کشتار انسانها برای غلبه بر حماس
آنچه که امروز در غزه با آن مواجه هستیم؛ اینکه به نظر میرسد تمرکز اسرائیل بر تهاجم نظامی و هدف قرار دادن زیرساختها و همچنین کاهش توان نیروها و از همه مهمتر قدرت فرماندهی نیروهای مقاومت در غزه است.
در عین حال در همین فضا و ادعایی که اسرائیل دارد که به برخی از مراکز حمله میکند و برخی از مراکز مثل بیمارستانها، اماکن عمومی و یا حتی مکانهای جمعیت خیز غزه به دلیل تراکم جمعیت را هم مورد هدف قرار داده که این فاجعه انسانی قابل توجیه نیست. بهانه اسرائیل برای جنایات این است که این مکانها محل تجمع و پشتیبانی نیروهای مقاومت است. به نظر میرسد که در این فضا طرحی که دولت نتانیاهو دارد این است که انتقام خود را از نیروهای مقاومت در غزه بگیرد و اصطلاحا هم مطلوب اسرائیل است و هم همه شرایط برای پیروزی که آنها در پس این شکست بزرگ به دنبالش میگردند غزه میتواند یک هدف باشد. اما نکتهای مهم نیز وجود دارد که اسرائیلیها در زبان و ادبیات رسانهای خود تهاجم زمینی به غزه را تبلیغ میکنند یا پیش زمینه آن را فراهم میآورند. اما در عمل با زدن اهداف مشخص و معین جنگ، هوشمندانه از توان نیروهای مقابل خود کم میکند. الان یک دوگانگی میان افعال، اعمال و اقدامات نظامی اسرائیل و از طرف دیگر در مدیریت مهندسی افکار عمومی میبینیم که در تلاشند این دوگانگی را به دلایل مختلف ابراز کنند تا جاهای دیگر مثل افکار عمومی را مدیریت کنند. چرا که افکار عمومی جهان طی روزهای اخیر به شدت علیه اسرائیل شده آن هم به این خاطر که اسرائیل زنان و کودکان و مردم بیدفاع را میزند و طبق آمارهایی که نشان میدهد اسرائیل از کشتار انسانها به عنوان یک ابزار برای غلبه بر طرف مقابل استفاده میکند. همان بحث رعب و وحشت که در سیاستهای نظامی و تبلیغاتی رژیم صهیونیستی همیشه بوده است. حال اینکه روند به کدام سمت و سو خواهد رفت به نظر میرسد که اسرائیل همچنان تمرکز خود را به عنوان رقیب اصلی و خاستگاه نیروهای مقاومت و هدفی که میتواند پیروزیای اصطلاحا در اقدام نظامی داشته باشد متمرکز خواهد کرد. در عین حال اگر اسرائیل بخواهد دیگر جبهههای خود را مثل جبهه شمال فعال کند حتما توازنش به هم خواهد خورد.
* حسن لاسجردی
تحلیلگر مسائل بینالملل
ارسال نظر