4 پازل سیاست خارجی
اجلاس سالیانه مجمع عمومی سازمان ملل مهمترین فرصت دیپلماتیک برای کشورها به حساب میآید. چون بسیاری از تشریفات مناسبات دو جانبه حذف میشود و کشورها میتوانند برای تحکیم مناسبات و تنشزدایی مذاکره کنند و آقای رئیسی نیز باید از این فرصت استفاده کند. هر چند که به طور معمول بخش اعظم انرژی هیأتها صرف یک سخنرانی و حداکثر چند مصاحبه میشود و عملا دستاورد دیپلماتیک قابل ملاحظهای بهدست نمیآید. لذا آقای رئیسی و تیم طراحان سفر نیویورک باید 4 قسمت پازل سیاسی خارجی کشور را در نظر بگیرند و بر اساس آن سعی کنند که نقاط ضعف را برطرف کنند.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، حشمتالله فلاحت پیشه، تحلیلگر مسائل بینالملل نوشت: سیاست خارجی دولت سیزدهم در 4 قسمت قابل تحلیل است. یکی در داخل که تحت تاثیرسخنرانیها، موضعگیریهایی است که چندان با عالم واقع همخوان نیست و بلکه در شرایطی مثل موضوع زمستان سخت و از بین بردن سلطه دلار و... دیدیم که حتی بعضا نتیجه عکس هم داشته که در شکست احیای برجام خود را نشان داد. لذا هر چند سخنرانی آقای رئیسی بخش مهمی از کار است اما بخشهای مهمتر در لابیهای سازمان ملل شکل میگیرد و باید از این فرصتها استفاده کرد.
قسمت دوم در مناسبات دو جانبه و قسمت سوم در حوزه مناسبات منطقهای است. دو بخش میانی از پازل سیاست خارجی دولت آقای رئیسی دو بخش قابل دفاع است. یعنی غیر از مواردی که در قبال آذربایجان و افغانستان شکل گرفت که به نظر میرسد ناشی از ضعف سیاست خارجی کشور بود و بهتر میشد عمل کرد. سیاست تنشزدایی دولت در عرصه منطقهای و مناسبات دو جانبه قابل دفاع است واین بخشی است که آقای رئیسی میتواند در دیدارهای سطح بالایی که انجام میدهد در این قسمت موافقتنامههایی را برای گسترش مناسبات دوجانبه و البته مناسبات منطقهای در دستور کار قرار دهد.
اما بخش اصلی کار به قسمت چهارم سیاست خارجی یعنی سطح روابط بینالملل ربط دارد. یعنی جایی که حتی اگر دستاوردی در روابط دوجانبه، منطقهای و عضویت ایران در پیمانهای منطقهای مثل شانگهای و تلاش برای عضویت در بریکس دستاوردهای قابل انتظار است؛ بخش عمده این دستاوردها بهخاطر مسائل بینالمللی با مشکل مواجه میشود. به این دلیل که ایران مسائل عمدهای در عرصه بینالملل دارد که آنها را حل نکرده است. چه در مناسبات ایران با آمریکا و چه در مناسبات با ارگانها و سازمانهایی بینالمللی مثل FATF و مناسبات دیگری که آقای رئیسی میتواند برای رفع این مشکلات تلاش کند. هر چند که یکسری موانع مثل شائبههای مواضع ایران در قبال جنگ اوکراین یا سرنگونی هواپیمای اوکراینی در پیشبرد سیاست خارجی کشور وجود دارد.
به نظر میرسد اگر طرف ایرانی با درخواست مذاکرهای با کشورهای شاکی مواجه شد حتما باید از این درخواست استقبال کند و ساز و کاری برای رفع این مشکل و جبران خسارت آسیب دیدگان شکل بگیرد. لذا آقای رئیسی زمانی که قصد حضور در سازمان ملل متحد را داشت نیازمند یک دستور کار جدی و واقعگرایانه خواهد بود. هر چند که به روال طبیعی درخواستهایی از سوی طرف آمریکایی برای مذاکره مطرح میشود که مطابق روال گذشته ایرانیها رد میکنند.
البته درخواستهای مذاکرهای از طرف کشورهای اروپایی مطرح میشود که به نظر این قسمت از درخواست را حداقل طرف ایرانی باید بپذیرد و در سطح سران شائبههایی که مطرح شده و آسیبهای مابهازایی که به ایران به دلیل موضوع اوکراین وارد شده مرتفع شود و تلاش گردد تا تنشهای شکل گرفته در موضوع هستهای کاهش پیدا کند. اینها واقعیتهایی است که آقای رئیسی باید دنبال کند. این یک فرصت اساسی است که بسته به اینکه کماکان سیاست خارجی یک سیاست خارجی سخنرانی محور است یا اینکه جنبه مساله محوری و واقع گرایی در آن عمده شده میتواند دومین سفر آقای رئیسی را سامان دهد.
اگر کماکان این سفر سخنرانی محور باشد خواهیم دید که آقای رئیسی صرفا یک سخنرانی را انجام خواهد داد و هیچ یک از چالشهای بینالمللی ایران حل نمیشود و کماکان نتیجه آن را میبینیم. مثلا ایران و عربستان پر سر و صداترین روند تنش زدایی را در سالیان اخیر در پیش گرفتند ولی بهرهای که عربستانیها از این تنش زدایی بردند بسیار بیشتر از بهره ایران است به دلیل اینکه عربستانیها کمترین موانع بینالمللی و ایران بیشترین موانع بینالمللی را دارد و آقای رئیسی باید این موانع را به حداقل برساند.
ارسال نظر