پیرمحمد ملازهی در گفتوگو با«آرمان ملی»:
ایران خود را متحد روسیه میداند نه روسیه
آرمان ملی- احسان انصاری: چرا روسیه همکاری با اعراب را به اتحاد استراتژیک با ایران ترجیح میدهد؟آیا در واقع روسیه متحد استراتژیک ایران است و یا این یک ذهنیت خوشبینانه است که توسط حامیان دولت دنبال میشود؟به چه میزان این احتمال وجود دارد که ایران نسبت به رفتار دو پهلوی روسیه به خصوص در همراهی در صدور بیانیه درباره جزایر سه گانه رابطه خود را با روسیه کاهش بدهد؟
«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل خاورمیانه گفت وگو کرده است. ملازهی معتقد است:«روسیه از همکاری با کشورهای عربی به دنبال منافع خود است و به خوبی میداند که در تعیین قیمت نفت نیز نقش تعیین کنندهای ندارد.واقعیت این است که کشورهای عربی مانند عربستان،امارت،کویت و... هستند که می توانند روی قیمت نفت تأثیر بگذارند.کشورهای عربی نیز از بحران غزه و اقدامات ارتش یمن در بابالمندب در راستای افزایش قیمت نفت سود میبرند.روسیه به این نکته آگاهی دارد که سیاستهای عربستان سعودی است که در تعیین قیمت نفت اهمیت دارد. به همین دلیل موضوع ایران در اولویت بعدی این کشور قرار دارد». در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
*هدف روسیه از همراهی با اعراب درباره جزایر سه گانه ایران چیست؟ چرا ایران در حالی که روسیه را متحد استراتژیک خود میداند روسیه چنین رویکردی در پیش گرفته است؟
واقعیت این است که ایران گمان می کند که روسیه متحد استراتژیک ایران است در حالی که روسها چنین رویکردی نسبت به ایران ندارد.ازابتدا نیز این وضعیت وجود نداشته و امروز نیز وجود ندارد.نکته مهم در این زمینه این است که روسیه به شدت نیازمند همکاری با کشورهای عربی به خصوص عربستان و امارت در زمینه فروش نفت است. این در حالی است که روس ها در بحران اوکراین گرفتار شدهاند و نیاز به کمک کشورهای عربی در زمینه بازار نفت دارند. به همین دلیل در عین حالی که تلاش می کنند ایران را با خود همراه داشته باشند اما در کنار کشورهای عربی قرار دارند و تلاش می کنند همکاری های اقتصادی و سیاسی خود را با کشورهای عربی ادامه بدهند. این وضعیت به خوبی در بیانیه اخیری که کشورهای عربی درباره جزایر سه گانه صادر کردند و روسیه از آنها حمایت کرد وجود دارد .ظاهرا روسها و حتی چینیها به این جمع بندی رسیده اند که ایران در موقعیتی قرار ندارد که رویکردی در پیش بگیرد که با منافع آنها در تضاد قرار بگیرد.روسیه و چین با توجه به تخاصمی که بین ایران و آمریکا و به صورت کلی کشورهای غربی وجود دارد به این نتیجه رسیده اند که ایران ناچار است با این دو کشور کار کند و منافعش را به منافع این دو کشور گره بزند.نکته دیگری که وجود دارد این است که احتمالا موضوع حساسیت ایرانی ها نسبت به اعراب و جزایر سه گانه نیز برای آنها قابل فهم نیست.جزایر سه گانه بخشی از تمامیت ارضی ایران به شمار میرود و ایران نسبت به این موضوع حساسیت دارد.در این ماجرا ذهنیت اتحاد استراتژیک ایران و روسیه نیز تعطیل شده است که البته نکته مثبتی است.به صورت کلی روسیه همکاری با کشورهای عربی را ترجیح می دهد و این ذهنیت بین رهبران کرملین وجود دارد که ایران مجبور است با روسیه همکاری داشته است.
آمریکا مجبور خواهد بود در اغلب مناطق جهان یارگیری کند که خاورمیانه یکی از این مناطق خواهد بود.شرایط به شکلی است که هم روسها و آمریکاییها تلاش میکنند برخی کشورهای خاورمیانه را بهسوی خود بکشانند و نفوذ بیشتری در این منطقه داشته باشند
.
*چرا روسیه و چین به این نتیجه رسیدهاند که ایران ناچار است که به دلیل تخاصم با غرب با آنها همکاری کنند؟آیا در چنین شرایطی شاهد یک رویکرد منفعلانه در همکاری بین ایران و این دو کشور نخواهیم بود؟
واقعیت این است که در سالهای اخیر روسها از موضع بالا برخورد میکنند. روس ها منفعت محورند و نمی توان روی آنها حساب باز کرد.اگر به گذشته تاریخی نیز نگاه کنیم آسیب ها و ضرباتی که روسیه به ایران زده به مراتب از آمریکا بیشتر بوده است. در این زمینه باید واقع بین بود.در شرایط کنونی برخی به روسیه خوشبین هستند در حالی که این خوشبینی واقعی نیست و یک طرفه است.
*چرا روسیه همکاری با کشورهای عربی را به اتحاد با ایران ترجیح می دهد؟
روسیه از همکاری با کشورهای عربی به دنبال منافع خود است و به خوبی میداند که در تعیین قیمت نفت نیز نقش تعیین کنندهای ندارد.واقعیت این است که کشورهای عربی مانند عربستان،امارت،کویت و... هستند که می توانند روی قیمت نفت تأثیر بگذارند.کشورهای عربی نیز از بحران غزه و اقدامات ارتش یمن در بابالمندب در راستای افزایش قیمت نفت سود میبرند.روسیه به این نکته آگاهی دارد که سیاستهای عربستان سعودی است که در تعیین قیمت نفت اهمیت دارد. به همین دلیل موضوع ایران در اولویت بعدی این کشور قرار دارد.
*ادامه روندی که ایران در مقابل روسیه در پیش گرفته در نهایت به چه وضعیتی منجر خواهد شد؟
در ایران دو جریان فکری وجود دارد که در این زمینه تعیینکننده است. جریان فکری نخست براین باور است که به دلیل ضدیتی که ایران با غرب دارد راهی بهجز اتحاد با روسیه و چین وجود ندارد.اصولگرایان در این چارچوب فکری قرار میگیرند.جریان فکری دیگری که در ایران وجود دارد معتقد است منافع ملی ایران در بلندمدت به هیچکدام از بلوکبندیهای جهانی تعلق ندارد و بهتر است رویکرد مستقلی در عرصه بینالمللی اتخاذ شود. شعار این جریان فکری نیز همان شعار ابتدای انقلاب یعنی نه شرقی نه غربی است که همچنان بر سردر وزارت امور خارجه حکشده است.ایران باید یک توازن قدرت را با همه قدرتهای جهانی برای خود در نظر بگیرد و با همه قدرتهای جهانی ارتباط داشته باشیم. این جریان فکری براین باور است که اینکه ایران تنها به روسیه و چین اتحاد داشته باشد پاسخ نمیدهد. بهترین سیاستی که ایران میتواند اتخاذ کند سیاست موازنه منفی است که در موردنظر دکتر مصدق بود و ایشان قصد داشت این دیدگاه را اعمال کند.ایران به همراه پاکستان و افغانستان در منطقه خاورمیانه از اهمیت زیادی برای شرق و غرب برخوردار است.به همین دلیل در شرایط کنونی دعوای اصلی روی نفوذ روی این سه کشور است. راه درست برای ایران همان است که هند در پیشگرفته است؛ نوعی سیاست متوازن با غرب و شرق. این سیاست با شعار مبنایی انقلاب اسلامی یعنی نه شرقی، نه غربی هم سازگار است. ایران باید ابتکار عمل را همچنان خودش دست داشته باشد و نباید شرایط بهگونهای پیش برود که دیگر کشورها در مذاکراتی که ایران به دلیل ضدیت با آمریکا در آنها حاضر نیست، ایران را محل معامله خود قرار دهند. در مذاکرات برجام یک ذهنیت اشتباه ، وجود دارد که باید برجام را در شرایطی به نتیجه برسانیم که ایران تحت هیچ شرایطی با آمریکا وارد مذاکره نشویم و این مذاکره بهصورت نیابتی از سوی روسیه، چین و سه کشور اروپایی انجام شود اما منافع ملی ما ایجاب میکند که در برخی موارد بهصورت مستقیم با آمریکا مذاکره کنیم. در زمان روحانی، عمان نقش میانجیگریاش را بهخوبی ایفا کرد و دولت ایران هم نگاه منفیای نسبت به مذاکره مستقیم با آمریکا نداشت اما اکنون آن فضا وجود ندارد و اصولگرایانی که قدرت را در دست دارند، شعارشان ضدیت با آمریکاست. از طرفی اگر دولت بهعنوان دولتِ برگزیده اصولگرایان بخواهد با آمریکا وارد مذاکره شود، حامیانش در داخل را از دست میدهد؛ وگرنه همه میدانند از این حالت که ایران و آمریکا بهصورت مستقیم با یکدیگر مذاکره نکنند فقط روسیه و چین سود میبرند. *آیا روسیه به این فکر نمی کند که با ادامه این رویکرد دو پهلو ممکن است ایران را به عنوان یک متحد از دست بدهد؟
برای روسیه موضوع ایران در اولویت نیست و این رویکرد را به خوبی می توان تشخیص داد. خاورمیانه همواره یکی از مناطقی بوده که محل مناقشه شرق و غرب بوده و در شرایط کنونی نیز این وضعیت وجود دارد. هدف روسیه این است که کشورهایی که درگذشته جز متحدان اتحاد جماهیر شوروی بودند را دوباره تحت نفوذ خود قرار بدهد.ازجمله این کشورها سوریه،یمن،لیبی و عراق است که درگذشته جز متحدان شوروی بودند.روسیه موفق شده سوریه را از چنگ آمریکا خارج کند.
هرچند آمریکا حاضر نیست سوریه را ترک کند و در شرایط کنونی نیز بخشهایی از نیروهای خود را در سوریه مستقر کرده و بهصورت کامل سوریه را به روسیه واگذار نکرده است.روسیه در یمن امیدوار هستند که در ساختار قدرت این کشور که در شرایط کنونی طرفدار غرب است تغییر به وجود بیاورند که البته کار سادهای نخواهد بود. روسیه در لیبی نیز تلاش میکند که به این هدف خود برسد.روسیه تلاش خواهد کرد کشورهای خاورمیانه که درگذشته در اردوگاه شوروی قرار داشتند را دوباره تحت حوزه نفوذ خود قرار بدهد.بااینوجود آمریکا بهراحتی منطقه خاورمیانه را به روسیه واگذار نخواهد کرد.در شرایط کنونی آمریکا هدف اصلی خود را شرق آسیا قرار داده و نیروهای نظامی خود را به این سمت حرکت داده است. این در حالی است که خاورمیانه را ترک نکرده و نیروهای نیابتی خود را در این منطقه باقی گذاشته است.آمریکا در پروژه ابراهیم تلاش کرد بین کشورهای عربی و اسرائیل بهعنوان متحدان خود یک اتحاد استراتژی ایجاد کند.این اتحاد بهصورت نیابتی بدون حضور آمریکا در منطقه اهداف آمریکا را دنبال خواهد کرد.آمریکا مجبور خواهد بود در اغلب مناطق جهان یارگیری کند که خاورمیانه یکی از این مناطق خواهد بود.شرایط به شکلی است که هم روسها و آمریکاییها تلاش میکنند برخی کشورهای خاورمیانه را بهسوی خود بکشانند و نفوذ بیشتری در این منطقه داشته باشند.
ارسال نظر