علی بیگدلی در گفتوگو با «آرمان ملی»:
نظم منطقه به نفع روسیه تمام خواهد شد
آرمان ملی- حمید شجاعی: بیش از دو ماه است که جنگ در غزه ادامه دارد و آمار شهدا مردم بیدفاع به نزدیک 18000 نفر رسیده است، اما جامعه جهانی هنوز نهایت واکنشش محکوم کردن و ابراز نگرانی نسبت به آنچه در غزه رخ میدهد، است.
این در حالی است که اخیرا آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل ضمن ابراز نگرانی در اقدامی کمسابقه به رئیس شورای امنیت نامه نوشته و خواستار آتشبس فوری بشر دوستانه شده است. در همین میان نیز پیش نویس طرح آتشبس در غزه که طی روزهای پایانی هفته گذشته در شورای امنیت مطرح شده بود در میان موافقت حتی اروپاییها با مخالفت آمریکا وتو شد تا آخرین اقدام بینالمللی نیز اینگونه مسکوت بماند. این در حالی است که برخی معتقدند شکست رویکرد غربیها در ایجاد آتش بس در غزه موجب شد تا جبهه جدیدی در منطقه شکل گیرد و در این راستا روسها در هماهنگی با تهران و پایتختهای عربی جدیدترین بازیگر میدان دیپلماسی درباره تحولات غزه باشند. با این حال آنچه مسلم است و اغلب تحلیلگران بر آن معتقدند سرنوشت جنگ هرچه باشد نتانیاهو روی کار نخواهد ماند و به جهت جو غالب جهانی که علیه اوست و از طرف دیگر نارضایتیها و اعتراضات داخلی در اسرائیل بعید است که او بتواند ادامه مسیر دهد. در همین راستا برای بررسی تحولات غزه، رد پیشنویس شورای امنیت توسط آمریکا، روابط آمریکا و اسرائیل و آینده منطقه خاورمیانه «آرمان ملی» با علی بیگدلی، تحلیلگر مسائل بینالملل و استاد دانشگاه به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
*به نظر میرسید که با وجود موافقت بسیاری از کشورها در شورای امنیت برای تصویب پیشنویس قطعنامه برای آتشبس فوری در غزه؛ این مساله به سرانجام برسد اما اینگونه نشد و آمریکاییها این پیشنویس را وتو کردند؛ آنچه در شورای امنیت در این خصوص رخ داد و موضع آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
اقدامی که در شورای امنیت در ارتباط با اعراب و اسرائیل گذشت تاکنون سابقه نداشت که کشورهای اروپایی به اسرائیل پشت کنند. حتی انگلیس که باعث و بانی تاسیس اسرائیل شده رای ممتنع داد که خیلی عجیب و غریب بود. حال فرانسه و کشورهای دیگری هم که دارای حق وتو بودند با پیشنویس برای شورای امنیت موافقت کردند. اما آمریکا شرایط خاصی دارد مخصوصا دموکراتها که بخش عمدهای از آرای خود را از یهودیها میگیرند برخلاف تصوری که وجود دارد که جمهوریخواهان با یهودیها ارتباط دارند اینگونه نیست. جمهوریخواهان در آمریکا به عنوان سفیدپوست شهرت دارند و برای غیر سفیدپوست اهمیتی قائل نیستند و تقریبا ضدعرب و ضد یهود هستند. البته نه به معنای اینکه با آنها ستیز کنند ولی آرای یهودیها بیشتر به صندوق دموکراتها ریخته میشود و در مورد بایدن نیز همینطور بوده است. بایدن هم از لاتین تبارها، سیاهپوستان و یهودیها آرای خود را جمعآوری کرده است. بنابراین در آستانه انتخابات آمریکا به رغم میل شاید باطنی بایدن این تصمیم سیاسی گرفته شد و آمریکا بسیار از این بابت دچار انزوا، سیهروزی جهانی و خیلی بدنام شد. در فضای خود آمریکا نیز مخالفینی برای این حمایت بیچون و چرای آمریکا از اسرائیل مطرح شده است. از طرفی هم فضای بینالمللی کاملا به نفع غزه حرکت میکند و اگر چه در داخل غزه فشارها به بینهایت رسیده و ممکن است که اسرائیل تا انتهای ویرانی غزه پیش برود ولی فضای بینالمللی کاملا به نفع غزه است و معلوم نیست که نتانیاهو اگر تمام این سرزمین را تصرف کند چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت، اما اشتباه عمدهای که آمریکاییها در رد پیشنویس قطعنامه شورای امنیت کردند این بود که فضای این منطقه بیشتر به نفع روسیه تمام میشود و این سفر عجولانهای که آقای پوتین به منطقه داشت غیر از مسائل قیمت نفت و کاهش تولید و بالا نگه داشتن قیمت نفت مقداری نشان میدهد که نظم و ژئوپلیتیک منطقه به زیان آمریکا و به نفع روسیه تمام خواهد شد که بعد هم نوبت چین است. بنابراین آنچه آمریکا انجام داد نه از جهت اخلاقی بلکه از جهت سیاسی هم کاملا به زیان آمریکا تمام شد. معلوم نیست آن انتظاری که بایدن از کانونهای رای داشته باشد نصیب وی گردد یا به نحوی دیگری پیش برود.
* با وجود سیاست دوگانه آمریکاییها نسبت به مساله غزه چرا آنها با وجود پیشینه تام و تمام خود در حمایت بیچون چرا از اسرائیل سیاست یک بام و دو هوا اتخاذ کردهاند و به سمت اتخاذ رویکرد واحد پیش نمیروند؟
آمریکا نمیتواند چهره واحدی از خود نشان دهد، چراکه اگر به خاطر داشته باشید آمریکا تا همین چند روز پیش هم میگفت اسرائیل باید قوانین جنگ را رعایت کند و از کشتار غیرنظامیها خودداری کند و دستورالعملهای این چنینی تحت پوشش اقدامات بشر دوستانه از خود ارائه میداد به خاطر اینکه هم فضای داخلی را راضی نگهدارد و هم دنیای عرب را برای خود حفظ کند. اما با این رای قاطعی که داد باعث شد تا جایگاه خودش را در دنیای عرب دچار تزلزل کند و هم ممکن است که مقدار انتظاری که در آینده نزدیک از کانونهای رای دارد آنها را هم از دست بدهد. البته این طرف ماجرا را نیز باید نگاه کنیم که دنیای عرب در برابر مساله فلسطین دچار یک نوع انفعالی شده و به نظر میرسد که اعراب از مساله فلسطین دچار خستگی شدهاند و خیلی بیمیل نیستند از آنچه در غزه در حال رخ دادن است و در انتظار این هستند که پدیدهای به نام حماس وجود نداشته باشد و این مانع برداشته شود تا کشورها بتوانند روابط خود را با اسرائیل برقرار و حفظ کنند. یعنی شما وقتی مجموعه کشورهای عرب را نگاه میکنید در ارتباط با مساله فلسطین و غزه نوعی بیمیلی، انفعال و بیتوجهی را حس میکنید که با سالهای گذشته مثل جنگ 1967 که عربها برای فلسطین سینه چاک میدادند دیگر آن شور و حال در دنیای عرب وجود ندارد و این نکته پنهانی است که حتما باید بدان توجه کرد که به نظر میرسد دنیای عرب احساس نوعی خستگی در مورد مساله فلسطین میکند. این فضا را برای آمریکاییها و فلسطین باز کرده که در آینده نزدیک بعد از جنگ انتظارش این است که روابطش را با کشورهای حتی کوچک خلیج فارس مثل قطر و کویت گسترش دهد.
* چندی است مطرح میشود که با توجه به مخالفتها در درون اسرائیل از سوی سیاستمداران، احزاب و عامه مردم با عملکرد نتانیاهو احتمال اینکه شرایط به سمتی برود تا مخالفان داخلی به کمک آمریکا نتانیاهو را کنار بزنند و با انتخابات زود هنگام فرد دیگری را جایگزین کنند وجود دارد؛ تحلیل شما از این موضوع چگونه است؟
محبوبیت نتانیاهو به دلیل پرونده فساد، تغییرات قضائی و هم روز 7 اکتبر به شدت کاهش پیدا کرده و یکی از دلایلی که او با این شدت از خشونت و وحشی گری جنگ را ادامه میدهد این است که میخواهد به یک پیروزی برسد تا این پیروزی همه ناتوانیها و نقطه ضعفهایی که در داخل اسرائیل دارد را پوشش دهد. یعنی اگر همین الان جنگ تمام شود مطمئن باشید که کابینه نتانیاهو سقوط خواهد کرد و او به دادگاه و احتمالا به زندان کشیده خواهد شد. بنابر این تلاش میکند یک برگ برندهای را جلوی اسرائیلیها به زمین بزند تا نقطه ضعفهای گذشتهاش مخصوصا نقطه ضعف هفتم اکتبر او از بین برود. هر چند که حتی اگر هم پیروز شود نتانیاهو آن محبوبیت را برای اسرائیلیها نخواهد داشت و این آخرین تلاشی است که این جناح تندرو حزب لیکود از خود نشان میدهد. نکته جالب موضوع نیز اینجاست روزی که نتانیاهو داشت کابینه خود را به کنست معرفی میکرد با توجه به اینکه این گروه راست افراطی بسیار مذهبی و خشنی که در اسرائیل وجود دارد با کمک آنها نتانیاهو آمد و به قدرت رسید. رهبر این گروه تندرو مذهبی در همان کنست موقع رای اعتماد دادن به کابینه نتانیاهو گفت که ما دو دشمن داریم؛ یکی ایرآنکه از ما دور است و یکی فلسطین که باید از بین برود. بنابر این نتانیاهو محصول چنین تفکری است و به همین دلیل هم هیچ توجهی به تصمیمات سازمانهای بینالمللی یا کشورهای مخالف خود نمیکند و به دنبال این است که موقعیت خود را در اسرائیل حفظ کند. ولی باید این طرف قضیه را نیز نگاه کرد که دوره این گروه تندرو مذهبی و شدیدا متعصب به پایان میرسد و جوانانی که الان وارد فعالیتهای سیاسی اسرائیل شدند یک نوع حس سکولاریستی نسبت به این جناح تندرو و مذهبی دارند و ازاین طرف هم اسرائیل تحت فشار است.
اقدامی که در شورای امنیت در ارتباط با اعراب و اسرائیل گذشت تاکنون سابقه نداشت که کشورهای اروپایی به اسرائیل پشت کنند. حتی انگلیس که باعث و بانی تاسیس اسرائیل شده رای ممتنع داد که خیلی عجیب و غریب بود. حال فرانسه و کشورهای دیگری هم که دارای حق وتو بودند با پیشنویس برای شورای امنیت موافقت کردند، اما آمریکا شرایط خاصی دارد مخصوصا دموکراتها که بخش عمدهای از آرای خود را از یهودیها میگیرند برخلاف تصوری که وجود دارد که جمهوری خواهان با یهودیها ارتباط دارند اینگونه نیست
*نوع مواجهه آمریکا را نسبت به تحولات داخلی احتمالی اسرائیل چگونه میبینید؟
بر اساس سنتهایی که در روابط آمریکا و اسرائیل وجود داشته همه روسای جمهوری که در کاخ سفید نشستهاند یک ماه تا 40 روز بعد از نخست وزیر وقت اسرائیل برای رفتن به کاخ سفید دعوت کردهاند و این یک رسم جام افتادهای در نظام سیاسی آمریکاست. ولی بایدن از نتانیاهو دعوت نکرد که این کار صورت بگیرد و روابط آنها چندان روابط مطلوبی نیست، اما چون در آستانه انتخابات آمریکا هستیم و بایدن بیشترین رای را از کانونهای یهودی بهخصوص یهودیان بازنشسته جنوب آمریکا مثل فلوریدا میگیرد ناچار بوده که این کار را انجام دهد. ولی مطمئنا اگر جنگ به هر شکل و صورتی تمام شود نتانیاهو دیگر نمیتواند حکومت خود را ادامه دهد و این حمایتی که الان از طرف آمریکا میبینیند در آن زمان دیگر ادامه نخواهد داشت. ولی به نظرم شاید دوران حاکمیت لیکود از بین رفته و باید به سمت شخصیتهایی که تمایلات متعادلتر و گرایش به چپ دارند، برود. به این دلیل که آمریکا بارها گفته که میخواهیم به سمت نظام دو دولتی برویم و اگر به این سمت حرکت کنند یکی از شرایط فلسطینیها حتی محمود عباس این است که شهرکهایی که در ساحل کرانه باختری تاسیس شده باید برداشته شوند. در نتیجه این با انتظار گروههای تندرو مذهبی و حزب لیکود مغایرت دارد و اختلاف وجود دارد. لذا با وجود نتانیاهو امکان برداشتن و حذف شهرکهای یهودی در کرانه باختری وجود نخواهد داشت. بنابراین نظام دو دولتی هم که مورد مخالفت نتانیاهو است تحقق پیدا نخواهد کرد. ولی مطئنم که آمریکا به دنبال این میگردد که نظام دو دولتی را جا بیندازد.
*از دیدگاه شما دلیل بیتفاوتی اعراب منطقه نسبت به تحولات غزه را میتوان به جهت برنامه آنها برای ارتباط با اسرائیل بر مبنای توافق صلح ابراهیم دانست؟
اگر مقداری وسیعتر نگاه کنیم منطقه خاورمیانه به خاطر نفت پولدارترین منطقه جهان است و از طرف دیگر کشورهای عرب به عنوان نمونه عربستان سعودی به رهبری محمد بن سلمان به دنبال اجرای پروژههای بلندپروازانه است. از طرف دیگر با توجه به تورمی که در اتحادیه اروپا وجود دارد و کاهش اشتغال 9درصدی و تورم 3. 5 درصدی که در شرایط عادی سابقه نداشته آنها به دنبال این هستند که فضای خاورمیانه را آرام کنند و امنیت لازم اقتصادی برقرار شود تا بیایند در منطقه سرمایهگذاری کنند تا میزان تورمشان کاهش پیدا کنند. این چیزی است که اعراب، اسرائیل و حتی شاید آمریکا هم میخواهند. بنابر این هدف نهایی این است. از نظر آنها این امنیت لازم به وجود نخواهد آمد. بنابر این تا وقتی که این امنیت لازم ایجاد نشود آن سرمایهگذاریها تحقق پیدا نخواهد کرد. لذا دنیای عرب به دنبال این است که نوعی یکسان سازی سیاسی در منطقه حاکم شود و گروههایی که باعث ایجاد ناآرامی میشوند را به نحوی از صحنه خاورمیانه عربی دور کند. البته ما دورتر قضیه را زودتر نگاه میکنیم و همه این حوادثی که در حال رخ دادن است به هم پیوسته است، اما میتوانم این را به شما اطمینان بدهم که بعد از مساله غزه منطقه خاورمیانه دچار یک تغییرات عمیق ژئوپلیتیکی خواهد شد.
ارسال نظر