حسین انصاریراد در گفت وگو با«آرمان ملی»:
ایران میتوانست نقش قطر را در منطقه داشته باشد
آرمان ملی- احسان انصاری:«جنگ غزه محصول خشونت بیرحمانهترین و تحقیر آمیزترین برخورد اسرائیل و آمریکا و غرب ظرف 75 سال است و همچنان بدون توجه به تمام مقررات حقوق انسانی و بینالمللی با مردم فلسطین و لبنان انجام شده است و چشم اندازی برای نجات مردم فلسطین دیده نمیشود و اسرائیل و آمریکا با عریان ترین صورت اعتبار سازمان ملل و همه مقررات مربوط به حقوق بشر را نابود و از درجه اعتبار ساقط کردهاند».
جملات ذکر شده اظهارات حجت الاسلام حسین انصاریراد، نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با «آرمان ملی» است. انصاری راد در این گفت وگو به بررسی وضعیت امروز مردم فلسطین و راهکار های پیش رو پرداخته که در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
*برخی تحلیل گران جنگ غزه را از منظر دینی ارزیابی میکنند و آن را دلیل بر تقابل ادیان در مقابل هم میدانند.آیا در واقع چنین است؟
واقعیت این است که داغی که مغولان بر قلب بشریت گذاشتند که هرگز قابل فراموشی نیست به وسیله مدعیان حقوق بشر و دموکراسی و میراث داران منشور حقوق انسانی تجدید شد و این همه جنایت را به اسم دفاع از نفس توجیه کردند. مغولان کشتند و سوختند و خراب کردند و بر کودک و بیمار و زن و حیوانات رحم نکردند و اکنون در قرن بیست و یکم و در مقابل چشم جهانیان با بی شرمی تمام این فاجعه و کشتار کودکان و زنان و افراد بی گناه تکرار می شود و همچنان ادامه دارد و هنگامی که دبیر کل سازمان ملل می گوید آنچه در هفتم اکتبر اتفاق افتاده در خلاء انجام نگرفته، به او گفته میشود که از سمت خود استعفا دهد. امروز که بیش از 52 روز از آغاز این قتل عام و فاجعه بشری میگذرد 15 هزار نفر با فجیع ترین صورت زیر آوار شهید شده اند که بیش از پنج هزار کودک و سه هزار زن در میان آنهاست. در حالی که بیمارستان ها و بیماران و مساجد و مدارس و پزشکان و مددکاران سازمان ملل و خبرنگاران و مدارس و کارمندان آن نیز از این تخریب و کشتار در امان نیستند و جمعیتی دو میلیونی که از خانهها و ویرانههای باقیمانده با زور و تهدید به کشتار آواره اند و در هیچ جایی از این زندان غزه در امان نیستند و همه ضروریات حیات از آب و نان و دارو و برق و انرژی و معالجه از آنها دریغ شده است. عامل این جنایت همچنان بر کوس این جنایت فجیع تاریخی و خرابی و کشتار بی گناهان کودک و زن و غیر آنان میدمد و رئیس جمهور آمریکا و صدراعظم آلمان، آتش بس و ختم جنایت ناموجه علیه بی گناهان را تجویز نمی کنند. به عامل جنایت در برابر افکار عمومی جهان که به شدت علیه آن تظاهرات نموده و قیام کرده اند، قدرت میبخشند و امروز به ادامه این کشتار تشویق میکنند.
واقعیت این است که داغی که مغولان بر قلب بشریت گذاشتند که هرگز قابل فراموشی نیست به وسیله مدعیان حقوق بشر و دموکراسی و میراث داران منشور حقوق انسانی تجدید شد و این همه جنایت را به اسم دفاع از نفس توجیه کردند. مغولان کشتند و سوختند و خراب کردند و بر کودک و بیمار و زن و حیوانات رحم نکردند و اکنون در قرن بیست و یکم و در مقابل چشم جهانیان با بی شرمی تمام این فاجعه و کشتار کودکان و زنان و افراد بی گناه تکرار می شود و همچنان ادامه دارد و هنگامی که دبیر کل سازمان ملل می گوید آنچه در هفتم اکتبر اتفاق افتاده در خلاء انجام نگرفته، به او گفته میشود که از سمت خود استعفا دهد
*چرا برخی کشورها به ادامه این کشتارها دامن میزنند؟
ملت فلسطین هفتاد و پنج سال است با کشتار و تهدید به قتل از خانهها و وطن خود آوارهاند و زیر چکمه خشن اسرائیل با بی رحمانهترین و تحقیر آمیز ترین صورت و با کمترین امکانات ضروری حیات در جای جای خاورمیانه و جهان آوارهاند. بخش عظیم آنان در اردوگاهها به سر میبرند و با حسرت کلید خانههای خود را در دست دارند و در انتظار برگشتن به وطن و خانههای خود هستند. اسرائیل با حمایت غرب و به خصوص آمریکا و با استفاده از آخرین سلاح های مدرن بر فرق فلسطین و مردم آن میگوبد و هر روز در زمینهای فلسطینیان شهرک میسازد و یهودیان را در آن شهرکها مستقر مینماید و این همه به رغم مخالفت سازمان ملل و قطعنامههای بسیار آن انجام می گردد. آمریکا تاکنون بیش از 35 قطعنامه سازمان ملل را که در زمینه حقوق مردم فلسطین و محکومیت اسرائیل در نقض حقوق فلسطین و مردم آن بوده وتو کرده است. آمریکا با نقض بیش از 35 قطعنامه سازمان ملل در محکومیت تجاوزهای غیر قانونی و توسعه طلبانه اسرائیل گلوی فلسطینیان را فشرد و ملتی که همه راههای دست یافتن به کمترین حق خود را مسدود می دید ناچار دست به اسلحه برد. در نهایت سازمان الفتح و محمود عباس که طرفدار مسالمتآمیز دست یافتن به حقوق عادلانه مردم فلسطین بودن را مایوس کرد و هفتم اکتبر و طوفان الاقصى اتفاق افتاد و همانطور که دبیر کل سازمان ملل گفت این حادثه در خلا اتفاق نیفتاده است بلکه محصول خشونت بیرحمانه ترین و تحقیر آمیزترین برخورد اسرائیل و آمریکا و غرب ظرف 75 سال است و همچنان بدون توجه به تمام مقررات حقوق انسانی و بین المللی با مردم فلسطین و لبنان انجام شده است و چشم اندازی برای نجات مردم فلسطین دیده نمیشود و اسرائیل و آمریکا با عریان ترین صورت اعتبار سازمان ملل و همه مقررات مربوط به حقوق بشر را نابود و از درجه اعتبار ساقط کردهاند.
* چه چشم اندازی برای مردم فلسطین میبینید؟
آمریکا در ویتنام با آن همه فاجعه و کشتار برای مردم ویتنام و آن همه ضایعه برای خود، شکست خورد و در عراق و افغانستان و لیبی شکست خورد و اکنون سیاستهای آمریکا در خاورمیانه با تبعیض تمام بین کشورها انجام میشود. حتی در کودتای بیست و هشت مرداد ایران که منجر به انقلاب پنجاه و هفت گردید، شکست خورده است. آمریکا باید از خیلی قبل شکست را می پذیرفت و سیاست خود را تغییر می داد و از تجربه استعمار انگلیس و فرانسه عبرت می گرفت و اکنون باید بپذیرد که در مساله فلسطین شکست خورده است و به گفته جوزف بورل مصداقیت اخلاقی غرب نابود شده است و راه حل عادلانه ای در مساله فلسطین پیش بگیرد و بپذیرد که کشتار بیش از پنج هزار کودک و پیش از سه هزار زن و 15 هزار انسان بی گناه و خراب کردن خانه ها بر فرق بی گناهان و بستن آب و نان و برق و دارو و خراب کردن بیمارستان و کشتن امدادگران و خبرنگاران و پزشکان هرگز نمی توان دفاع از نفس به حساب آید. آمریکا باید بپذیرد تا کشور مستقل فلسطین با تمام شاخصهای یک کشور مستقل تشکیل گردد و مردم فلسطین از تمام حقوق انسانی برخوردار باشند و بتوانند خودشان مدیریت خود را انتخاب کنند و از امنیت خود دفاع کنند. چیزی که سازمان ملل بعد از جنگ جهانی دوم برای آن تشکیل شد.
*در چنین شرایطی برخی کشورها مانند قطر تلاش می کنند آتش جنگ فروکش کند.آیا با چنین واسطه گری هایی می توان شرایط را بهبود بخشید؟
نقش قطر در مسأله فلسطین قابل توجه است که یکی از کوچک ترین کشورهای منطقه و جهان، رهبران حماس را در خود جای داده و به حماس بیشترین کمک را نموده و اکنون با رسانه معتبر و جهانی الجزیره خود بیشترین خدمت را در جهت آگاهی جهان و ستمی که بر غزه و مردم مظلوم آن می رود، انجام می دهد. در عین حال بزرگترین و موثرترین واسطه گفت و گو و صلح بین حماس و آمریکا و اسرائیل است و توانسته است در جهت ترک جنگ و مبادله اسرای طرفین نقش مهمی ایفا کند.
این در حالی است که ایران با این موقعیت منطقه ای و جهانی و با این عظمت تاریخی و فرهنگی با سیاست صلح و مسالمت با جهان و سازمانهای بین المللی و به تعبیر مصدق موازنه منفی بین شرق و غرب و سیاست نه شرقی و نه غربی قانون اساسی و تکیه بر حاکمیت ملی و انتخابات رقابتی و مدیریت برآمده از آرای عمومی و به نمایندگی از ملت و فرهنگ ایران بسیار بیشتر می توانست به فلسطین و فلسطینیان و ملتهای منطقه و جهان خدمت کند. اکنون ایران باید صلح و مسالمت را سیاست رسمی در جهان و در رابطه با شرق و غرب و در خارج و داخل قرار دهد و با جهان به مصالحه ای اساسی دست یابد.این مصالحه و مسالمت با خارج و غرب و شرق برای مدیریت کلان کشور اگر اراده ای باشد امکان پذیر است و ایران برای این سیاست کارشناسان و سیاستمداران و مدیران معتبر و شناخته شده و برخوردار از اعتبار داخلی و خارجی دارد و از نیروی کارامد و تحصیل کرده و امتحان داده در وفاداری به اسلام و ایران برخوردار است که محروم کردن کشور و ملت و مردم منطقه و جهان از این نیروی عظیم هرگز علامت هوشمندی و فهم و درک و استنباط درست نمی باشد.
ارسال نظر