حسین انصاریراد در گفتوگو با«آرمان ملی» مطرح کرد:
لزوم تغییر رویکردها و استراتژی ها
چالشها و بحرانها بزرگتر از اراده دولت سیزدهم است. این نکته را بهخوبی میتوان از عملکرد دولت در بیش از دو سال گذشته متوجه شد.
اگرچه رئیسی در ایام انتخابات همواره به تغییر وضعیت مردم تأکید داشت و عنوان میکرد مشکلات را حل خواهم کرد اما در عمل تاکنون چنین اتفاقی رخ نداد. به نظر میرسد جامعه ایران با بحرانهای مهمی مواجه است که یکشبه به وجود نیامده و حل آنها نیز یک شبه تحقق پیدا نخواهد کرد. اینکه دولت رئیسی قصد دارد با این بحرانها به چه صورت برخورد کند مسئلهای است که در آینده مشخص خواهد شد.«آرمان ملی» برای بررسی این موضوع با حجتالاسلام حسین انصاریراد، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده است. انصاریراد معتقد است:«تا زمانی که برخی رویکردها تغییر نکند دولت آقای رئیسی نمیتواند مشکلات را حل کند.اگر قرار است وضعیت مردم تغییر کند باید استراتژیهایی که در سالهای اخیر مورد استفاده قرار گرفته تغییر کند. در شرایط کنونی جامعه ایران با بحرانها و چالشهای متعددی مواجه است. به همین دلیل نیاز بود دولت از افرادی در کابینه خود استفاده کند که از تجربه و تخصص کافی برای مدیریت بحرانها برخوردار باشند». در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*مهمترین دلایل تداوم مشکلات اقتصادی مردم در سالهای اخیر چیست؟
انتخابات ریاست جمهوری که در آن آقای رئیسی به پیروزی رسیدند مانند انتخابات گذشته نبود و بسیاری از شخصیتهای مطرح و طراز اول ردصلاحیت شدند.از سوی دیگر میزان مشارکت مردم در این انتخابات نیز نسبت به ادوار گذشته انتخابات پایین بود.انتخابات گذشته یک بازی یکطرفه بود. در بازی یکطرفه نیز برنده واقعی و حقیقی وجود ندارد.در چنین شرایطی مدیرانی برای اداره کشور انتخاب شدند که در چنین فضایی حرکت میکردند.هدف این گروه این بود که قدرت در اختیار یک جریان خاص قرار بگیرد و آنچه فکر میکنند درست است را بدون هیچ مانعی انجام بدهند. بنیاد جمهوری اسلامی،قانون اساسی و اندیشههای حضرت امام(ره) اراده ملت است و امام تأکید زیادی داشتند که اراده ملت از همهچیز مهمتر است.در انقلاب سال57 نیز آنچه تعیینکننده بود اراده ملت بود. در انتخابات ادوار گذشته از ابتدای انقلاب تاکنون نیز مردم مشارکت داشتند و امیدوار بودند گردونه انقلاب و انتخابات در مسیر خود حرکت خواهد کرد. اما شرایط به شکلی است که در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری اخیر تنها یک جریان سیاسی در انتخابات حضور داشت و جریانهای دیگر عملاً در انتخابات حضور نداشتند. استدلال این افراد نیز این بود که بدون هیچگونه مزاحمتی گره از کار مردم باز کنند.این در حالی است که چنین اتفاقی رخ نداده و مشکلات اقتصادی مردم نهتنها کمتر نشده و بلکه بیشتر نیز شده است.
چرا مشکلات اقتصادی بیشتر شده است؟*
واقعیت این است که در دهههای گذشته سیاست خارجی ما در برخی حوزهها به مشکل خورده است. یکی از شعارهای اصلی ما در سیاست خارجی دشمنی با آمریکا و محو اسرائیل است. دشمنی با آمریکا به شکلی که برخی فکر میکنند، نیست. اگرچه این واقعیت غیرقابل کتمان است که اسرائیل یک رژیم غاصب و جنایتکار است و جنایتهای آن را این روزها در غزه میبینیم و آمریکا نیز ذاتاً سلطهجو و مستکبر است. من منکر این موضوع نیستم که آمریکا سالیان زیادی در این کشور سلطهجویی کرده و از منابع کشورمان سوءاستفاده کرده است. آمریکا مسبب کودتای28 مرداد در ایران بود.آمریکا یک دولت سلطهجو است؛ درگذشته بوده و امروز هم هست. اما آیا منطقی است که با مقابله با آمریکا اساس را درخطر قرار بدهیم؟ازنظر فقهی یک تکلیف تنها با داشتن سه شرط محقق خواهد شد.نخستین شرط یک تکلیف«امکان» است. یعنی انسان و جامعه مکلف به تکلیفی نیستند که امکان تحقق آن وجود ندارد.در روایات نیز ذکرشده امر ناممکن قابل تکلیف نیست.شرط دوم این است که فساد در آن وجود نداشته باشد. تکلیفی که ملت را فقیر کند برای هیچ فرد و جامعهای ضروری نیست. شرط سوم یک تکلیف این است که نباید در تعارض با«اهم» باشد.ما باید به شکلی تکلیف خود را انجام بدهیم که تکالیف بالاتری وجود نداشته باشد.
اقتدار جمهوری اسلامی به اعتماد و رضایت مردم است. مردم باید از مدیریت جامعه راضی باشند. سؤال اینجاست که در شرایط کنونی از مدیریت جامعه رضایت دارند؟آیا ما باید در شرایطی زندگی کنیم که اغلب مردم زیرخط فقر زندگی کنند و مردم ما از برآورده کردن ضروریات زندگی خود ناتوان باشند؟ سرمایههای انسانی که به دلیل عدم شرایط مناسب از کشور مهاجرت میکنند و در کشورهای خارجی زندگی میکنند باید به کشور برگردند و در راستای خدمت به کشور و مردم خود مورداستفاده قرار بگیرند
*در شرایط کنونی تکلیف«اهم» در جامعه چیست؟
مهمترین تکلیف این است که رضایت مردم در زمینههای مختلف و بهخصوص اقتصادی جلب شود. امروز بزرگترین تکلیف مسئولان جمهوری اسلامی این است که رضایت مردم را جلب کنند. اقتدار جمهوری اسلامی به اعتماد و رضایت مردم است. مردم باید از مدیریت جامعه راضی باشند. سؤال اینجاست که در شرایط کنونی از مدیریت جامعه رضایت دارند؟آیا ما باید در شرایطی زندگی کنیم که اغلب مردم زیرخط فقر زندگی کنند و مردم ما از برآورده کردن ضروریات زندگی خود ناتوان باشند؟وضعیت بد زندگی مردم برخلاف تکلیف شرعی است که بر عهده مدیریت جامعه قرار دارد.سرمایههای انسانی که به دلیل عدم شرایط مناسب از کشور مهاجرت میکنند و در کشورهای خارجی زندگی میکنند باید به کشور برگردند و در راستای خدمت به کشور و مردم خود مورداستفاده قرار بگیرند.چرا میزان مهاجرت نخبگان در سالهای اخیر نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته است؟ما باید کاری کنیم که ایران نمونه یک دموکراسی ،قانونمند و یک کشور اخلاقی و معنوی باشد.وعده ما در انقلاب اسلامی این بود و قرار بود چنین اتفاقی در آینده رخ بدهد.اصل یک قانون اساسی جمهوری اسلامی استقرار نظام جمهوری اسلامی را به رأی قاطع مردم استناد میکند.در اصل59 این قانون آمده که خداوند سرنوشت اجتماعی انسان را به خود وی واگذار کرده است.هیچ کس نمیتواند این حق الهی و اسلامی را به هیچ بهانهای از مردم بگیرد.
*اصلاح رویکردها نیازمند چه الزاماتی است؟
امروز در شرایطی قرارگرفتهایم که مردم از مدیریت اقتصادی و برخی امور اجتماعی ناراضی و انتقاد دارند.به همین دلیل نیز نسبت به موضوعات مختلف معترض هستند. قرار بود ایران اسلامی کانون معنویت،اخلاق و دموکراسی باشد. اسلام نیز در چارچوب آزادی زنده است. خشونت در چارچوب اسلام رحمانی جایگاهی ندارد.پیامبر اسلام(ص) پس از فتح مکه خانه ابوسفیان را که دشمن اصلی ایشان بود خانه امن قرارداد و اجازه نداد کسی به خانه وی تعدی کند.جنگهایی که پیامبر اسلام انجام دادهاند همگی دفاعی است و ایشان هیچگاه دستور حمله و یا آغاز جنگی را صادر نکردند.در قرآن مجید نیز هیچ جنگ ابتدایی وجود ندارد.
*دولت آقای رئیسی چگونه میتواند از بحرانهای موجود در جامعه عبور کند؟
واقعیت این است که تا زمانی که رویکردهایی که به آن اشاره کردم تغییر نکند دولت نمیتواند مشکلات را حل کند.اگر قرار است وضعیت مردم تغییر کند باید استراتژیهایی که در سالهای اخیر مورداستفاده قرارگرفته تغییر کند. در شرایط کنونی جامعه ایران با بحرانها و چالشهای متعددی مواجه است. به همین دلیل نیاز است دولت از افرادی در کابینه خود استفاده کند که از تجربه و تخصص کافی برای مدیریت بحرانها برخوردار باشند. برخی از افرادی که امروز در دولت حضور دارند دارای کارنامه موفقی درگذشته نیستند.سیاستهایی که تاکنون اتخاذشده همان سیاستهایی است که در دولتهای گذشته اصولگرایان دنبال کردهاند.کسانی که امروز در مناصب مختلف کشور حضور دارند طرفدار همان سیاستها هستند که امتحان خود را پس داده و مسبب وضعیت موجود جامعه بوده است.نتیجه ادامه این سیاستها این است که امروز مردم ایران با بحرانها متعددی مواجه هستند.
*آیا بین رویکردی که دولت آقای رئیسی برای حل مشکلات در پیشگرفته با واقعیتهای موجود جامعه همخوانی و تناسب وجود دارد؟
بین وضعیت اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی جامعه و تفکراتی که اصولگرایان و دولت دنبال میکنند سازگاری وجود ندارد.راه حل برای اینکه وضعیت اقتصادی مردم بهتر شود و تحریمها برداشته شود و مدیران کشور بتوانند ایدههای خود را اجرایی کنند این است که متخصصان و کارشناسانی که امروز به دلایل مختلف در حاشیه قرار گرفتهاند بتوانند درصحنه حضور پیدا کنند و با کار کارشناسی و تخصصی وضعیت موجود را تغییر بدهند.امروز بسیاری از نخبگان به دلایل مختلف از حضور در عرصه تصمیمگیری جامعه محروم شدهاند و برخی اجازه نمیدهند این نیروهای متخصص در مدیریت جامعه نقشآفرینی کنند.هنگامی نخبگان و متخصصان میتوانند درصحنه حضورداشته باشند که شرایط یک انتخابات آزاد در کشور وجود داشته باشد تا گروههای مختلف فکری در فضای انتخابات نماینده داشته باشند.بسیاری از افرادی که امروز خانهنشین شدهاند مؤمن به جمهوری اسلامی هستند و درگذشته خدمات ارزشمندی برای نظام و کشور انجام دادهاند. نباید در تضاد با نخبگان و شایستهسالاری باشیم به شکلی که این افراد را محدود کنیم و اجازه ندهیم در عرصه مدیریت جامعه فعالیت داشته باشند.متأسفانه در شرایط کنونی این اتفاق رخداده است. از سوی دیگر بسیاری از نخبگان کشور نیز به دلیل مشکلات داخلی به خارج از کشور مهاجرت کردهاند و هماکنون در خارج زندگی میکنند. بدون تردید اگر این نخبگان در داخل کشور حضور داشتند میتوانستند به حل مشکلات کشور کمک کنند.شاید این افراد با برخی از اصحاب قدرت اختلافسلیقه داشته باشند اما این افراد نسبت به منافع ملی و مردم حساسیت دارند و از همه ظرفیتهای خود برای تحقق منافع ملی استفاده خواهند کرد.
ارسال نظر