حسن بهشتیپور در گفت وگو با«آرمان ملی»:
برجام اسیر بازیهای جناحی و گروهی شد
«آرمان ملی»- احسان انصاری: در حالی که برجام در وضعیت کما به سر میبرد و بارقههای امید برای احیای آن وجود ندارد بیورن اولاف اسکوگ، نماینده اتحادیه اروپا در شورای امنیت سازمان ملل با اشاره به اینکه توافق هستهای نقشی اساسی در برقراری ثبات در خاورمیانه دارد، گفت که تمامی طرفین توافق هستهای باید بدون تاخیر، گفت وگوها را برای احیای توافق هستهای از سر بگیرند.
وی مدعی شد که توسعه برنامه هستهای ایران که آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز آن را گزارش کرده است، «انحراف جدی» از تعهدات برجامی محسوب میشود. نماینده اتحادیه اروپا افزون بر این، با تکرار ادعای غرب مبنی بر حمایت ایران از روسیه در جنگ اوکراین و عرضه پهپادها به روسیه آن را نقض قطعنامه ۲۲۳۱ دانسته و گفت: ایران باید همکاری خود با کشوری را پایان دهد که تمامی اصول منشور سازمان ملل را نقض کرده است. اظهاراتی که گمانهزنیهایی را درباره احتمال از سرگیری مذاکرات هستهای ایران به وجود آورده است.این در حالی است که سفر امیرعبداللهیان به قطر نیز این گمانهزنیها را افزایش داده است.«آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی رویکرد ایران نسبت به تحریمها پس از برجام و همچنین بایدها و نبایدها پیرامون برنامه هستهای با حسن بهشتی پور، تحلیلگر روابط بینالملل گفت وگو کرده که در ادامه میخوانید.
*در حالی که برجام در وضعیت کما به سر میبرد آیا ادامه رویکرد گذشته در زمینه پرونده هستهای و ادامه تحریم ها را به سود آینده کشور می دانید؟
مهمترین مشکل ما این است که کمتر به گذشته خود نگاه انتقادی می کنیم چون از عواقب آن پرهیز داریم . فکر میکنم اگر می توانستیم خیلی صریح انتقاد از خود کنیم به نتایج بهتری در تصمیم گیری برای آینده می رسیدیم . اما راحت ترین کار این است که منشاء بروز همه مشکلات را به گردن دشمنان ایران بیندازیم. به عنوان نمونه می توانیم فکر کنیم وقتی دو سال و نیم تعلیق غنی سازی با اروپا به نتیجه نرسید به جای شکستن پلمپ یو سی اف اصفهان در مرداد 1384 و فک پلمپ نطنز در فروردین 1385 کار دیگری می کردیم. پاسخ به این سئوال که در سال 1384 به جای فک پلمپ چه کار باید می کردیم در سال 1402 بسیار ساده تر است زیرا 18 سال تجربه گذشته پیش روی ما قرار دارد . بنابراین باید توجه داشت در آن تاریخ مهم و سرنوشت ساز تصمیم گیری بسیار دشوارتر و حساس تر بود. بررسی این نمونه به ما نشان می دهد چقدر مهم و مفید است یکبار به گذشته و تصمیم هایی که گرفته شده است دقت کنیم و اگر تجربه خوبی بوده بازهم تکرار کنیم و اگر نبوده از تکرار آن خودداری کنیم. تصمیم فک پلمپ آژانس بین المللی در تاسیسات صلح آمیزهسته ای یو سی اف اصفهان و نطنز که گرفته و اجرا شد، یک تصمیم جناحی یا گروهی نبود، بلکه تصمیم کل نظام در برابر زورگویی اروپا و و کل جهان غرب بود. بنابراین مسئولیت عواقب آن به کل افراد تصمیم ساز و تصمیم گیر و اجرا کنندگان باز می گردد، نه یک فرد همچنانکه اجرای آن در بخش یو سی اف در دو روز آخر دولت آقای خاتمی و تصمیم نطنز در اوایل دولت آقای احمدی نژاد اجرا شد. براساس همین رویکرد ما می توانستیم بدون شکستن پلمپ یوی سی اف اصفهان و نظنز همچنان به سیاست تعامل با تروئیکا اروپایی ادامه دهیم تا فرصت کافی برای گسترش دانش فنی هسته ای خود داشته باشیم و همزمان کلیه امکانات کشور را برای تحقق یک اقتصاد پویا که در آن زمان تورم 9درصد بود به کار ببریم. یعنی تقویت توان هسته ای بدون غنی سازی و تقویت توان اقتصادی از طریق تعامل با قدرتهای اروپایی تا زمان مناسب برای دستیابی به خواسته های بر حق خود ولو آنکه ده سال طول می کشید . اما حداقل میدانستیم که امکانات اقتصادی کشور فدای سیاست تقابل هستهای با غرب نمیشود.
*پس چرا چنین شد؟
تحریم های آمریکا از زمان تسخیر سفارت ادامه داشته و در زمان های مختلف به بهانه های گوناگون گسترش پیدا کرده است و همچنانکه برخی اشاره کردند، شاید ایران نمی توانست مانع این تحریم ها شود. اما نکته مهم که نباید فراموش کنیم مشروعیت دادن به این تحریم ها از طریق قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل است .یعنی درست است که آمریکا با اساس انقلاب مخالف است و در هر حال با بهانه های مختلف علیه ایران تحریم وضع کرده و می کند و ما باید سلاح تحریم را کم خاصیت و یا بی خاصیت کنیم اما نکته مهم تر اینکه ایران می توانست از ارسال پرونده ایران به شورای امنیت جلوگیری کند، تا در عمل به تحریم های یکطرفه آمریکا مشروعیت بین المللی ندهد. دوستانی که در همان زمان می گفتند اصلا شورای حکام آژانس حق ندارد و نمی تواند پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دهد، بعدا دیدند که توانست و ارجاع داد. زیرا قبل از آن به دلیل شکستن پلمپ آژانس در یو سی اف و نطنز با این ارزیابی که نباید در برابر دشمن عقب نشست و باید با اقدام های قاطع به آنها نشان داد که نمی توانند به ایران زور بگویند، و دیدم نتیجه نهایی آن ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت بود. البته در ایران بازهم عده ای گفتند این قطعنامه تحت فصل هفتم نیست زیرا در متن قطعنامه به صراحت به فصل هفتم اشاره ندارد.
*نتیجه این برداشت از این اتفاق چه بود؟
توجیه اشتباهی که متاسفانه حتی بعضی از مسئولان هم آن را باور کردند. شاید بر همین اساس دو ماه بعد ایران با راه اندازی رسمی کارخانه تولید آب سنگین در اراک، پاسخ قاطع تری به آمریکا و متحدانش داد. در همه این ماه ها ایران تلقی اش این بود که باید با غرب به زبان خودش یعنی قدرت ، صحبت کرد تا نتیجه بگیریم. این داستان را می توان همین طور ادامه داد اما باید تکرار کنم برای آنکه ناحق و ناروا نتوانند ایران را به عنوان تهدید کننده صلح و امنیت دنیا، تحت فصل هفتم منشور ملل قرار دهند و در نتیجه برای اقدام های نامشروع آمریکا علیه ایران بهانه سازی نشود؛ می توانستیم برای اجرای پروژه توانمندسازی هسته ای به صورت تاکتیکی تاخیر ایجاد کنیم ولو این تاخیر ده سال طول می کشید اما در این ده سال توانمند سازی اقتصاد کشور را همزمان با توسعه دانش فنی هستهای بدون غنی سازی پیش می بردیم.
مهمترین مشکل ما این است که کمتر به گذشته خود نگاه انتقادی می کنیم چون از عواقب آن پرهیز داریم . فکر میکنم اگر می توانستیم خیلی صریح انتقاد از خود کنیم به نتایج بهتری در تصمیم گیری برای آینده می رسیدیم . اما راحت ترین کار این است که منشاء بروز همه مشکلات را به گردن دشمنان ایران بیندازیم.
*دولت سیزدهم به چه میزان در به نتیجه نرسیدن برجام نقش داشت؟
نگاه دولت سیزدهم به برجام فقط به لغو تحریمها معطوف شده است. یعنی ارزیابی این دولت صرفا این است که اصلا برجام به وجود آمد برای اینکه تحریمها علیه ایران برداشته شود. در حالی که برجام یک سند بینالمللی است که ذیل قطعنامه 2231 قرار گرفت و این سند نخستین بار یک مجموعه تفاهمی را بین ایران و 6 قدرت و اگر اتحادیه اروپا را نیز به عنوان یک قدرت مستقل حساب کنیم میتوان گفت 7قدرت بینالمللی بوجود آورد. در واقع این سند بود که پس از 37 سال که از انقلاب می گذشت برای نخستن بار بود که تجربهای شکل گرفت که ایران که از دید غربیها نظام بینالمللی را به چالش کشیده به یک تفاهم دو جانبه دست پیدا کردند.به همین دلیل ارزش این توافق در رقابتهای انتخاباتی گم شد. چه دولت وقت که سعی کرد از آن به عنوان یک برگ برنده استفاده کند و چه مخالفان که به شدت از این سند برای کوبیدن دولت استفاده کردند. بنابر این متاسفانه دستاوردی به این مهمی اسیر بازیهای جناحی و گروهی در داخل شد. از طرف دیگر نیز در صحنه بینالمللی اسرائیلیها با همه امکانات دیپلماتیک، سیاسی و نفوذی که داشتند علیه آن کار کردند. عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای عربی نیز با همه امکانات خود علیه این سند کار کردند تا سرانجام ترامپ از برجام خارج شد. بنابر این رویکرد دولت سیزدهم این است که بتواند از طریق مذاکرات چارچوب برجام به هدف تعیین شده که لغو تحریمهاست دست پیدا کند. چرا که معتقد است این موضوع مهم بوده و به جنبههای دیپلماتیک، امنیتی، نظامی و حقوقی برجام کاری ندارد. یعنی برای برخی در دولت فعلی این موضوع که برجام باعث شد که ایران از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل بیرون بیاید اهمیتی ندارد. حتی در برخی موارد برخی از اعضای گروه مذاکره کننده معتقدند که ایران اصلا تحت فصل هفتم شورای امنیت نبوده است. یعنی ایران به عنوان تهدید کننده صلح و امنیت بینالمللی شناخته میشده ولی این موضوع با برجام به تاریخ پیوست. اما وقتی این جنبهها را کنار بگذاریم و فقط به موضوع لغو تحریمها بپردازیم نتیجه این میشود که مدام مذاکره میکنیم و راجع به موضوعاتی صحبت میکنیم که برای طرف مقابل قابل درک نیست.
*با توجه به شرایط موجود به چه میزان به احیای برجام در دو دولت بایدن و رئیسی امیدوار هستید؟
یک عده در داخل امریکا هستند که مخالف برجام هستند که ازجمله مصوبه مجلس نمایندگان آمریکا برای بلوکه کردن دارایی آزاد شده ایران در قطر را می توان از آن جمله دانست . این اقدامات ایضایی جمهوری خواهان علیه بایدن محسوب می شود. اما بعید است در سنا اکثریت لازم را بدست آورد . از آنجا که بعضی از سناتورهای دموکرات هم علیه برجام هستند به خصوص بعد از اتفاقات غزه بهانه دستشان افتاده است. احتمال این وجود دارد که بخواهند با جمهوری خواهان مخالف برجام همسو شوند.
ارسال نظر