حسن بهشتی پور در گفت وگو با«آرمان ملی»:
اسرائیل نمی تواند حماس را از بین ببرد
آرمان ملی- احسان انصاری:چرا آتش بس موقت در جنگ غزه به یک آتش بس دائمی تبدیل نشد؟ مهم ترین دلایل اصرار اسرائیل به جنگ و نسل کشی چیست؟آیا اسرائیل به دنبال نابودی کامل حماس است و آیا می تواند در این زمینه موفق شود؟
«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با حسن بهشتی پور، تحلیل گر روابط بین الملل گفت وگو کرده است. بهشتی پور معتقد است:« مهم ترین مانع برای یک آتش بس جامع زیاده خواهی اسرائیل برای نابودی کامل حماس است.در حالی که حماس یعنی غزه و اگر نگوییم حماس یعنی فلسطین اما می توان گفت غزه یعنی حماس.نابود کردن حماس امکانپذیر نیست زیرا حماس یک ایده و فکر است و انگیزه ای برای مبارزه و آزادی سرزمین های اشغالی است.چنین گفتمانی را نمی توان با جنگ و خونریزی از بین برد.به کارگیری این سطح از خشونت توسط اسرائیل تعداد بیشتری از فلسطینی ها را متمایل به مبارزه و انتقام علیه این رژیم می کند.به هر حال مهم ترین مانعی که باعث می شود آتش بس برای همیشه برقرار نباشد سیاست سرکوب و خشونتی است که اسرائیل علیه مردم غزه به کار می گیرد».در ادامه ماحصل این گفت وگو را می خوانید.
*چرا آتش بس موقت جنگ غزه به یک آتش بس دائمی تبدیل نشد؟مهم ترین پیامدهای از سرگیری جنگ غزه چه خواهد بود؟
واقعیت این است که اسرائیل توان جنگ طولانی ندارد چون نه عمق استراتژیک دارد و نه پشیبانی نظامی قوی به لحاظ تجهیزات و نیرو بنابراین انتظار نمی رود که این جنگ یک سال طول بکشد. صهیونیست ها به هر حال طی چند هفته آینده راه حلی برای توقف جنگ پیدا می کنند.نکته دیگر اینکه اگر پشتیبانی نظامی و سیاسی آمریکا نبود صهیونیست ها توان ادامه جنگ را نداشتند.از سوی دیگر با نگاهی به سوابق گذشته جنگ های رژیم صهیونیستی می توان پیش بینی کرد که این جنگ نیز طولانی نخواهد بود مگر آنکه آمریکا بخواهد معادلات منطقه را به کل تغییر دهد و صهیونیست ها را تجهیز کند تا آنها پیش بروند و کل نوار غزه را دوباره اشغال کنند.در چنین شرایطی بدون تردید دولت نتانیاهو رفتنی است.البته تصمیم گیران نظام سیاسی رژیم صهیونیستی به نتانیاهو اجازه می دهند که جنگ غزه را به نقطه قابل اتکایی برساند و بعد او را کنار خواهند گذاشت، اتفاقی که برای اولمرت بعد از جنگ 33 روزه افتاد.نکته دیگر اینکه اگر آمریکا بخواهد همچنان از جنایت های اسرائیل حمایت صریح کند آبرویی برایش در دنیا باقی نمیماند. بنابراین تلاش میکند یک چهره مثبت از خود نشان دهد. درعینحال که از حق دفاع اسرائیل میگوید اما این را هم اعلام میکند که نباید مردم غزه کوچانده شوند و یا آنها را نابود کرد. سیاستی که دولتها بهصورت عمومی از خود نشان میدهند الزاماً با اهدافی که در پشت پردهدارند همخوانی ندارد. دولتها ملاحظات خاص خودشان را دارند. اما مردمی که به خیابان میآیند دیدگاههای خودشان را فارغ از منافع، آزادانه مطرح میکنند. اعتراض ها بر اساس وجدان انسانی بیان می شود و با زد و بندهای روابط بین الملل ارتباطی ندارد. چهره واقعی اسرائیل در این جنگ بیشتر افشا شد. دولتهایی مانند آمریکا آن فشاری که باید بیاورند را اعمال نمیکنند.
واقعیت این است که اسرائیل توان جنگ طولانی ندارد چون نه عمق استراتژیک دارد و نه پشیبانی نظامی قوی به لحاظ تجهیزات و نیرو بنابراین انتظار نمی رود که این جنگ یک سال طول بکشد. صهیونیست ها به هر حال طی چند هفته آینده راه حلی برای توقف جنگ پیدا می کنند.نکته دیگر اینکه اگر پشتیبانی نظامی و سیاسی آمریکا نبود صهیونیست ها توان ادامه جنگ را نداشتند.از سوی دیگر با نگاهی به سوابق گذشته جنگ های رژیم صهیونیستی می توان پیش بینی کرد که این جنگ نیز طولانی نخواهد بود مگر آنکه آمریکا بخواهد معادلات منطقه را به کل تغییر دهد و صهیونیست ها را تجهیز کند تا آنها پیش بروند و کل نوار غزه را دوباره اشغال کنند
*چرا اسرائیل برای تمدید آتش بس موقت تلاش نکرد؟
مهم ترین مانع برای یک آتش بس جامع زیاده خواهی اسرائیل برای نابودی کامل حماس است.در حالی که حماس یعنی غزه و اگر نگوییم حماس یعنی فلسطین اما می توان گفت غزه یعنی حماس.نابود کردن حماس امکانپذیر نیست زیرا حماس یک ایده و فکر است و انگیزه ای برای مبارزه و آزادی سرزمین های اشغالی است.چنین گفتمانی را نمی توان با جنگ و خون ریزی از بین برد.به کارگیری این سطح از خشونت توسط اسرائیل تعداد بیشتری از فلسطینی ها را متمایل به مبارزه و انتقام علیه این رژیم می کند.به هر حال مهم ترین مانعی که باعث می شود آتش بس برای همیشه برقرار نباشد سیاست سرکوب و خشونتی است که اسرائیل علیه مردم غزه به کار می گیرد.مردم غزه به دنبال تشکیل دولت و آزاد سازی سرزمین خود هستند.دومین مانع حمایت های همه جانبه آمریکا از اسرائیل است.با اینکه آمریکا سیاست دو دولتی را مطرح می کند و از تل آویو می خواهد حقوق بشر را رعایت بکند اما با ارسال انواع سلاح ، کمک های سیاسی، دیپلماتیک و مادی مثل بودجه های کلان نشان می دهد آمریکا به عنوان پشتیبانی کننده اصلی اسرائیل مانع از آتش بس می شود.بایدن صراحتا می گوید که از اسرائیل می خواهیم آتش بس را تمدید کند اما اگر این گفته صداقت داشته باشد ابتدا باید کمک های نظامی به دولت نتانیاهو را قطع کند .در این صورت اسرائیل تحت فشار قرار می گیرد و آتش بس را راحت تر می پذیرد.
*آیا اسرائیل به دنبال از بین بردن حماس به عنوان یک تهدید بالقوه همیشگی است؟
در روزهای ابتدایی جنگ غزه وزیر جنگ اسرائیل گفت:« در پایان جنگ غزه یا اسرائیل باقی می ماند یا حماس». این یک ادعای تخیلی است و در عمل نمیتوان حماس را از مردم غزه جدا کرد و از طرف دیگر نیز نمیتوان حماس را از بین برد زیرا حماس تنها یک نام و عنوان نیست بلکه یک فکر و ایده بر محور مقابله با زورگویی صهیونیستهاست. اصولا تفکیک بین حماس و غزه امکانپذیر نیست و این تنها خواسته وزیر جنگ اسرائیل است اما غزه یک هویت فلسطینی است و تنها یک منطقه جغرافیایی در فلسطین نیست که در زمان جنگ به یک نماد و پرچم برای مقابله با زیادهطلبی و نسلکشی اسرائیل شده و به وضوح چهره حقیقی اسرائیل را آشکار کرده است. صهیونیستها تا قبل از این همواره تلاش میکردند سیاست ابهام را در کشتار مردم فلسطین در پیش بگیرند اما در این جنگ به طور علنی مردم عادی را به جرم همکاری با حماس میکشند در حالی که بسیاری از شهدا، کودکان، نوجوانان، زنان و پیران هستند و خسارات زیادی به بیمارستانها، مدارس و مراکز عمومی وارد کردهاند. لذا در عمل نمیتوان حماس را از مردم غزه جدا کرد و از طرف دیگر نیز نمیتوان حماس را از بین برد. صهیونیستها تا به امروز نشان دادهاند به هیچوجه مذاکره را نمیپذیرند و قائل به پذیرش هویت فلسطینی نیستند و در سرزمینهای کرانه باختری بیش از ۷۰۰ هزار نفر شهرکنشینن را اسکان داده و این شهرکها را به نحوی ایجاد کردهاند که در عمل ارتباطات داخلی کرانه باختری را از بین بردهاند تا هیچگاه ایده تشکیل دو دولت مدنظر آمریکاییها عملی نشود. براین مبنا حماس یک فکر و اندیشه برای مبارزه با رژیم زیادهخواه و توسعهطلبی است که اصلاً حاضر نیست ماهیت فلسطینی و زندگی مسالمتآمیز مسلمانان، مسیحیان و یهودیان را در کنار هم بپذیرد. حال اینکه اگر اسرائیل موفق شود حماس را سرکوب کند اما باز هم این فکر و ایده در بین جوانان حامی حماس رشد کرده و در زمان دیگری سر باز میکند؛ لذا سناریوی وزیر جنگ رژیم صهیونیستی که یا اسرائیل میماند یا حماس، یک گزاره تخیلی است و واقعیتهای روی زمین بیانگر آن است که حماس ادامه پیدا میکند و باید در جستوجوی راه حلی بود که حق و حقوق فلسطینیها تأمین شود.
*آمریکا چه نقشی در ادامه این جنگ داشته است؟
آمریکا در این تحولات با یک تناقض در سیاست خارجی روبرو شد؛ یک طرف این ماجرا مربوط به اسرائیل به منزله متحد استراتژیک آمریکا در منطقه است که دو طرف از نظر نظامی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی وابستگی زیادی به هم دارند و لذا باید حامی این متحد خود باشد. از طرف دیگر نیز آمریکا شاهد جنایت و نسلکشی آشکار این متحد خود است که به واسطه تعدد رسانهها و شبکههای اجتماعی نمیتواند آن را انکار کند، به نوعی که حتی در داخل آمریکا هزاران نفر در مرکز نیویورک به منزله یک منطقه یهودینشین علیه اسرائیل تظاهرات برگزار میکنند و اینجاست که دم خروس شعارهای حقوق بشری آمریکا بیرون میزند. لذا دولت بایدن برای حفظ وجهه حقوق بشری خود خطاب به طرف اسرائیلی اعلام میکند که جنگ هم قواعد و مقررات خودش را دارد. آمریکا تمام قد و آشکار از اسرائیل پشتیبانی کرده که مصادیق آن اعزام دو ناو هواپیمابر به منطقه، ارسال کمکهای تسلیحاتی گسترده به اسرائیل و سایر کمکهاست. همه اینها با شعارها و ادعاهای حقوق بشری حزب دموکرات تعارض دارد و این توجیه آمریکاییها که اسرائیل در حال مبارزه با تروریستها است، افکار عمومی را قانع نکرده و این سؤال را برای افکار عمومی ایجاد کرده که کشتار مردم غزه چه ارتباطی با حماس و مبارزه با تروریسم دارد؛ این تعارض بزرگی است که دولت آمریکا گرفتار آن است.نکته دیگر اهمیت حفظ غرب آسیا برای آمریکاست. اثبات حفظ اهمیت غرب آسیا برای آمریکا با نوع بازیگری آن در تحولات اخیر غزه، برخلاف تحلیلها مبنی بر تضعیف نقش و حضور ایالات متحده است. دکترین بایدن تمرکز آمریکا را به سمت چین و شرق آسیا بود و این یک امر واقعی است، اما تعبیر خروج آمریکا از غرب آسیا از این راهبرد، نوعی اغراق نسبت به این دکترین است. به عبارتی در دکترین بایدن قرار نیست به هیچوجه غرب آسیا کنار گذاشته شود بلکه بیان میدارد که در اولویتبندی سیاست خارجی آمریکا، چین به منزله رقیب اصلی آمریکا، اولویت اول و توجه و تمرکز اصلی، مهار چین است اما اولویت دوم آمریکا همچنان منطقه غرب آسیاست.
ارسال نظر