پیرمحمد ملازهی در گفتوگو با «آرمان ملی»:
طالبان یک خطر بالقوه به شمار میرود
اخیرا شایعات تعجببرانگیزی درباره حضور مهاجران افغانی در ایران مطرح میشود. شایعاتی که البته هنوز در حد شایعه است و هیچ نهاد رسمی آن را تأیید نکرده است.
آرمان ملی _ احسان انصاری: به نظر میرسد حضور مهاجران افغانی در ایران به صورت غیرمحسوسی در حال افزایش است. از سوی دیگر مشکلات ایران و طالبان نیز مانند استخوان لای زخم است که هر لحظه امکان دارد سر باز کرده و روابط دو کشور را متشنج کند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع و پیامدهای احتمالی آن با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان گفتوگو کرده است. پیرملازهی میگوید:«پس از انقلاب اسلامی انعطاف بیشتری برای حضور افغانهای جنگزده در ایران وجود داشت و مهمان نوازی صورت گرفته است. این در حالی است که در شرایط فعلی سختگیریهای بیشتری در این زمینه صورت میگیرد و کسانی که به صورت غیرقانونی وارد ایران شدهاند ، از کشور اخراج میشوند. در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و زمانی که شوروی به افغانستان حمله کرد و موج عظیمی از مهاجران افغانی به سمت ایران راه افتاد و ایرانیها انعطاف زیادی نسبت به این موضوع نشان دادند و به همین دلیل نیز میزان مهاجرت افغانها به ایران زیاد بود. دلیل این اتفاق نیز به دلیل اسلامی بودن دو کشور بود . در شرایط کنونی هم نزدیک به پنج میلیون افغان به ایران رفتوآمد میکنند که بخش عمده این رفتوآمدها نیز بهصورت غیرقانونی صورت میگیرد. به همین خاطر، اگر مجموعه این شرایط را در نظر یگیریم و به این نتیجه میرسیم که طالبان در بلندمدت یک خطر بالقوه و چالشبرانگیز برای ایران خواهد بود و به همین دلیل ایران باید سیاست روشنی در مقابل طالبان در پیش بگیرد » در ادامه این گفت وگو را میخوانید.
*شائبههای مختلفی درباره مهاجران افغانی در ایران به وجود آمده است؟ چرا میزان مهاجرتها نسبت به گذشته کاهش پیدا نکرده است؟
براساس آمارهای غیررسمی میزان مهاجران افغانی در ایران بین پنج تا هشت میلیون نفر است. این در حالی است که براساس آمارهای رسمی در حدود پنج میلیون مهاجر افغانی در کشور وجود دارد. واقعیت این است که تا زمانی که افغانستان دچار ناامنی است و مردم این کشور در وضعیت خوبی زندگی نمیکنند به صورت طبیعی این مهاجرتها صورت میگیرد. این مهاجرتها تنها به ایران نیست، بلکه به کشورهای دیگر مانند پاکستان هم صورت میگیرد. برخی از مهاجران نیز که از وضعیت مالی بهتری برخوردار هستند ، از ایران به عنوان یک راه ترانزیتی استفاده میکنند و به ترکیه میروند و پس از مدتی به کشورهای اروپایی مهاجرت میکنند. در چنین فضایی برخی گمانهزنیها درباره مهاجران افغانی در ایران مطرح میکنند که درست یا نادرست بودن آنها مشخص نیست. یکی از این مسائل که به تازگی مطرح شده احتمال استفاده از مهاجران افغانی در انتخابات آینده است. این در حالی است که براساس قانون افراد خارجی حق رأی ندارند و تنها کسانی میتوانند در انتخابات شرکت کنند که دارای شناسنامه باشند.
برخی گمانهزنیها درباره مهاجران افغانی در ایران مطرح میکنند که درست یا نادرست بودن آنها مشخص نیست. یکی از این مسائل که به تازگی مطرح شده احتمال استفاده از مهاجران افغانی در انتخابات آینده است. این در حالی است که براساس قانون افراد خارجی حق رأی ندارند و تنها کسانی میتوانند در انتخابات شرکت کنند که دارای شناسنامه باشند
*پس از نظر شما احتمالش وجود ندارد.
این موضوع بیش از آنکه به مسائل قانونی ارتباط داشته باشد به مناسبات قدرت در درون نظام سیاسی کشورها ارتباط پیدا میکند. در شرایط کنونی جریانی عنوان میکند مطرح شدن چنین مسائلی توطئه دشمن است و کسانی که با نظام مخالف هستند به این مسائل دامن میزنند. از سوی دیگر جریان مقابل نیز انتقاداتی از این حجم از حضور افغانها در ایران دارد.
*چرا در شرایط کنونی انعطاف بیشتری نسبت به مهاجران افغانی نشان داده میشود؟
من وضعیت را به این شکل نمیبینم چون معتقدم پس از انقلاب اسلامی انعطاف بیشتری برای حضور افغانهای جنگزده در ایران وجود داشت و مهماننوازی صورت گرفته است. این در حالی است که در شرایط فعلی سختگیریهای بیشتری در این زمینه صورت میگیرد و کسانی که به صورت غیرقانونی وارد ایران شدهاند ، از کشور اخراج میشوند. در ابتدای پیروزی انقلاب و زمانی که شوروی به افغانستان حمله کرد و موج عظیمی از مهاجران افغان به سمت ایران راه افتاد و ایرانیها انعطاف زیادی نسبت به این موضوع نشان دادند و به همین دلیل نیز میزان مهاجرت افغانها به ایران زیاد بود. دلیل این اتفاق نیز به دلیل اسلامی بودن دو کشور بود . در شرایط کنونی هم نزدیک به پنج میلیون افغان به ایران رفتوآمد میکنند که بخش عمده این رفتوآمدها نیز بهصورت غیرقانونی صورت میگیرد. به همین خاطر، اگر مجموعه این شرایط را در نظر یگیریم به این نتیجه میرسیم که طالبان در بلندمدت یک خطر بالقوه و چالشبرانگیز برای ایران خواهد بود و به همین دلیل ایران باید سیاست روشنی در مقابل طالبان در پیش بگیرد. در شرایط کنونی و پس از به قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان به دلایل مختلف و از جمله اینکه افغانها در استانهای کشور کارت شناسایی ندارند باید با سختگیری با آنها برخورد شود.
*رابطه جمهوری اسلامی و طالبان از زمان به قدرت رسیدن مجدد با فراز و نشیبهای مختلفی مواجه بوده است. در برخی مقاطع روابط تا حدودی حسنه بوده و در برخی مواقع نیز موضعگیریها شدت پیدا کرده است. به نظر شما در چنین شرایطی جمهوری اسلامی و طالبان در نهایت در چه مسیری حرکت خواهند کرد؟
ما با دو نظام سیاسی ایدئولوژیک مواجه هستیم. نظام شیعی جمهوری اسلامی که براساس نظریه ولایت فقیه بنا شده و امارت اسلامی طالبان که براساس نظریه خلافت اهل سنت شگل گرفته است. در طول تاریخ این دو نوع نگاه، دو نوع جهانبینی را با خود حمل کردهاند. این دو نوع جهانبینی به صورت طبیعی با هم اختلاف نظر دارند و توجیه ایدئولوژیک هر کدام از این دو نظام سیاسی با هم متفاوت است. این دو نظام از نظر ایدئولوژیک با هم در تعارض هستند و این تعارض نیز در آینده ادامه خواهد داشت. با این وجود اگر بخواهیم از نظر سیاسی به موضوع نگاه کنیم با دو کشور اسلامی مواجه هستیم که در گذشته دارای تاریخ و فرهنگ مشترک بودهاند. اگر از این زاویه به قضیه نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که احتمال همکاریهای مشترک بین دو نظام وجود دارد و در آینده نیز وجود خواهد داشت. البته ایران در این زمینه با تردیدهایی مواجه است که آیا مناسبات خود با طالبان را بهعنوان گروهی که در افغانستان به قدرت رسیده را تنظیم کند و یا با توجه به تضاد ایدئولوژیکی که بین ایران و طالبان وجود دارد در آینده مناسبات بین ایران و طالبان ، به سطحی پایین تر از مناسبات امروز برسد. نکته دیگر اینکه هنوز مشخص نیست طالبان در آینده چه رویکردی در پیش خواهد گرفت. نیروهای رادیکال نزدیک به طالبان مانند القاعده و شبکه حقانی با تفکرات و رویکردهای ایران همخوانی ندارند. بنابراین این احتمال وجود دارد که در آینده بین ایران و طالبان مشکلاتی ایجاد شود و به همین دلیل ایران باید تلاش کند چشمانداز آینده را به شکلی طراحی کند که منافع ملی ایران تأمین شود. اخیرا نیز درگیری مرزی بین ایران و طالبان رخ داد که البته هر دو کشور عنوان کردند این درگیری به دلیل سوءتفاهم بوده است. از سوی دیگر مسأله آب هیرمند هنوز بین دو کشور حلنشده و مشکلات در این زمینه وجود دارد. طالبان در این زمینه وعدههایی داده اما اینکه این وعدهها را در آینده عملی کند جای تردید و بحث وجود دارد.
*با توجه به شواهد و قرائن موجود و رویکردهایی که طالبان از زمانی که قدرت را در افغانستان به دست گرفته از خود نشان داده آیا در چشمانداز آینده دو کشور ایران و افغانستان میتوان طالبان را یک خطر بالقوه برای ایران قلمداد کرد؟
در این زمینه یک واقعیت وجود دارد که زیاد مورد توجه قرار نگرفته است و آن واقعیت این است که طالبان یک گروه ایدئولوژیک هستند. منشأ ایدئولوژی طالبان نیز از سه جریان فکری مکتب دیوبندیه شبهقاره هند، مکتب سلفیت خاورمیانهای و سنتها و ارزشهای قومی است که تحت عنوان پشتون والی معروف است. این سه جریان فکری مشی فکری طالبان را تشکیل داده است. نکته حائز اهمیت این است که طالبان جنبههای سختافزاری این مکاتب را با هم ادغام کردهاند و نه جنبههای نرمافزاری. در شرایط کنونی ایران با عربستان، ترکیه و پاکستان در پشت پرده رقابت دارد. به نظر من در راستای این رقابتهای پشت پرده در نهایت طالبان به شکلی رفتار خواهد کرد که به سود رقبای منطقهای ایران تمام خواهد شد. همچنین مشکل مهم دیگری نیز وجود دارد که مواد مخدر است. در شرایطی که طالبان با مشکلات اقتصادی مواجه است بعید به نظر میرسد بخواهند وضعیت مواد مخدر را کنترل کنند. از سوی دیگر، ایران یکی از مسیرهای اصلی ترانزیت مافیای مواد مخدر به شمار میرود و همین موضوع، سالانه از نظر انسانی و مادی هزینههای زیادی را به ایران تحمیل میکند. به همین دلیل مواد مخدر یک مسأله جدی امنیتی برای ایران است و منشأ آن نیز در افغانستان است. بنابراین نمیتوان انتظار داشت طالبان مسأله مواد مخدر را که یکی از منابع اقتصادی آنها به شمار میرود به سود ایران حل کند. این موضوع در کنار مساله دیگر یعنی مهاجرتهای غیرقانونی، حتما میتواند در آینده ایران را با چالشهایی جدی مواجهکند.
ارسال نظر