«آرمان ملی»ایجاد حواشی پیرامون جبهه اصلاحات را بررسی میکند
اختلاف افکنی با طرح اسم بهزاد نبوی
آرمان ملی- حمید شجاعی: چندی است که نام بهزاد نبوی در رسانهها شنیده میشود و صحبت از شایعه بازگشت او به جبهه اصلاحات در مقام ریاست جبهه است؛
مسالهای که از اتفاق جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات ضمن تکذیب آن گفته: «درمورد ادعای تشدید اختلافات در جبهه اصلاحات درباره شایعه بازگشت بهزاد نبوی به جایگاه ریاست این جبهه اینها خوابهایی است که برخی برای خود میبینند. چنین بحثی در جبهه اصلاحات مطرح نشده است.» گویا اینکه جبهه اصلاحات به طور منسجم و مشخصی کار خود را از پیش میبرد خوشایند برخی نبوده و با طرح برخی نامها درصدد اختلاف افکنی هستند و مشخص نیست که از طرح چنین موضوعاتی چه نفعی میبرند.
*اصلاح طلبان و مساله جبهه اصلاحات
پس از انتخابات سال 96 بود که برخی چهرههای اصلاحطلب به لزوم آسیب شناسی و نقد درونی در این جریان تاکید داشتند و حتی محمدرضا تاجیک نظریه پرداز اصلاحطلب نیز در میانههای آذر ماه 98 در اظهار نظری از یک دوره استراحت برای اصلاحطلبان سخن گفت و اظهار داشت: «کسانی که خود را ژنرالهای جریان اصلاحطلبی تعریف کردهاند و یک مقدار به تعطیلات تاریخی و به استراحت احتیاج دارند، باید اجازه بدهند نیروهای باطراوت و با انگیزه وارد صحنه شوند تا جریان جدید اصلاحطلبی بر دوش اینان قرار بگیرد. در این صورت شاید بتوانیم جریان اصلاحطلبی را بازسازی کنیم.» از آن زمان تا کنون 4 سال میگذرد و دو انتخابات مجلس یازدهم در اسفندماه 98 و ریاست جمهوری سیزدهم در خرداد ماه 1400 را پشتسر گذاشتهایم که اصلاحطلبان به جهت رویکردهای جامعه و همچنین برخی محدودیتها از سوی نهادهای نظارتی فرصت و مجال حضور در نهادهای انتخابی را نیافتند. حال اینکه طی این سالها نیز مجموعههای مختلفی به عنوان نهاد اجماع ساز در میان اصلاحطلبان به وجود آمد و راستای وحدت جریانی عمل کرد. از شورای عالی اصلاحطلبان گرفته تا جبهه اصلاحات ایران که هم اکنون نیز در دور جدید در حال فعالیت است. این در حالی است که در دور نخست شکلگیری این جبهه چریک کهنه کار اصلاحطلبان یعنی بهزاد نبوی ریاست این جبهه را بر عهده داشت و به گفته بسیاری عملکرد مطلوبی نیز در این جبهه از خود برجای گذاشت. اما در دور جدید با کنارهگیری وی از این جبهه که در نوع خود قابل تامل بود و هنوز هم با گذشت 2سال حرف و حدیثهای پیرامون آن مطرح میشود آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت به جای وی به کرسی ریاست این جبهه تکیه زد. تا برخی مطرح کنند حضور منصوری نوعی تغییر نگرشها و میدان دادن به زنان اصلاحطلب است. این در حالی است که برخی از موافقان نبوی معتقدند منصوری نتوانسته آنطور که باید به عنوان رئیس جبهه اصلاحات در مواجهه با احزاب، سایر جریانها و نهادهای مختلف تعامل مثبت و سازندهای داشته باشد. حداقل در انتخابات پیش روی مجلس دوازدهم که اصلاحطلبان هنوز موضع واحدی اتخاذ نکردهاند و برخی احزاب از لزوم صندوق محوری و استفاده از کوچکترین فرصتها برای تاثیرگذاری و برخی دیگر نیز لزوم جامعه محوری و اتخاذ موضعی در کنار مردم را مطرح میکنند؛ جبهه اصلاحات همچنان نتوانسته موضع واحدی اتخاذ کند و آنطور که جواد امام، سخنگوی این جبهه گفته است: «هنوز تصمیمی درباره نحوه ورود به انتخابات گرفته نشده است.» همین مساله است که برخی مجددا با طرح موضوع بازگشت بهزاد نبوی به جبهه اصلاحات در جهت کنشگری و نقشآفرینی قصد دارند در چنین شرایطی باز هم مجددا مسائل و بعضا اختلافات داخلی اصلاحطلبان را به میان کشند و معلوم نیست که از این مساله چه طرفی خواهند بست. آنچه مسلم است در قابلیت، جایگاه و میزان تاثیرگذاری شخصیتی مثل بهزاد نبوی در جریان اصلاحات تردیدی نیست و قطعا حضور وی در جبهه اصلاحات میتواند مسبب خیر و گامی رو به جلو باشد. اما اینکه برخی بخواهند در چنین شرایطی که بحث انتخابات و چگونگی مشارکت در آن مطرح است به مسائل داخلی این جبهه پرداخته و با طرح نام بهزاد نبوی و طرح مساله ریاست از ایجاد اختلاف بین اصلاحطلبان سود ببرند اساسا قابل توجیه نیست.
* بعید است قضیه حل شود
یک فعال سیاسی اصلاحطلب در ارتباط با چند دستگی اصلاحطلبان و تاثیر کنار رفتن بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات در این مساله اظهار داشت: جایگاه آقای نبوی مربوط به فعالیت سیاسی قبل و پس از انقلاب و حضور طولانی در مسئولیتهای مختلف در چند دولت است. ازدولت آقای رجایی تا دولت اصلاحات، همه این سوابق، امروز این هویت را به ایشان داده بودند که میتواند محل اجتماع بیشتر جریانها باشد؛ اما فعلا به علت اختلافنظر در داخل جریان اصلاحات، از حیث چگونگی تعامل با حاکمیت و موضوعاتی مثل انتخابات، جایگاه اجماعی ایشان نیز از این اختلاف نظر بیبهره نمانده است. حجتالاسلام محسن رهامی گفت: علاوه براین، مساله دیگر برای تعدادی از احزاب و نیروهای اصلاحطلب، مسئله حضور افراد حقیقی درجبهه اصلاحات با حق رأی مساوی با دبیران کل احزاب است، که به هرحال باید حل شود. در «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» که قبلا با عنوان «شورای هماهنگی نیروهای خط امام» فعالیت میکرد و بعد از دوم خرداد ۷۶، به این عنوان تغییر نام داد، فقط دبیران کل احزاب حضور داشتند و این مجموعه، به عنوان یک جبهه سیاسی میتوانست لیست انتخاباتی بدهد. بعد از آنکه مطرح شد برخی افراد حقیقی تاثیرگذار، با حق رأی برابر بتوانند در جبهه حضور یابند، عامل جدیدی برای اختلاف نظر بین احزاب و جریانهای اصلاحطلب پیدا شده و کماکان ادامه دارد. بنابراین، آمدن و رفتن آقای نبوی و امثال آن چندان مؤثر در این امر تاثیر ندارد. وی افزود: سابقا که میگفتند جبهه ملی، منظور مجموعهای متشکل از چند حزب بود همسو بود، در قانون احزاب هم «جبهه سیاسی» به همین معنی تعریف شده است. از طرف دیگر، فضای عمومی جامعه هم به دلسردی احزاب دامن زده است. با وجود همه اینها، هنوز تعدادی از احزاب همسو نشستهای مستمری، در این زمینه دارند که در صورت فراهم شدن مقدمات و ملزومات کار بتوانند حضور پررنگتری، حداقل در بعضی شهرستانها و حوزههای انتخابیه داشته باشند. دبیرکل سابق انجمن ایلامی مدرسین دانشگاهها بیان کرد: دوستان با آقای نبوی صحبت کردهاند، اما این موضوع یک سیر طولانی داشته که با یک رایزنی و صحبت بعید است، قضیه حل شود. پیدایش نظرات و راهکارهای مختلف برای موضوعات واحد، در داخل یک مجموعه سیاسی تا حدی میشود گفت طبیعی است. خصوصا اگر شرایط و اوضاع و احوال به نحوی که ملاحظه میشود هر روز سختتر گردد، در این خصوص هم خود ایشان به این جمعبندی رسیده که باید به تصمیم ایشان احترام بگذاریم.
ارسال نظر