مسکن،بازتاب سیاستهای پولی ومالی
وضعیت مسکن در اقتصاد ایران را باید از دو جنبه نگاه کرد.
جنبه اول این است که هیچوقت معادل تقاضا، عرضه مسکن صورت نگرفته به عنوان مثال اگر همان حدود دو میلیون مسکن مهر را هم مثال بزنیم؛ تقریبا اگر دوره دولتهای نهم، دهم و همچنین یازدهم و دوازدهم والان سیزدهم را محاسبه کنیم، یعنی در طی تقریبا پنج دوره قبلی درنهایت شاید حدود دو میلیون مسکن ساخته و عرضه شده. سوال این است که آیا نیاز تقریبا دو دهه گذشته این تعداد بوده و ما دو میلیون مسکن نیاز داشتیم درحالی که به طور میانگین سالانه بین ششصد تا هفتصدهزار ازدواج صورت گرفته که نیاز به مسکن داشته. تقاضای مسکن از دو جهت است: یکی تعداد ازدواجهایی که صورت میگیرد و دوم، بافتهای فرسودهای که نیاز به بازسازی دارد و مسکن نو ساخته میشود و برآورده این است که سالانه یک میلیون مسکن برای عرضه نیاز است. ولی واقعیت مطلب این است که در سنوات گذشته چنین مسکنی ساخته نشده. به عبارت دیگر تقاضا وجود دارد ولی عرضه متناسب با آن انجام نگرفته. حالا دلیل اینکه این عرضه صورت نگرفته، بخشی می تواند به دلیل مداخله بازار باشد و بخشی هم به دلیل اینکه فضای کسب و کار مفید نبوده تا مسکن عرضه شود. ولی از همه اینها که بگذریم به همین آماری که مرکز آمار داده استناد کنیم و الان گفته شده که قیمت هر متر مسکن در تهران حدود 80 میلیون تومان است، سوال این است که به عنوان مثال یک واحد 60، 70 متری که حدود پنج میلیارد تومان قیمت دارد چه تعداد خانوارها میتوانند چنین تقاضایی را داشته باشند؟ براساس محاسبات مختلفی که انجام شده، الان تقریبا در ایران امید به خانهدار شدن با امید به زندگی تقریبا شبیه به هم یا نزدیک به هم شده. بنابراین درخصوص وضعیت مسکن یکی اخلالی است که در سمت دولت انجام شده و یکی هم سیاستهای پولی و مالی است که به شدت سمت تقاضا را سرکوب و مایوس کرده یا تقاضا را حداقلی کرده. توان خرید مسکن حدود هر متری هشتاد میلیون تومان در تهران وجود ندارد. این عدم وجود تقاضا به این معنا نیست که نیاز نیست یا به این معنا نیست که مصرف کننده واقعی وجود ندارد بلکه نیاز است و تقاضا وجود دارد اما قدرت خرید وجود ندارد. لذا چون قیمت مسکن خیلی گران است و تقاضا هم وجود دارد ولی قدرت خرید وجود ندارد، امروز این اخلال را در بازار مسکن میبینیم هم در موضوع اجارهبها میبینیم هم در بحث افزایش قمیت مسکن میبینیم و به نظر میرسد اگر قرار است این مشکل حل بشود، یک سمت آن اصلاح سیاستهای پولی و مالی است. تا زمانی که تورمهای 30، 40 درصدی وجود دارد طبیعی است که برای خانوارها به این راحتی با این دستمزدهایی که دریافت میکنند، توان تامین مسکن مورد نیاز نخواهد بود که از سمت سیاستهای پولی و مالی است و از سمت دیگر هم به دلیل مداخلهای که دولتها کردند و تصورشان این بوده که میتوانند در خانهدار شدن موفق شوند، عملا اگر اسمش را بساز بفروش بگذاریم یا سازندهها یا مردم هم خودشان توان ساخت مسکن مورد نیاز خودشان را از دست دادهاند.
*هادی حقشناس
اقتصاددان
ارسال نظر