محمدرضا خباز در گفتوگو با «آرمان ملی»:
طناب ارتباط مردم با حاکمیت به نخ تبدیل شده است | نباید از ظرفیت صندوق رای صرف نظر کرد
دولت سیزدهم و مجلس یازدهم با وعدهها و شعارهای جذاب و زیبایی روی کار آمدند و حداقل پایگاه رایی که رئیسجمهور و نمایندگان مجلس بهواسطه رای آنها به کرسی نشستند منتظر تحقق این وعدهها بودند اما عملکرد دو ساله دولت و قریب به 4ساله مجلس نشان داده که نه تنها وعدهها تحقق نیافته و جامه عمل نپوشیده بلکه شرایط معیشتی از گذشته به مراتب سختتر شده است. چه اینکه نگاهی به قیمت کالاهای اساسی و مایحتاج اولیه سفره مردم بیانگر افزایش لجامگسیخته قیمتهاست که برخلاف وعده دولت بر مقابله با گرانی و گران سازی قیمتها همچنان سیر صعودی خود را طی میکنند. جالب اینکه اخیرا محسن منصوری، معاون اجرایی رئیسجمهور از رشد اقتصادی مثبت 4 درصد و کاهش نرخ بیکاری به 8 و 2 دهم درصد خبر داده است.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، پرسش اینجاست که این آمارها بر چه مبنایی ارائه میشود و اگر این آمارها واقعی است پس شرایط جامعه و مشکلات و در مضیقه بودن معیشت مردم نشانگر کدام مساله است؟ این در حالی است که در چنین شرایطی کمتر از شش ماه دیگر انتخابات مجلس دوازدهم برگزار خواهد شد و مسئولان امر درصدند تا انتخاباتی رقابتی و پرشور برگزار کنند، اما نگاهی به رویکرد جامعه و جریانات سیاسی فعلا نمود خوشی از انتخابات مشارکتی نمیدهد و به نظر میرسد که شاید انتخاباتی مانند اسفند 98 را شاهد باشیم. مگر اینکه در این شش ماه اتفاق بهخصوصی رخ دهد. در این راستا برای بررسی عملکرد دولت و مجلس، آمارهای ارائه شده از سوی دولت، شرایط جامعه و انتخابات پیشرو «آرمان ملی» با محمدرضا خباز، فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده ادوار مجلس به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
با توجه به گذشت 2 سال از عمر دولت و در آستانه پایان عمر کاری مجلس عملکرد این دو قوه را چطور ارزیابی میکنید؟
دولت و مجلس به ویژه روسای دو قوه تصور میکردند که اداره کشور بسیار آسان است. چون در مسئولیت قبلی که داشتند بیشتر مدیریت از بالا به پایین بود. رئیس مجلس قبلا نظامی بوده و در امور نظامی دستور میدهید و زیرمجموعه اطاعت میکند و هر دستوری صادر شد باید اجرا شود. آقای رئیسی نیز از آنجا که رئیس قوه قضائیه بودند و مراحل قوه قضائیه را پیمودند در دستگاه قضایی نیز کار دستوری است.
وقتی که قاضی دستور میدهد همه باید تبعیت کنند و بعد اعتراض کنند اما باید دستور نعل به نعل اجرا شود. حال چون این دو رئیس قوه مقننه و مجریه فعلی قبلا در مصادری بودند که دستور بود؛ چندان نمیدانستند که منابع و درآمدها از کجا میآید با همین تصور به مناصب انتخابی دولت و مجلس وارد شدند و قولهای بسیار روشن و ثابت به مردم دادند که اگر ما به قدرت برسیم برخی کارها را ظرف 3 روز، برخی یک هفته و بعضی مشکلات را در سال اول مسئولیتمان حل میکنیم، اما وقتی وارد مسئولیت شدند دیدند شرایط آنطور هم که فکر میکردند نیست و مملکتداری و اداره کشور پیچیدگیهای بسیاری وجود دارد.
لذا به جای اینکه این مساله را با صداقت به مردم بگویند که اداره کشور در سیاست داخلی، سیاست خارجی و مسائل بینالمللی به این آسانیها که فکر میکردیم، نبود. به جای عملکردهای مثبت در جهت رسیدن به دستاورد شروع به دستاوردسازی کردند که به نظر من خود این مساله خیلی بدتر از آن قول اول است، چرا که حتی همان دوستان خودشان نیز که به آنها علاقهمند بودند، رای دادند و اهل حساب و کتابند با دیدن این شرایط یکی پس از دیگری کنار میکشند و با خود میگویند که قرار ما این نبود. لذا باید صداقت را سرلوحه کار قرار داد. پیامبر اکرم(ص) فرمودند نجات در صداقت و راستی است.
لذا باید واقعیتها به مردم گفته شود و از خود مردم هم کمک بگیرند، اما به جای این کارها به سوی دستاوردسازی رفتند. یکسری پروژهها و کارهایی که در دولت گذشته تا مرحله اجرا رفته و اجرای آن به این دولت رسیده است را به عنوان دستاورد معرفی کردند، اما باز هم مهمتر از این مسائل دادن آمار غیر واقعی است که خیلی خطرناک است. مردمی که در این کشور زندگی میکنند و از صبح تا شب با گرفتاری اقتصادی و معیشتی دست و پنجه نرم میکنند میبینند که یهو اعلام میشود که تورم را کم کردیم یا به فلان دستاورد رسیدیم، اما در واقع مردم میبینند نه تنها دستاوردی نبوده بلکه شرایط معیشتی سختتر از قبل شده است. به قول شعری که میگوید: هر چه آید سال نو؛ گوییم دریغ از پارسال. البته این آمار را که شاید مسئولان اعلام میکنند مشاورانشان میدهند و این مسئولان نیز بدون راستیآزمایی آنها را بیان میکنند. در نهایت نتیجه این میشود که در داخل کشور فاصله بین مردم و دولت زیادتر میشود.
با توجه به شرایط جامعه و نوع نگاه مردم به روندهای موجود و برخی نارضایتیها، تعامل و ارتباط موثر جامعه و حاکمیت را در چه حدی میدانید؟
در ابتدای انقلاب ارتباط مردم با حاکمیت به ضخامت یک طناب بود و هرچه از سوی حاکمیت میآمد مردم قبول داشتند، اما کمکم در اثر برخی رفتارها فاصله ایجاد شد و این طناب به نخ تبدیل شد. من از روسای دولت و مجلس تقاضا دارم که حداقل این روند را ترمیم کنند. هنوز که بخشی از مردم حرف آقایان و آمارهای را باور دارندبه امید آنها خدشه وارد نکنند. یکی از اتفاقات دیگری که از قبل از عید رسم شده این است که به جای اینکه قیمت مسکن را پایین بیاورند اعلام میکنند که آمار افزایش قیمت را ندهید. یعنی دستگاههایی که وظیفهشان دادن آمار ماهانه، هفتهای و بلکه روزانه است به مردم آمار ندهید. هر چند من معتقدم باز هم این یک بدعت جدید است که دولت گذاشته که اگر آمار مطابق ذوق و سلیقه ما بود اعلام شود اما اگر با ذوق و سلیقه ما همراه نبود ارائه نشود. مثل استادی میماند که سر کلاس یک فرمول مهمی را روی تخته نوشته و هرچه زور میزند که حلش کند نمیتواند و یکدفعه شروع به پاک کردن صورت مساله میکند. مسئولانی که با رای مردم روی کار آمدند نباید صورت مساله را پاک کنند.
پاک کردن صورت مساله باعث میشود که آمار غیر واقعی به مردم داده شود و نتیجه آن فاصله گرفتن مردم از مسئولان است. لذا پیشنهاد من به دولتمردان این است که بهترین راه راستی و صداقت است. اگر نگاهی به عملکرد همین مجلس یازدهم بیندازیم من واقعا دستاوردی از این مجلس نمیبینم. به نظر من اگر این مجلس قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها را در سال اولی که آمد در رابطه با جلوگیری از مذاکره و احیای برجام اجرا نمیکرد امروز مساله برجام حل شده بود.
در روزهای آخر هم که دولت میخواست مذاکرات را به پایان برساند و پیشنویس نیز در حال امضا شدن بود اعلام کردند که از دولت گذشته کسی نرود و خود ما یکی دو ماه دیگر مساله را حل میکنیم. میخواستند که این افتخار به نام خودشان ثبت شود، اما دیدیم که با این اقدام چه مشکلاتی به وجود آمد. از طرف دیگر آماری که دستگاههای مسئول موظفند به مردم ارائه دهند تا بتوانند پژوهشگران و متخصصین بر مبنای آمار تحلیل کنند دریغ نکنند و در اختیار متخصصین بگذارند تا برای پیدا کردن راهحل متخصصین، علاقهمندان و دلسوزان اقتصادی کشور بتوانند راهکارهایی را ارائه کنند.
اخیرا معاون اجرایی رئیسجمهور طی سخنانی از رشد اقتصادی 4 درصد و نرخ بیکاری 2/8 درصد صحبت کردند؛ اساسا با توجه به شرایط جامعه و نارضایتیهای اقتصادی موجود فکر میکنید این آمارها چه میزان تحقق یافته است؟
آقای عبدالملکی که الان مسئول مناطق آزاد است قبل از اینکه به وزارت کار برسد و از این سمت کنار برود شعاری داشت که میگفت من با هر یک میلیون تومان یک شغل ایجاد میکنم و با 15 میلیارد دلار؛ دلار را به مرز 10 هزار تومان باز میگردانم. این حرف کارشناسی شده نبود و کسی بدان نپرداخت. شخصی که سال گذشته میگفت مذاکرات را قطع کنید و اجازه دهید زمستان برسد و وقتی اروپاییها معطل گاز ماندند آن زمان مذاکرات بهتر پیش میرود و با حرفهای خود مذاکرات را به تاخیر انداخت ما دیدیم که این اتفاق نیفتاد هنوز هم اظهارنظر و موضعگیری میکند و اتفاقا تشویق و حمایتش میکنند. آنهایی که به سفارت عربستان حمله کردند به جای برخورد قانونی هیچ کاری با آنها انجام نشد.
فکر میکنند که با این حرفها به مردم و کشور خدمت میکنند در صورتی که به نظر من با این آمار غیر واقعی به مردم لطمه میزنند. حرف این است که اگر آمار پایین آمده باید در سفره مردم نیز دیده شود. مقام معظم رهبری نیز در صحبتهای خود در دولتهای پیشین فرمودند:« اینکه شما آمار میدهید باید در سفره مردم آثار این آمار دیده شود.» ما هم این مطلب رهبری را اکنون تکرار میکنیم. این آماری که دولت میدهد و دستاوردسازیهایی که میکند روی چه چیزی اثر گذاشته است؟ حتی روی کم اهمیتترین کالاهای مورد نیاز مردم اثر نگذاشته پس معلوم میشود که غیر واقعی است.
باید از کسانی که این آمارها را مطرح میکنند پرسید که نان، تخم مرغ و مرغ، برنج، روغن و گوشت ارزان شده؟ پاسخ منفی است بلکه قیمت این اقلام چند برابر شده است. خب یا آماری که دولت اعلام میکند واقعی نیست یا آنچه در جامعه اتفاق میافتد که به نظر میرسد آمار ارائه شده چندان منطبق بر واقعیت نیست. متاسفانه این آماری که داده میشود در سفره مردم که اثری ندارد هیچ بماند بلکه روز به روز فشار اقتصادی و معیشتی مردم را به ستوه آورده است.
از دیدگاه شما با توجه به وضعیت فعلی و نوع نگاه جامعه و اینکه انتخابات مجلس در پیش است میتوان به انتخابات مشارکتی امید داشت؟
الان که شرایط خوب نیست و با توجه به نظرسنجیهایی که شده در شهرهای کشور به ویژه شهرهای بزرگی مثل تهران شرایط خوب نیست، امید مردم کم است و نسبت به مشارکت در انتخابات و تاثیر آن بیتفاوتند و میگویند انتخابات در وضعیت معیشت، اقتصادی و سیاسی ما موثر خواهد بود؟ به ویژه اینکه در مجلس گذشته خیلی وعده و وعید به مردم دادند و هیچ کدام را عمل نکردند.
با توجه به شرایط جامعه و در پیش بودن انتخابات مجلس اصلاحطلبان موضع واحد و مشخصی در باب انتخابات اتخاذ نکردهاند و شاهد دیدگاههای مختلفی بودیم؛ نوع برخورد چهرههای اصلاحطلب با مساله انتخابات را چگونه میبینید؟
در بین جریان اصلاحطلبی دو نگاه حاکم است که اتفاقا هر دو نگاه نیز اعلام موضع کرد. یک نگاه برخورد جبهه اصلاحات ایران است که عدهای معتقد بودند باید کاندیدا داد و عده دیگری میگفتند نباید کاندیدا معرفی کرد که اینجا از طریق سخنگوی جبهه اعلام شد که ثبت نام کنید یا خیر تکلیف با خود چهرههای اصلاحطلب است. اگر تشخیص دادید که موثر هستید ثبت نام کنید. آنچه مسلم است جبهه اصلاحات 45 نفر هستند که 15 نفر اشخاص حقیقی منتخب آقای خاتمی هستند و 30 نفر دیگر نیز از 30 حزب اصلاحطلب حضور دارند. این 45 نفر اختیار را در ید تصمیم گیری خود اصلاحطلبان قرار دادند، اما 5 حزب اصلاحطلب مقداری پا را فراتر گذاشتند.
حزب اعتماد ملی، حزب کارگزاران سازندگی، حزب اسلامی کار و خانه کارگر، حزب مردمسالاری و حزب دیگری که حضور ذهن ندارم. این 5 گروه قدمی جلوتر آمدند و اعلام کردند که به اعضای خودمان پیشنهاد میکنیم که اگر در شهرستانهای مورد نظرشان احساس میکنند که رای دارند و مایلند ثبت نام کنند. لذا این پنج حزب ثبت نام کردند، اما از بقیه خبر ندارم. لذا اگر اصلاحطلبی شناخته شده ثبت نام کرده باشد خلافی نکرده و اگر ثبت نام هم کرده باشد باز هم حرکت خطایی مرتکب نشده چون تشخیص داده که موثر نیست.
این 5 حزب از جمله اعتماد ملی که خود من جزو آن هستم و ثبت نام هم کردم تشخیصمان این بوده که اگر به صد درصد نرسیدیم به درصد کم هم قانع باشیم. نظر ما 5 حزب این بود که نباید از ظرفیت صندوق رای صرف نظر کرد. اگر به جایی رسید چه بهتر و اگر به جایی نرسید چیزی از دست ندادیم. البته الان نمیدانم چه کسی ثبت نام کرده و چه کسی ثبت نام نکرده اما آنچه مسلم است نمیشود انتقاد کرد از کسانی که ثبت نام نکردند چون با توجه به شرایط جامعه نخواستند ثبت نام کنند. نمیشود از آنهایی هم که ثبت نام کردند انتقاد کرد. اساسا انتقاد ندارد چون هر کسی بر مبنای تشخیص خود عمل میکند.
ارسال نظر