امانا... قرایی مقدم در گفتوگو با «آرمان ملی»:
ذهنیت مردم نسبت به انتخابات تغییر کرده است
آرمان ملی- احسان انصاری:در حالی که جریانهای سیاسی در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی با چالش کاهش اعتماد اجتماعی مواجه هستند به نظر میرسد با انتخابات متفاوتی نسبت به گذشته مواجه خواهیم بود.
انتخاباتی که به احتمال زیاد رقابت بین یک جریان سیاسی را تجربه خواهد کرد و میزان مشارکت در آن نیز در وضعیت غیر قابل پیشبینی قرار گرفته است.به همین دلیل و برای بررسی جامعهشناختی شرایط انتخابات آینده «آرمان ملی»با دکتر امان ا... قراییمقدم، جامعهشناس گفت وگو کرده است.دکتر قراییمقدم معتقد است:«جامعه ایران از مرحله شناخت حسی گذر کرده و به شناخت ادراکی رسیده است.در جامعهشناسی دو نو شناخت وجود دارد. شناخت حسی و شناخت ادراکی.در شرایط کنونی جامعه ایران در مسیر شناخت ادراکی گام برمیدارد. مردم جامعه ایران امروز با این سوالات مواجه هستند که چرا باید رأی بدهند؟رأی آنها چه نتیجهای در زندگی و سرنوشت آنها خواهد گذاشت؟مردم به دنبال مشارکت واقعی در تصمیمگیریها جامعه هستند. در گذشته این مشارکت واقعی نبوده و برخی جریانهایسیاسی با نگاه ابزاری آن هم تنها در زمان انتخابات به مردم نگاه کردهاند. این در حالی است که در شرایط کنونی با بالا رفتن آگاهی در بین اقشار مختلف مردم این وضعیت متفاوت شده و مردم به دنبال مشارکت واقعی در صحنه تصمیمگیری جامعه هستند.به همین دلیل شرایط انتخابات آینده با انتخابات گذشته متفاوت خواهد بود». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*با توجه به کاهش اعتماد مردم نسبت به جریانهای سیاسی شرایط انتخابات آینده را چگونه میبینید؟
در شرایط کنونی بخشی از جامعه با چالش اعتماد به جریانهای سیاسی مواجه هستند و دیگر مانند گذشته به جریانهای سیاسی امید ندارند.این وضعیت درباره همه جریان های سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب وجود دارد.در چنین شرایطی دیدگاههای مردم به صورت یک رسانه درون زا درباره انتخابات عمل می کند. این رسانه درون زا از تأثیر بیشتری نسبت به شبکه های اجتماعی برخوردار است و به صورت پچ پچ،نجوا و درگوشی دیدگاه ها بین افراد مختلف جامعه رد و بدل می شود.صحنه این رسانه نیز گوشی همراه و یا کامپیوتر نیست و بلکه این اتفاق در خیابان ها،کوچه ها،بازار و دیگر اماکن عمومی اتفاق می افتد.مردم در کوچه و بازار به سنجش و ارزیابی عملکردها میپردازند و به همین دلیل به این نتیجه رسیدهاند که حضور و یا عدم حضور یک جریان سیاسی در قدرت تغییری در زندگی آنها به وجود نمیآورد. به همین دلیل نیز نسبت به جریانهای سیاسی بی تفاوت شده اند. زمانی جریان های سیاسی می توانند به دنبال حمایت مردم باشند که عملکرد آنها در گذشته تأثیر مستقیم و مثبتی در زندگی مردم گذاشته باشد. این در حالی است که در واقع چنین اتفاقی رخ نداده و مردم مشاهده کرده اند که حضور اصولگرایان و اصلاح طلبان در مجلس هیچ تغییری در رویه زندگی آنها به وجود نیاورده است.البته برخی افراد تلاش می کنند از این وضعیت سوءاستفاده کنند و شرایط را به سمتی ببرند که مردم به صورت کلی در انتخابات شرکت نکنند.این افراد این تفکر را به جامعه القا میکنند که در آینده نیز هر جریان و افرادی که روی کار بیاید وضعیت به همین شکل خواهد بود و تغییری در زندگی مردم به وجود نخواهد آمد. آنچه دارای اهمیت است برداشت جامعه از وضعیت زندگی خود و برنامهها وسوابق جریان های سیاسی است.بدون شک در انتخابات آینده ذهنیت فکری جامعه تعیین کننده خواهد بود.در شرایط کنونی نیز ذهنیت فکری جامعه نسبت به انتخابات آینده خوشبین نیست.
*چرا برخی از اقشار جامعه نسبت به انتخابات آینده خوشبین نیستند؟
این عدم خوشبینی بیشتر به این دیدگاه باز میگردد که برخی افراد جامعه همه جریان های سیاسی را به یک چشم میبینند و گمان می کنند کارکرد جریان های مختلف سیاسی هیچ تأثیری در حل مشکلات زندگی آنها نخواهد گذاشت. گرانی،تورم،فقر به همراه تضادهای درون گروهی و تضادهای سیاسی جزئی از واقعیت های امروز جامعه ایران است.برخی احساس می کنند چیزی برای از دست دادن ندارند و به همین دلیل نیز احساس بیتفاوتی میکنند.از منظر جامعه شناسی این مسأله دارای اهمیت و قابل بررسی است. به همین دلیل نیز در انتخابات آینده روح جمعی و دیدگاه های واقعی مردم که در کوچه وبازار مطرح می شود دارای اهمیت است.به قول ژوزف شومپیتر فضای اجتماعی فضای مساعدی برای حضور مردم در انتخابات نیست. در طول این سالها خود آگاهی طبقاتی در جامعه ایران افزایش پیدا کرده است.این تعبیری است که کارل مارکس درمورد افزایش آگاهی طبقات جامعه به کار می برد.امروز میزان آگاهی کارگران جامعه افزایش پیدا کرده و دیگر مانند گذشته نیست. امروز آگاهی سبب تغییرات لحظه ای در جامعه شده است.جامعه امروز با جامعه چند سال و یا حتی چند ماه قبل متفاوت است و به صورت مرتب در حال تغییر و تحول است. مردم در تحلیل های خود به این نتیجه رسیده اند که بیت المال و سرمایه های اجتماعی و سیاسی توسط عده ای خاص مورد سوءاستفاده قرار گرفته و این افراد هیچ سهمی برای مردم در تصمیم گیری های خود قائل نیستند.
*رد صلاحیت اصلاح طلبان و فقدان آنها در صحنه انتخابات چه تأثیری در روند انتخابات خواهد گذاشت؟
دیدگاه و ذهنیت فکری مردم در انتخابات تعیین کننده خواهد بود.این ذهنیت فکری مردم است که می تواند مردم را به پای صندوق های رأی بکشاند.امروز بخشی از جامعه با دیدگاه مثبتی به انتخابات نگاه نمی کنند و آن را ابزاری برای رسیدن برخی به قدرت و ثروت قلمداد می کنند. مردم تجربه انتخابات اخیر را در ذهن دارند و متوجه این نکته شده اند که کسانی در انتخابات شعارهای پرشور مطرح می کنند پس از انتخابات رویکرد دیگری در پیش می گیرند و بسیاری از شعارها را به فراموشی می سپارند.مردم این وضعیت را به آینده نیز تعمیم می دهند و گمان می کنند اگر دوباره از افرادی در انتخابات حمایت کنند وضعیت به همین صورت خواهد بود و این افراد دوباره در مسیری گام برخواهند داشت که نمایندگان قبلی برداشته اند.به همین دلیل ذهنیت موجود در جامعه به دلیل عدم تحقق وعده های مسئولان برای انتخابات آینده زیاد مساعد نیست.
دیدگاههای مردم به صورت یک رسانه درون زا درباره انتخابات عمل می کند. این رسانه درون زا از تأثیر بیشتری نسبت به شبکه های اجتماعی برخوردار است و به صورت پچ پچ،نجوا و درگوشی دیدگاه ها بین افراد مختلف جامعه رد و بدل می شود.صحنه این رسانه نیز گوشی همراه و یا کامپیوتر نیست و بلکه این اتفاق در خیابان ها،کوچه ها،بازار و دیگر اماکن عمومی اتفاق می افتد.مردم در کوچه و بازار به سنجش و ارزیابی عملکردها میپردازند و به همین دلیل به این نتیجه رسیدهاند که حضور و یا عدم حضور یک جریان سیاسی در قدرت تغییری در زندگی آنها به وجود نمیآورد
*این ذهنیت قابل تغییر است؟
تغییر این ذهنیت نیاز به زمان و تغییر رویکرد مسئولان جامعه دارد. اگر مسئولان تلاش کنند مشکلات مردم را حل کنند و به وعده هایی که در انتخابات به مردم داده اند عمل کنند این ذهنیت تغییر می کند.در غیر این صورت تغییر این ذهنیت منفی به یک ذهنیت مثبت به راحتی امکان پذیر نیست و نیازمند پروسه ای طولانی و سخت خواهد بود. حضور در انتخابات و نتیجه آن برای مردم به یک تجربه اجتماعی تبدیل شده است.مردم مسئولانی را به چشم دیدند که وعده های زیادی به آنها دادند اما به آنها عمل نکردند. به همین دلیل باور مردم به نتیجه انتخابات به سختی تغییر خواهد کرد.تغییر فکری و ذهنی مردم جامعه نیز در کوتاه مدت امان پذیر نیست و بلکه نیاز به زمان دارد.مردم باید نتیجه مثبتی از حضور خود در انتخابات گذشته دریافت می کردند تا با رویکرد مثبتی در انتخابات شرکت کنند. این در حالی است که این اتفاق رخ نداده و مردم نتیجه دلخواه خود را دریافت نکرده اند. امروز مردم ایران سنجش گر شده اند.این به معنای این است که مردم با مشاهده عملکرد افراد و جریان های سیاسی و ارزیابی آن به تصمیم گیری می رسند.جامعه ایران از مرحله شناخت حسی گذر کرده و به شناخت ادراکی رسیده است.در جامعه شناسی دو نوع شناخت وجود دارد. شناخت حسی و شناخت ادراکی.در شرایط کنونی جامعه ایران در مسیر شناخت ادراکی گام برمی دارد.به تعبیر دیوید رایزمن در مرحله خود مختاری قرار گرفته است.جامعه ایران به این نتیجه رسیده که وجود دارد و باید تصمیم بگیرد.مردم جامعه ایران امروز با این سوالات مواجه هستند که چرا باید رأی بدهند؟رأی آنها چه نتیجه ای در زندگی و سرنوشت آنها خواهد گذاشت؟مردم به دنبال مشارکت واقعی در تصمیم گیری ها جامعه هستند. در گذشته این مشارکت واقعی نبوده و برخی جریان های سیاسی با نگاه ابزاری آن هم تنها در زمان انتخابات به مردم نگاه کرده اند. این در حالی است که در شرایط کنونی با بالا رفتن آگاهی در بین اقشار مختلف مردم این وضعیت متفاوت شده و مردم به دنبال مشارکت واقعی در صحنه تصمیم گیری جامعه هستند.به همین دلیل شرایط انتخابات آینده با انتخابات گذشته متفاوت خواهد بود.
*جامعه ای که از مرحله شناخت حسی به شناخت ادارکی رسیده و به خودمختار شده در چه وضعیتی با ساختارهای تصمیم گیر قرار دارد؟آیا جامعه ای باچنین وضعیتی با نهادهای تصمیم گیر ایجاد فاصله نمی کند؟
این اتفاق در عمل رخ داده است.امروز بین برخی نهادهای تصمیم گیر و مردم فاصله ایجاد شده است. دلیل اصلی آن نیز این است که مردم به دنبال مشارکت واقعی در تصمیم گیری ها جامعه هستند. جریان های سیاسی نیز به مردم به صورت ابزاری نگاه می کردند. نکته ای که براساس آگاهی تاریخی از بین رفته و مردم دیگر حاضر نیستند بدون نتیجه مطلوب در زمین جریان های سیاسی بازی کنند.به تعبیر فوکویاما اعتماد عمودی کمرنگ شده است. در جامعه شناسی دو نوع اعتماد عمودی و افقی وجود دارد. اعتماد عمودی بین ساختارهای تصمیم گیر با مردم و بالعکس است و اعتماد افقی اعتمادی است که بین اقشار مختلف مردم با یکدیگر وجود دارد.این در حالی است که در شرایط کنونی اعتمادعمودی در جامعه ایران خدشه دار شده است. امروز اعتماد بین مردم و مسئولان نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است.از یک طرف مسئولان با ایجاد نظارت و گزینش افراد به نوعی بی اعتمادی خود را نشان می دهند و از سوی دیگر نیز مردم به شکل های مختلف بی اعتمادی خود را به مسئولان نشان میدهند.هنگامی که اعتماد عمودی در یک جامعه کاهش پیدا می کند سرمایه های اجتماعی نیز به مرور زمان دچار آسیب میشود..مشارکت واقعی مردم در شرایطی در انتخابات آینده محقق خواهد شد که سرمایه و اعتماداجتماعی افزایش یابد و مردم احساس کنند اگر در انتخابات شرکت کنند تغییرات مثبتی در زندگی آنها رخ خواهد داد.
*مهم ترین پیامدهای این وضعیت چه خواهد بود؟
بدون شک اگر چنین اتفاقی رخ بدهد برخی مسئولان در رویکرد گذشته خودبازاندیشی خواهند کرد و نگرش خود را نسبت به مدیریت جامعه تغییر خواهند داد.جامعه ایران در تقسیم بندی ماکس وبر همچنان در وضعیت سنتی و فرهمندی باقی مانده است. در چنین جامعه ای نیز هر امکانی وجود دارد.در مرحله دوم تغییرات مهمی نیز در داخل کشور رخ خواهد داد که مهم ترین آن تنویر افکار عمومی و تقویت اراده جمعی مردم ایران خواهد بود.
ارسال نظر