مشکل کجاست؟
دولت سیزدهم گرچه وعدههای اقتصادی بسیاری را داده، اما عدم تحقق آنها نشان میدهد ایرادهایی در این بین وجود دارد.
یکی از ایرادهایی که وجود دارد سیاست تعامل با جامعه جهانی است. این دولت به راحتی میتوانست پرونده برجام را در سال 1400 حل کند. اما کسی را پای میز مذاکره فرستادند که از ابتدا مخالف برجام بوده است. یا حتی کسانی مثل آقای جلیلی از وی پشتیبانی میکردند که به چیزی به نام توافق برجام قائل نیستند. همین 2روز پیش در خبرها داشتیم که آقای منظور، رئیس سازمان برنامه و بودجه گفته درآمدهای نفتی که طی هفت ماهه در بودجه دیده بودیم طی هفت ماه همه در بودجه تحقق پیدا نکرده و فقط 70 درصد آن تحقق یافته است. این اتفاق به این دلیل است که رقبای منطقهای به راحتی نفت خود را میفروشند. به عنوان نمونه الان عراق در اوپک جای ایران را گرفته به نحوی که بعد از عربستان سعودی، عراق دومین صادر کننده نفت در اوپک است و رده ایران پایینتر رفته است. به دلیل اینکه عراق که همسایه ماست باشرکتهای غربی کار میکند؛ تکنولوژی مدرن آورده و مخازن مشترک را بهره برداری میکند و امروز بالای 4 میلیون و دویست هزار بشکه در روز نفت صادر میکند. در حالی که به گفته رئیس سازمان برنامه و بودجه ایران کمتر از یک و نیم میلیون بشکه نفت صادر میکند. بنابر این کشورهای مختلف اکنون این نفت رامی فروشند و برای توسعه و پیشرفت خود تبدیل به سرمایه گذاریهای زیربنایی میکنند؛ اما در خصوص ایران همان پولی که در بودجه جاری گذاشته نیز تحقق پیدا نمیکند و وقتی که تحقق پیدا نکرد دولت مجبور است که از بانک مرکزی استقراض کند، رشد نقدینگی اتفاق بیفتد و به دنبال آن افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی وپایین آمدن قدرت خرید مردم است. لذا تصور میشود که اقتصاد ایران در گیر سیاست به ویژه سیاست خارجی است. تعامل با جامعه جهانی به نفع کشورمان است. اگر امروز شرکتهای بزرگ و دارای تکنولوژی روز در بخش انرژی بیایند و در صنعت انرژی ما سرمایه گذاری کنند به نفع ما و به ضرر رقبای منطقهای است. یعنی الان میتوانیم خیلی بیشتر از اینها نفت را صادر کنیم و پول آن را صرف تاسیسات زیربنایی مثل پالایشگاهها، نیروگاهها و بندرگاهها کنیم و در زمینه زیربنایی یک سرمایهگذاری مهم انجام دهیم. لذا همانطور که گفته شد مشکل در سیاست خارجی است.
*مهدی پازوکی
کارشناس مسائل اقتصادی
ارسال نظر