| کد مطلب: ۱۰۷۳۱۰۵
لینک کوتاه کپی شد

سعید فائقی در گفت‌وگو با «آرمان ملی»:

جریان اصلاحات دچار جزم‌اندیشی شده است

«‌نخبگان مأیوس نمی‌شوند و همواره به دنبال تأثیر گذاری در تصمیم گیری‌های جامعه هستند. واقعیت این است که فضای فرصت‌طلبی بر جریان های سیاسی کشور غالب شده است».

جریان اصلاحات دچار جزم‌اندیشی شده است

 

 این جملات سخنان مهندس سعید فائقی، معاون سابق تربیت بدنی در گفت وگو با «آرمان ملی» است.مهندس فائقی معتقد است:« شعار توسعه سیاسی که اصلاح‌طلبان مطرح می‌کردند به مرور زمان دچار جزم اندیشی شد. دلیل آن نیز این بود که این شعار به شکلی مطرح می‌شد که رقیب سیاسی نباید حضور داشته باشد. این در حالی است که اگر واقعا شعار براساس اصلاح‌طلبی مطرح می‌شد باید عنوان می‌شد رقیب نیز باید حضور داشته باشد و توسعه سیاسی به صورت همه جانبه در کشور رخ بدهد.گفتمان اصلاح‌طلبی همواره به دنبال رقیب قوی است نه رقیب ضعیف.جریان اصلاح‌طلبی به دنبال حذف رقیب نیست و بلکه همواره به رقیب سیاسی خود بها می‌دهد و از حضور آن در صحنه رقابت سیاسی استقبال می کند.این در حالی است که جریان اصلاحات پس از مدتی به سمت حذف رقیب از صحنه سیاسی حرکت کرد». در ادامه ماحصل این گفت وگو را می خوانید.

*آیا نخبگان جامعه با توجه به شرایط جامعه نسبت به تأثیرگذاری بر مناسبات اجتماعی و سیاسی مأیوس شده‌اند؟چرا؟

نخبگان مأیوس نمی‌شوند و همواره به دنبال تأثیر گذاری در تصمیم‌گیری‌های جامعه هستند. واقعیت این است که فضای فرصت‌طلبی بر جریان های سیاسی کشور غالب شده است.

ظهور رادیکالیسم در کوتاه مدت در کشور امکان پذیر نیست.هر جامعه انقلابی تا نسل اولی که انقلاب کرده‌اند زنده هستند رادیکال نمی‌شود.این طبیعت جامعه انقلابی است. دلیل آن نیز این است که نسل اول انقلابی به اندازه کافی رادیکال بوده است. در چنین شرایطی می‌توان نسبت به وقوع تغییرات اساسی در جامعه خوش‌بین بود. با این وجود این تغییرات شکل رادیکال نخواهد داشت

*در چنین فضایی رادیکالیسم فرصت بروز پیدا نمی‌کند؟

بنده معتقدم ظهور رادیکالیسم در کوتاه مدت در کشور امکان پذیر نیست.هر جامعه انقلابی تا نسل اولی که انقلاب کرده‌اند زنده هستند رادیکال نمی‌شود.این طبیعت جوامع انقلابی است. دلیل آن نیز این است که نسل اول انقلابی به اندازه کافی رادیکال بوده است. در چنین شرایطی می توان نسبت به وقوع تغییرات اساسی در جامعه خوش‌بین بود. با این وجود این تغییرات شکل رادیکال نخواهد داشت.امروز ناسیونالیسم در بین کشورهای جهان رشد کرده است.این اتفاق در جامعه ما نیز بروز و ظهور داشته است. به عنوان مثال در روزهای خاص ملی مانند روز بزرگداشت «کوروش» تحرکاتی در جامعه رخ می‌دهد.ناسیونالیسم نیز با رادیکالیسم همخوانی ندارد.رادیکالیسم ایدئولوژیک در دهه چهل و در تفکرات چپ‌ها و مجاهدین خلق تبلور پیدا می کرد.با این وجود هنگامی که ملی گرایی پارادایم غالب جامعه و جریان های سیاسی می‌شود شرایط متفاوت است. ما این اتفاق را در بین سال های1329تا1332 در جامعه ایران تجربه کرده‌ایم.در این مقطع زمانی با وجود اینکه ملی گرایی به عنوان پارادایم غالب جامعه شناخته می‌شود اما شاهد رادیکالیسم نیستیم.برخی حتی یکی از دلایل شکست دکتر مصدق را جلوگیری از بروز رادیکالیسم در جامعه می‌دانند که اجازه چنین کاری را نداد.در شرایط کنونی نیز اگر جامعه ایران شکل ناسیونالیستی به خود بگیرد بیشتر به سمت دموکراسی حرکت خواهد کرد تا رادیکالیسم.

*چه نشانه‌هایی وجود دارد که جامعه به سمت دموکراسی حرکت کند؟

ناکارآمدی مدیران در جامعه سبب افسردگی مردم می‌شود.عصبانیت نیز نشانه‌ای از افسردگی اجتماعی است.یکی از علائم جامعه افسرده بی تفاوتی اجتماعی است.در چنین جامعه‌ای نیز سرمایه اجتماعی جامعه کاهش پیدا می کند.در دوران جنگ تحمیلی جامعه شرایط سخت زندگی را به دلیل جنگ پذیرفته شد. با این وجود پس از جنگ که ما به دنبال سازندگی خرابی‌های حاصل از جنگ رفتیم مشکلات آغاز شد. دلیل اصلی آن نیز این بود که در دوران سازندگی جامعه درگیر سازندگی نبود.دلیل اصلی رکود و تورمی که امروز کشور با آن مواجه است این است که سرمایه گذاری که ما در گذشته انجام داده‌ایم سرمایه گذاری دقیق و متناسب با نیازهای جامعه نبوده است.اغلب این سرمایه‌گذاری ها براساس تفکرات توسعه‌طلبانه ما بوده است.به عنوان مثال در یک مقطع زمانی تا می‌توانستیم سد ساختیم و فولاد ساختیم. این در حالی است که مناسبات بین‌المللی ما به شکلی نبوده که بتوانیم تولیدات خود را صادر کنیم.جامعه‌ای که ما در ابتدای انقلاب برای خود ترسیم کرده بودیم با پارامترهای موفق‌تری در نظر گرفته شده بود. از عوارض ناکارآمدی مدیران،فساد است.از سوی دیگر هنگامی که جامعه افسرده باشد میزان مشارکت مردم کاهش پیدا می‌کند که نتیجه کاهش مشارکت مردم نیز فساد است.در جامعه‌ای کهدارای اقتصاد بیمار است به صورت طبیعی مشکلات رشد پیدا می کند.اگر ما در سال های انقلاب با خود صادق نبوده باشیم و به مسئولان گذشته اتهام زده باشیم امروز این اتهامات به خودمان بازمی‌گردد.

*آیا اتهام زدیم؟

روزهایی را بنده به خاطر دارم که ما فکر می کردیم مسئولان گذشته به دنبال فساد هستند و هیچ کار دیگری انجام نمی‌دهند.پس از مدتی که خودمان وارد چرخه مدیریتی شدیم متوجه شدیم همه وقت خود را باید صرف حل مشکلات کرد و فرصتی باقی نمی ماند که یک مدیر به کارهای دیگر برسد. مهندس بازرگان معتقد بود باید با سیاست گام به گام جلو رفت.سیاست گام به گام نیز به معنای حرکت تدریجی و تکاملی جامعه است.چریک های فدایی خلق در دولت مهندس بازرگان به سفارت آمریکا حمله کردند. این غائله با پادرمیانی دکتر یزدی به پایان رسید. با این وجود چپ اسلامی بعدها در سیزده آبان همین حرکت را به شکل دیگری تکرار کرد. همین مساله نیز دلیل اصلی استعفای مهندس بازرگان بود. محور این حرکت نیز مبارزه با آمریکا بود. این در حالی بود که جریان های رقیب جریانی که مدعی مبارزه با آمریکا بود و شعار مرگ برآمریکا می‌داد نیز به مرور زمان تندرو شد. در نتیجه جامعه درگیر رقابت این جریان با یکدیگر شد. در طول این سال‌ها نیز هر جریانی که به قدرت می‌رسید با مخالفت جریان مقابل مواجه می شد و این روند تا به امروز وجود داشته است. برخی عنوان می کنند مهندس بازرگان نباید استعفا می‌داد. این در حالی است که شرایط کشور به شکلی بود که چاره ای به جز استعفا برای مهندس بازرگان باقی نمانده بود.تفکر بازرگان اگر امروز هم در کشور وجود داشت  فضای فعالیت پیدا نمی‌کرد.

*در طول سال‌های گذشته فرصت هایی برای کنار زدن رادیکالیسم وجود داشت. چرا از این فرصت ها استفاده نشد؟

اریک فروم کتابی به عنوان جزم اندیشی مسیحی دارد که در این کتاب عنوان می کند همه کسانی که به دنبال تفکری جدید بودند و به صورت متفاوت می اندیشیدند در نهایت به نوعی جزم اندیشی دچار شده اند.در نتیجه جریان اصلاحات نیز دچار جزم اندیشی شده است. شعارهایی که آقای خاتمی در چهار سال نخست خود مطرح کردن توسط اعضای کابینه دنبال نشد.در کابینه دوم وضعیت بهتر شد و برخی از این شعارها شکل اجرایی به خود گرفت.شعار توسعه سیاسی که اصلاح طلبان مطرح می کردند به مرور زمان دچار جزم اندیشی شد. دلیل آن نیز این بود که این شعار به شکلی مطرح می شد که رقیب سیاسی نباید حضور داشته باشد. این در حالی است که اگر واقعا شعار براساس اصلاح طلبی مطرح می شد باید عنوان می شد رقیب نیز باید حضور داشته باشد و توسعه سیاسی به صورت همه جانبه در کشور رخ بدهد.گفتمان اصلاح طلبی همواره به دنبال رقیب قوی است نه رقیب ضعیف.جریان اصلاح طلبی به دنبال حذف رقیب نیست و بلکه همواره به رقیب سیاسی خود بها می دهد و از حضور آن در صحنه رقابت سیاسی استقبال می کند.این در حالی است که جریان اصلاحات پس از مدتی به سمت حذف رقیب از صحنه سیاسی حرکت کرد.

 

 

شعارهایی که آقای خاتمی در چهار سال نخست خود مطرح کردن توسط اعضای کابینه دنبال نشد.در کابینه دوم وضعیت بهتر شد و برخی از این شعارها شکل اجرایی به خود گرفت.شعار توسعه سیاسی که اصلاح طلبان مطرح می کردند به مرور زمان دچار جزم اندیشی شد. دلیل آن نیز این بود که این شعار به شکلی مطرح می شد که رقیب سیاسی نباید حضور داشته باشد. این در حالی است که اگر واقعا شعار براساس اصلاح طلبی مطرح می شد باید عنوان می شد رقیب نیز باید حضور داشته باشد و توسعه سیاسی به صورت همه جانبه در کشور رخ بدهد.گفتمان اصلاح طلبی همواره به دنبال رقیب قوی است نه رقیب ضعیف

 

 

منبع : آرمان ملی
خبرنگار : احسان انصاری

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار