«آرمان ملی» آسیبپذیری اقتصاد از توسعه درگیریها در منطقه را بررسی میکند
مهار التهاب بازار از دایره آتش جنگ
کاهش نرخ تورم یکی از سرفصلهای مهم مسئولان در سال جاری بود که با تاکید مقام معظم رهبری بر کاهش یا تثبیت نرخ تورم در سال 1402 به طور جدی به آن پرداخته شد و نخستین گامها دراین مسیر نیز بهبود روابط با کشورهای منطقه است که هر خبری در این زمینه به سرعت تاثیر خود را در بازار ارز برجاگذاشت و به تدریج با خبر آزادسازی اموال بلوکه شده وضعیت اندکی بهبود پیدا کرد که البته همچنان نشانی از بهترشدن وضعیت معیشتی مردم و ملموس شدن آن برای مردم نیست.
اما همین اندک کورسو نیز همزمان با آغاز تنشهای منطقه فیمابین اسرائیل و طرفهای درگیر مجدداً کمرنگ شد و بازار دوباره ملتهب شد. بدیهی است ایران نیز مانند کشورهای منطقه از اثرات این تنشها در حوزه اقتصادی مصون نماند. کارشناسان معتقدند مدیریت مناسب بانک مرکزی باتزریق ارزهای به بازار حاصل از آزادسازی اموال بلوکه شده تا حدی توانستیم بازار ارز را کنترل کنیم اما ادامه این روند مشروط به اتخاذ سیاستهای مناسب و منطقی ایران در این بین است. هر چند احیای اقتصادی ایران که طی سالیان طولانی آسیب دیده است نیاز به اصلاحات زیرساختی و زمان بیشتری دارد. بدیهی است حرکت در مسیر کاهش نرخ تورم و بهبود تولید در گرو اِعمال برنامهریزیهای جدید در سیاستهای داخلی و خارجی و همچنین تغییر در برخی زیرساختهاست که ثبات آن نیاز به زمان بیشتری دارد .
تاثیرپذیری اقتصاد همزمان با توسعه تنشهای منطقه
کامران ندری، کارشناس اقتصادی در این باره به آرمان ملی گفت: دیپلماسی خارجی در تعیین سیاست و برنامهریزیهای اقتصادی و در نتیجه مهار تورم بسیار تاثیرگذار است، از این رو قطعاً تنشهای اخیر در منطقه نیز بر اقتصاد کشور و همچنین منطقه بسیار تاثیرگذار بوده است و همزمان با احتمال توسعه کشورهای درگیر نرخ تورم در ایران نیز به طور نسبی افزایش یافت که البته ایران تاکنون با اتخاذ سیاست های منطقی توانسته است مدیریت مطلوبی در عرصه اقتصادی – سیاسی اِعمال کند و حتی بانک مرکزی طی چند روز نخست درگیریها با استفاده از منابع ارزی جدید و تزریق آن به بازار توانست افزایش نسبی مجدد قیمت ارز و رشد تورم دوباره را کنترل کند و قیمت ارز در بازار را کنترل کرد.
حلقه مفقوده بهبود نیافتن معیشت
او افزود: البته مشکلات اقتصادی موجود در کشور تنها ناشی از عوامل خارجی نیست بلکه رفع همه مشکلات اقتصادی که طی سالیان طولانی شکل گرفته است، ظرفِ مدت دو یا سه ماه حل نخواهد شد و برای اینکه نتایج مطلوب اقدامات مطلوب طی ماههای اخیر را در وضعیت اقتصادی کشور به ویژه در معیشت مردم مشاهده کنیم، نیاز به اصلاحات ساختاری بیشتر و همچنین مدت زمان بیشتری داریم که با مدیریت مناسب شاهد آن باشیم. اما قطعاً هر آنچه که تا کنون به ویژه در ماه های اخیر رخ داده است، بسیار خوشایندتر از نبود و فقدان آن می باشد. در حقیقت باید گفت درمان همزمان تورم و رشد تولید کاری دشوار است که برای کشورهای دیگر در شرایط عادی تر از کشور ما نیز سخت است.
ندری معتقد است: قطعاً کاهش نرخ تورم از میزان 60 تا 70 درصد به حدود 40 درصد بسیار بهتر از این است که هیچ تغییری ایجاد نشود، البته بدیهی است جنگ غزه و احتمال توسعه درگیری ها در این جنگ، اثرات سوء خود را در بازار ایران و دیگر کشورها و ... خواهد گذاشت و بازار دچار نوسانات منفی خواهد شد.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: بدیهی است عوامل زیادی در کاهش یا افزایش نرخ تورم موثر است که از مهمترین آنها می توان به کاهش تولید ناشی از کاهش سرمایه گذاری اشاره کرد که البته ارتباط تنگاتنگی با غیرقابل پیش بینی بودن بازار و بلاتکلیفی تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی در کشور دارد، در حقیقت اگر بازار در هر وضعیتی حتی منفی بودن قابل پیش بینی و ثبات باشد وضعیتی مطلوبتر برای تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی به منظور برنامه ریزی برای فعالیت خود در داخل و ... را ایجاد می کند که نسبت به غیرقابل پیش بینی بودن و بلاتکلیفی اولویت دارد.
راهکار مهار تورم و بهبود تولید
او درباره راهکارهای موجود برای مهار تورم و بهبود تولید گفت: هر چند حاکمیت در شرایط فعلی با توجه به زیرساخت های بیمار سالیان گذشته تمام تلاش خود را برای بهبود انجام داده است، اما اقتصاد بیمار نیز همچون درمان دیگر بیماریهای عمیق، نیاز به درمان تدریجی و اصلاحاتی دارد تا با فراهم شدن اسباب داخلی و خارجی تاثیرات آن در کشور را شاهد باشیم، در حقیقت باید گفت آنچه که بانک مرکزی تاکنون انجام داده است تا حد زیادی در مهار رشد نقدینگی و تحقق درآمدهای نفتی و افزایش منابع ارزی موثر بوده است، اما چنانچه تغییری جدی در تحولات منطقه و مداخلات دیگر کشورها در جنگ اسرائیل و غزه رخ دهد، مطمئناً ایران نیز از آن ها مصون نخواهد ماند و قطعاً درآمدهای پیش بینی شده نفتی ایران دچار خلل خواهد شد.
بازارهای داخلی هنوز از جنگ تاثیر جدی نگرفته اند
اما سعید لیلاز کارشناس اقتصادی معتقد است: تداوم جنگ غزه تاثیری روی بازارهای داخلی(بورس، دلار، طلا و نفت) نمیگذارد و بازارهای بینالمللی هم از این رخداد تاثیر نمیپذیرند، مگر اینکه شخص نتانیاهو بخواهد جنگ را فرامنطقهای کند، ریزش ۵۱ هزار واحدی بورس در روزهای اولیه جنگ این ترس را در میان سهامداران به وجود آورد که جنگ غزه میتواند علاوه بر بازارهای داخلی بازارهای بینالمللی را هم تحت تاثیر قرار دهد. جنگ غزه در یک محدوده جغرافیایی کوچک رخ داده و تا زمانی که این جنگ فرامنطقهای نباشد، بازارهای داخلی و خارجی تاثیر چندانی از آن نمیگیرند. آنچه در بازار بورس، سکه و طلا و دلار ایران رخ داد یک هیجان و واکنش مقطعی بود. همچنین گرانی نفت در روز گذشته یک واکنش زودگذر بازارهای بینالمللی به جنگ غزه بود.
او ادامه داد: منظور از گسترش ابعاد و ایجاد جنگ فرامنطقهای کشیده شدن پای ایران و برخی کشورها به این جنگ است. البته باید بگویم اگر شخص نتانیاهو بخواهد پای ایران را به جنگ بکشد و موفق شود، ایران را یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در این رخداد قلمداد کند، اتفاقات سیاسی و اقتصادی غیرقابل کنترلی در خاورمیانه رخ میدهد. این اتفاقات تمامی خاورمیانه را تحت تاثیر قرار میدهد که تبعات آن غیر قابل تصور است. البته باید بگویم بعید است که نتانیاهو بتواند ایران را در این جنگ سهیم کند. تا الان علاقهای برای این کار از سوی آمریکا و ارتش اسراییل دیده نمیشود. در حال حاضر ارتش اسراییل ضعیفتر از آن است که بتواند در چندین جبهه مبارزه کند. در بیانیههای ارتش اسراییل دیده میشود که هیچ علاقهای به گسترش جنگ ندارند.
لیلاز درباره متلاطم شدن بازارها در صورت تداوم جنگ گفت: در حال حاضر هیچ طرفیت تاثیرگذار برای شعلهور شدن جنگ فرامنطقهای دیده نمیشود. اتفاقی که این چند روز در بازارها رخ داد یک فشار روانی بود. واقعیت این است که تدوام جنگ غزه منجر به تحول خاصی در سیستم سخت افزاری اقتصادی ایران نخواهد داشت. همچنین تاثیری هم روی بازارهای بینالمللی نخواهد گذاشت. قیمت نفت در صورت تداوم جنگ در این حد و اندازه تغییر نمیکند. در صورت تداوم جنگ غزه که کمی بعید به نظر میرسد بازهم اقتصاد جهان و اقتصاد کشورمان نوسان خاصی را تجربه نخواهد کرد. هرآنچه که در این روزها تجربه شده حاصل فشارهای روانی زودگذر است که اثر چندانی روی کل اقتصاد ندارد.
او توضیح داد: باید بگویم که محدوده جغرافیایی و کشورهایی که درگیر جنگ اوکراین بودند بسیار بزرگتر و متفاوتتر از جنگ غزه بود. این دو اصلا باهم قابل مقایسه نیستند در نتیجه جنگ اوکراین روی بازارهای بینالمللی تاثیر بسیار زیادی داشت.
ارسال نظر