حذف اساتید یعنی ضربه به آینده
صد سال است که از تشکیل مراکز علمی جهان میگذرد و از زمان تشکیل دانشگاه حدود یک قرن گذشته است. کشورهای توسعه یافته که سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی دنیا را به خود اختصاص میدهند، برای نهاد دانش و دانشگاه و اساتید دانشگاه جایگاه بالایی قائل هستند به عنوان نمونه، اگر آمریکا نخستین اقتصاد جهان است، چین دومین رتبه را دارد و هند چهارمین جایگاه اقتصادی جهان را به خود اختصاص داده، به دلیل آن جایگاه ویژه دانشگاه در این کشورهاست. اگر آنها به واسطه فناوری توانستهاند تحولاتی در اقتصاد خود ایجاد کنند هم به دلیل ارج نهادن به مقام دانشگاه است.
سیدمحمود میرلوحی
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت
در سالهای نخست بعد از انقلاب اسلامی تحولاتی در عرصه علم آموزی کشور ما ایجاد شد و مراکز دانشگاهی به خوبی گسترش یافتند به نحوی که امروزحدود 12 میلیون نفر در کشور دارای تحصیلات عالی هستند. ایران در زمینه مهندسی و پزشکی ظرفیت قابل قبولی از فارغ التحصیلان را دارد. نکته قابل توجه این است که بخش پزشکی در دوران جنگ تحمیلی رشد کرد و امروز در این بخش تبدیل به کشوری شدهایم که حرفهای زیادی برای ارائه در جهان داریم. این درحالی است که وزارت بهداشت ایران در گذشته از فارغ التحصیلان پزشکی در دهلینو آزمون میگرفت تا در ایران به فعالیت بپردازند. نباید فراموش شود جایگاه کنونی به واسطه گسترش دانش و دانشگاه ایجاد شده است. دانشگاه دارای حرمت و احترام زیادی است و جایگاه مهمی دارد. این نهاد، محلی برای تکریم است و نمیتوان دانشگاه و دانشجو را در فضای بسته و محدود به نیروی مفید برای کشور تبدیل کرد. احترام به دانشگاه، استاد و دانشجو موضوعی غیرقابل انکار است و در تمام دورانها حرمت زیادی برای این قشر قائل بودند. در دولت اصلاحات اتفاقات مطلوبی رخ داد، اداره دانشگاه به هیات امنا سپرده و اختیاراتی به دانشگاه داده شد . در آن مقطع دانشگاه در جذب استاد، هیات علمی و مسائل مالی استقلال داشت. حتی تلاش شد انتخاب رئیس دانشگاه و دانشکده به اساتید سپرده شود اما از زمان آغاز دولت آقای احمدینژاد به بعد، دخالتها در دانشگاه افزایش یافت. همگان شاهد هستند که چه میزان دخالتهایی دراین مقطع درامور دانشگاهها صورت میگیرد. در زمانی که دانشگاه امام صادق(ع) تاسیس شد، تلاشهایی صورت گرفت تا نگاه خاصی از علوم انسانی را در سایر دانشگاهها ایجاد کنند. به طوری که حتی شنیده میشود برخی از گرایشهای جدید در علوم انسانی مورد انکار قرار میگیرند. در این مقطع یک رودرویی با هیات علمی و دانشگاهها به ویژه با بخشی از اساتید دارای نگاه متفاوت وجود دارد. در دوران احمدینژاد 3000 نفر با معیارهای خاص علمی در دانشگاهها جذب شدند به نحوی که حتی رتبه علمی و مقالات منتشر شده آنها در نظر گرفته نشد و یا اینکه بررسی نشد پذیرش آنها از سوی دانشجویان به چه میزان است. در جذب این افراد به عنوان استاد تنها همراهی و هم صدایی ملاک قرار گرفت. البته در آن زمان، دانشگاهها موضع گیری و اعتراض کردند. اکنون نیز زمزمه چنین اقداماتی از سوی دولت وجود دارد و اساتیدی که درباره مسائل مورد نیاز جامعه و موضوعات روز سخن میگویند، دارای دیدگاههای خاص هستند و مورد توجه دانشجویان قرار دارند، حذف میکنند. حذفشدگان تنها اساتیدی مانند دکتر فاضلی و عبدالکریمیها نبودند که دیدگاههای قدرتمندی دارند بلکه امروز برقانیها و زارچیها هم به علت مواضعی که دارند، کنار گذاشته میشوند. حذف اساتید نامدار در شرایطی صورت گرفت که صدها نفر با دیدگاه نزدیک به حذفکنندگان را در دانشگاههای معتبرمورد پذیرش قرار دادند. متاسفانه برخی حاضر نیستند دیدگاه متفاوت را تحمل کند و تنها به دنبال تکصدایی در دانشگاه هستند که با فلسفه و ذات دانشگاه مغایرت دارد. مشکل حذفکنندگان، دیدگاه مستقل و متفاوت اساتید است چرا که نمیتوانند ایرادی به دانش و تخصص اساتید بگیرند. این حذفها به ضرر کشور و آینده ایران است. نمیتوان شعار پیشرفت داد اما اساتیدی که دانشجویان را برای پیشرفت آموزش میدهند، حذف کرد.
ارسال نظر