آدمهای سرد آهنی
شرایط کنونی جوامع به گونهای است که مردم کمتر تمایل به حضور در امور جمعی و حتی امور خیر دارند.
به طور یقین اقتصاد بر این نگرش مردم به مسائل مختلف جامعه اثرگذار است. بشر سه دوره را سپری کرده یک دوره عقلانی یعنی دورهای که همه چیز بر اساس عقل و منطق سنجیده میشده، دوره دوم دوران شهودی و معنوی است. یعنی معنویات مردم را تحت تاثیر خود قرار میداد، اما در دوره سوم و از قرن شانزدهم به بعد ذهنیت حسی و مادی بر جوامع حاکم شده است؛ از این رو افراد جوامع خودگرا، خود مدار و مصلحتگرا هستند. در این دوران ظاهر افراد آنها را تعریف میکند و مادیات در این دوران میدان دار است. در چنین دورانی انسانها تنها شده و به عبارت بهتر مانند ربات میشوند؛ رباتهایی که فاقد جان هستند و حرکت میکنند بدون اینکه درد دیگری را احساس کنند و به فکر کمک به دیگران باشند. به گونهای که اگر یک فرد در کنار خیابان بیفتد کمتر پیش میآید کسی او را به بیمارستان ببرد. در نتیجه ارزش انسانها به مالیات آنهاست. در چنین دنیایی معنویات کمرنگ میشود و حس همیاری و همدلی کم میشود و افراد بیشتر به خود میاندیشند اما در اینجا تربیت و آموزش و پرورش باید تربیت جامعه پذیرانه در افراد به وجود آورند تا مردم نسبت به وقایع اطراف خود حساس شده و به آن واکنش نشان دهند از این رو جایگاه آموزش و پرورش دچار نوعی مشخص میشود. برای نمونه زمانی که هویت ملی در ادبیات به نمایش گذاشته شود و در مدارس درسهایی در ارتباط با ادبیات حماسی، نوعدوستی و انسانمداری در جامعه ترویج داده شود آنگاه شاهد خواهیم بود که جامعه رفته رفته از حالت آدم آهنی خارج میشود. امروز نسل جوان باید بیاموزد که در ارتباط با وقایع جامعه واکنش نشان دهد چرا که اگر اینگونه نباشد انگیزه بهبود شرایط در شهروندان از بین رفته و به آرامی مردم نسبت به جامعه و در نهایت نسبت به وقایع خانواده خود بیتفاوت شوند.
*امان ا... قرائی مقدم
جامعهشناس
ارسال نظر