند، اما شاهد این واقعیت هستیم که محاسبه این گروه از بازیگران اشتباه از آب درآمده است. غزه ویران شده، اما حماس متوقف نشده است. آنچه میتواند زمینهساز بازگشت صلح به منطقه شود، دیپلماسی و تحت فشار قرار دادن اسراییل برای موافقت با صلح و خروج از غزه است. در شرایط کنونی بعید است که چنین حملاتی انصارالله را منفعل کند، علاوه بر این این احتمال بالاست که سایر گروههای مقاومت نیز با این گروه همصدا شوند. بنابراین شاید تنها گزینه ایالات متحده توسل به سلاحهایی غیرمتعارف است؛ گزینهای که توسل بدان نه منطقی است و نه از منظر هزینه قابل درک است.
*آیا حملات آمریکا و انگلیس به یمن برای تقویت مواضع نظامی و سیاسی اسرائیل در منطقه بوده است؟ این حمله چه تأثیری روی جنگ غزه خواهد گذاشت؟
ایالات متحده و انگلیس در جریان حملات اسراییل به نوار غزه از این بازیگر به شکلی همهجانبه حمایت کردهاند؛ خواه حمایتهای سیاسی و دیپلماتیک و خواه حمایتهای نظامی. کمکهای ارسالی نظامی به اسراییل در حالی در اختیار تلآویو قرار گرفت که نه واشنگتن و نه لندن هیچکدام به عواقب و هزینههای احتمالی چنین ماجراجویی فکر نکردند. از منظر آنها بقای اسراییل بر همه مقولهها حتی مقولههای حقوق بشری اولویت داشته و دارد. از همین رو رهبران آمریکا و بازیگران غربی چشم بر کشتار بیش از 23 هزار فلسطینی در کمتر از چهار ماه بستند، کشتاری که بیش از دو هزار نفر از آنها کودکان بودند. اما چنین کشتار بیرحمانهای از منظر بازیگران غربی چندان با اهمیت نبود. مواضع این گروه از بازیگران نشان داد که آنچه در اولویت قرار دارد، تثبیت موجودیت اسراییل، شریک راهبردی و استراتژیکشان در منطقه است. از طرف دیگر حماس باید به آرامش دعوت شود چراکه در واقعیت ادامه این جنگ به نفع حماس هم نیست و اوضاع دشواری از نظر آب و مواد غذایی و وضعیت بهداشت و درمان و تعداد کشتهها در غزه ایجاد شده که تشدید نیز خواهد شد که این وضعیت برای حماس هم هزینهساز است. به همین دلیل واقعیت این است که این جنگ به نفع هیچ کس نیست و به طور قطع اسرائیل با تصور نابودی کامل در اشتباه است. در چارچوب آرمان گرایی شکست و پیروزی برای کسی که در راه آزادی کشورش مبارزه می کند پیروزی محسوب می شود اما واقعیت این است که اگر بخواهیم با استانداردهای بین المللی بررسی کنیم نمی توان گفت که چه کسی پیروز جنگ غزه است.با اینکه حماس ضربه بزرگی به اسرائیل زده است اما مابه ازایی که حماس در مقابل عملیات طوفان الاقصی داده است سنگین بوده و سال ها باید بگذرد تا بتوان این خسارت های مادی را جبران کرد.
*ترور فرماندهان ارشد جبهه مقاومت در ماه های اخیر و حملات صورت گرفته به یمن به معنای فشار بیشتر غرب به جبهه مقاومت است؟هدف آمریکا و متحدانش از این فشارها چیست؟
اسراییل دنبال این است که ایران با آمریکا درگیر شود، چون میداند درگیر شدن خودش با ایران بسیار هزینه دارد و در شرایط فعلی که با حزب الله و حماس در دو جبهه میجنگد، جنگ با ایران منطقی نیست؛ بنابراین اصل این موضوع که اسراییل دنبال درگیر کردن ایران با آمریکاست چند سالی است که جریان دارد و با ترور فرماندهان ارشد جبهه مقاومت نیز این اتفاق نمیافتد. اسراییل در موضوعات بسیاری تلاش دارد که ایران و آمریکا درگیر جنگ شوند. با وجود آنکه ایران نقش خود را در حمله حماس در 15 مهر ماه گذشته تکذیب کرده است، اما به نظر می رسد اسراییل همچنان دنبال انتقام از ایران است. علاوه بر این یکی دیگر از دلایلی که اسرائیل این اقدام تروریستی را انجام داده است ، روحیه دادن به نیروهایشان در داخل است، زیرا در چند ماه اخیر ارتش و نیروهای اطلاعاتی و عملیانی اسرائیل ضربه های سختی خورده اند. براین اساس اسراییل کوشید به افکار عمومی خود نشان دهد با همه ضربات مهمی که دریافت کرده است، همچنان قادر است به دشمنان خود ضربه وارد کند. یکشنبه،
اسرائیل از عواقب اقدام های جنایتکارانه خود به دلیل حمایت هایی که از سوی آمریکا داشته و دارد، هیچ نگرانی ندارد بنابراین تا زمانی که با اقدام قاطع و موثر روبرو نشود به این اقدام های تروریستی ادامه خواهد داد. تئوری نزدیک کردن ایران به جنگ درست است، اما مصادیق آن اشتباه است. اسراییل دنبال این است که ایران با آمریکا درگیر شود، چون میداند درگیر شدن خودش با ایران بسیار هزینه دارد.
ارسال نظر